احمدبخارایی؛ جامعهشناس در گفتگو با همدلی:
انتقاد نباشد، جامعه منفجر میشود
همدلی| در چند روز اخیر پس از مرگ مهسا امینی دختر اهل سقز در مقر گشت ارشاد، برخی از شهرهای کشور از جمله تهران شاهد اعتراضات خیابانی بود. این اعتراضات در برخی از شهرها به آشوب کشیده شد و قربانیانی را نیز در پی داشت.
براساس گزارش رسانههای داخلی، این اعتراضات تاکنون تعدادی کشته و زخمی به جا گذاشته است، همچنین به اموال عمومی خسارتهای زیادی وارد شده و قطعی و کندی اینترنت زیانهای زیادی را نیز به کسب و کارهای آنلاین زده است.
اگر به بایگانی خبرهای رسانهها نیمنگاهی داشته باشیم، به موارد زیادی از اعتراضهای مدنی برمیخوریم که با تحریک برخی از عناصر خارج نشین و کمتحملی برخی از نیروهای نظامی و امنیتی، تبدیل به صحنه خشن درگیری شده و نهایتاً به لیست بلندبالای مشکلات امنیتی اضافه شده است.
اعتراض چندسال پیش کارگران هفتتپه نمونه بارزی از این ماجراست. با کارگران هفتتپه که به حقوق معوقه خود معترض بودند و اعتراضشان زیر سایه اعتراض کارگری تعریف میشد، آنچنان با خشونت عمل شد که یک اعتراض کارگری با محوریت دریافت حقوق به یک موضوع امنیتی تبدیل شد که در صحنه بینالملل برای کشور کمهزینه نبود، اعتراض کارگران هپکو، فرهنگیان وبازنشستگان نیز همین روند را طی کرد.
اعتراضات؛ فرصتی برای آگاهی از مطالبات مردم
با نیمنگاهی به اعتراضهای چند سال اخیر که به آشوب، خشونت و حتی کشته شدن هموطنان منجر شده است، این باور در ذهن شکل میگیرد که گویا بعد از چهار دهه هنوز فرهنگ برخورد با اعتراض و مطالبهگری در بخشی از بدنه حاکمیتی کشور شکل نگرفته است و برخی از مسئولان توانایی تبدیل تهدید اعتراضات به فرصت آگاهی از خواستههای مردم را ندارند، چرا که در هر اعتراض و مطالبهگری صنفی، زیست محیطی و ... به جای تلاش برای حل بحران، یک مطالبهگری را به یک مساله حاد «امنیتی» تبدیل میکنند. در صورتی که اعتراضات علاوه بر پیام نارضایتی که در ذات خود دارد، فرصتی برای ایجاد اعتماد بین ملت و دولت است، البته با شنیدن و پاسخ به مطالبات و خواستههای مردم نه با اعمال زور و خشونت، که قطعا نتیجه عکس خواهد داشت. بدیهی است برخورد حساب شده با اعتراضات باعث میشود هم معترضان بتوانند مطالبات خود را از راههای قانونی پیگیری کنند، هم اعتراضات مردمی قانونمند و بیدردسر شود و هم جلوی موجسواری معاندین و تبدیل شدن اعتراض به اغتشاش گرفته شود.
لازم به یادآوری است که در قانون جمهوری اسلامی ایران فرصت پیگیری مطالبات بدون خشونت وجود دارد. در کشور ما براساس اصل 27 قانون اساسی برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز بدون حمل سلاح آزاد اعلام شده است. اما بعدها در تفسیر این قانون هرگونه تظاهرات و گردهمایی بدون کسب مجوز از وزارت کشور – یا استانداریها – غیرقانونی اعلام شد. با این وجود درهمه این سالها در اغلب موارد مجوز قانونی برای تجمعهای اعتراضی از سوی وزارت کشور صادر نمیشد و گردهماییهای ملی و تظاهرات سراسری فقط چند مناسبت ملی و مذهبی خلاصه میشد.
اعتراض نشاندهنده امیدوار به اصلاح است
علاوه بر این که اعتراضات مردمی فرصت مناسبی برای دولتمردان ایجاد میکند که از خواستههای واقعی مردم اطلاع پیدا کنند تا سیاستهای خود را براساس مطالبات مردم تحت حاکمیت خود پیش ببرند و رضایت مردم را از حکومت بالا ببرند؛ اعتراض کردن و تجمعات اعتراضی در هر جامعهای بیانگر پویایی و زنده بودن آن جامعه است و همچنین تجمعات اعتراضی نشان از امیدواری مردم به سیستم حکومتی آن کشور برای رفع مشکلات دارد. بدون تردید اگر مردم به سیستم کشور خود برای پاسخ به خواستهها و مطالباتشان امیدوار نبودند، خواستههای خود را از راههای دیگری پیگیری میکردند. راهها و رویههایی که احتمالا مسالمتآمیز هم نمیبود وبرای مردم و حکومت نیز تبعات به دنبال داشت.
