گزارشی از چینش نیروهای سیاسی تندرو در دولت سیزدهم
سازمانهای اقتصادی در دست جبهه پایداری
همدلی – جبهه پایداری بهعنوان یک تشکل نوظهور در جناح اصولگرا بدون تردید یکی از مهمترین ظرفیتهای این جبهه برای برخورد با مخالفان است؛ موضوعی که البته به همان اندازه نیز به جهت تندرویها و بیملاحظگیهای این گروه به دغدغه سران این جناح نیز تبدیلشده است. این گروه ابتدا با برآمدن محمود احمدینژاد در سپهر سیاسی ایران، با او همذات پنداری کردند و در تفاهمی دوطرفه جذب همدیگر شدند و احمدینژاد با رشد دادن به برخی جوانانی که اکنون موتور محرکه این تشکل هستند، برادری خود را با آنان اثبات کرد و در عوض آنان نیز در بسیاری از موارد به مقابله تندوتیز با مخالفان احمدینژاد برآمدند. حاقه اتصال این دو آیتالله محمدتقی مصباح یزدی بود؛ روحانی عالیمقامی که تمامقد به حمایت از احمدینژاد ایستاده بود و حتی در این حمایت بخش زیادی از مقدسات مورداحترام مسلمانان و شیعیان را نیز هزینه کرده بود. بااینهمه همراهی مصباح و احمدینژاد در دور دوم ریاست جمهوری او، ادامه پیدا نکرد و مصباح یزدی از او اعلام برائت کرد. پسازآن و بهویژه مواضع تندوتیز احمدینژاد علیه برخی ارکان نظام سبب شد تا تعدادی از چهرههای این جناح نیز به مخالفت با او برخیزند و یک اتحاد سیاسی با کنار رفتن احمدینژاد از ریاست جمهوری نیز گسسته شد.
پایان محمود پایان پایداری نبود
اما این موضوع سبب نشد تا جبهه پایداری از عرصه سیاسی ایران محو شود که