لازم به ذکر است اعتراض و تجمعهای اعتراضی برای بیان خواستهها، رویهای عادی و مرسوم در اغلب جوامع بهویژه جوامع توسعه یافته است. در برخی کشورها قوانین مشخصی برای برگزاری تظاهرات اعتراضی وجود دارد.اگر چه در کشورهای توسعهیافته با وجود احزاب و رسانههای آزاد، بخش بزرگی از این مطالبه و خواست پوشش داده میشود، اما حتی در بسیاری از کشورهایی که رسانهها و احزاب آزادی نیز ندارند، در بسیاری از مواقع شاهد برگزاری تظاهرات و گردهماییهای اعتراضی با سوژههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستیم.
انتقاد نباشد، جامعه منفجر میشود
احمد بخارایی، عضو هیات علمی دانشگاه و جامعهشناس، در زمینه تجمعهای اعتراضی به همدلی گفت:«اعتراضات شکل غلیظ و پررنگ مطالبات است، بالاخره جامعه، اعضای جامعه، طبقات، قشرها، زن، مرد و ... مطالباتی دارند، و وقتی این مطالبات شنیده نمیشود غلیظ و غلیظ و غلیظتر میشود و در یک جایی مثل دیگ زودپز که بخار در آن جمع شده است، آماده انفجار میشود.»
وی افزود:«اعتراضات اخیر با توجه به نارضایتیها از قبل قابل پیشبینی بود. مساله مهسا امینی درست است که خودش فینفسه دردآور بود، ولی یک جرقه بود در بشکه باروت، نارضایتیهای از قبل تجمیع شده بود و در موضوع مهسا امینی خودش را نشان داد.
بخارایی ادامه داد: اعتراضها فرصتی را برای حکومت کرده است، آنان باید چشمها را بشورند، غبار پنچرهها را پاک کنند، به بیرون نگاه کنند، تا دیر نشده اقدام کنند تا تجربه حکومت طاغوت تکرار نشود، آن حکومت زمانی گفت که صدای انقلاب شما را شنیدم که دیگر نوشداروی بعد از مرگ سهراب بود. حکومت امروز تجربه سقوط پهلوی را دارد، حکومت قبل پادشاهی بود و این تجربه را نداشتند، آنان با انقلاب سرکار نیامده بودند. حالا که مسئولان و حکومت ما تجربه سقوط حکومت قبل را دارند، باید این فرصت را غنیمت بشمارند و اعتراضها را فرصتی بدانند که صدای مردمشان را بشنوند.»
وی دامه داد: «اگر بگیر و ببندها و تنگ شدن فضاها ادامه داشته باشد، شرایط سختتر میشود. هر چقدر خون بیشتر ریخته شود، هر چقدر خشونت بیشتر شود، کینه بیشتر تجمیع میشود، درست مانند گلوله برفی، گلوله برف از بالای کوه که سرازیر میشود در مسیر با جمع کردن برفهای دیگر بزرگ و بزرگتر میشود و وقتی که به پایین میرسد خشک و تر نمیشناسد و همه را نابود می کند.»
بخارایی با اشاره به تبعات نشنیدن صدای مردم تصریح کرد:«فردا روزی اگر در این مملکت اتفاقی بیفتد، موضوع تجزیهطلبی مطرح شود، اگر مردم به جان هم بیفتند، اگر قدرتهای جهانی بخواهند استفاده کنند، مقصر کسانی هستند که امروز نمیخواهند بشنوند و نمیخواهند ببینند.»
وی ادامه داد:«به دو دلیل مردم اعتراضات و مطالباتشان را به کف خیابان میبرند. اول این که این افراد بارها مطالبات و خواستههایشان را به آرامی و مسالمتآمیز مطرح کردند، اما گوش شنوایی برای شنیدن آن وجود نداشته است، این نشنیدنها تا جایی ادامه پیدا کرده است که این افراد مطالبهگر اکنون منفجر شده و طغیان کردهاند. مساله دوم این است که اکنون فرد یا افرادی که بخاطر نشنیدن خواستهها و مطالباتشان دست به اعتراضهای گسترده زدهاند و یا به اصطلاح عامیانه منفجر شدهاند الان یک بستری نیست که این انفجار هدایت شود، باز در مقابل این انفجار، دوباره انفجاری میایستند و میخواهند خشونت را بر علیه خشونت اعمال کنند تا پاسخ بگیرند به همین خاطر میبینیم این خشونت توان دو میخورد.»
این جامعهشناس تاکید کرد:«اعتراضات اخیر زنگ خطرجدی است که در کنار گوش مسئولان به صدا درآمده است هر چقدر گوششان سنگین باشد، لازم است آن را بشنوند، ممکن است این افراد معترض بار دیگر با سلاح اقدام به اعتراض کنند.»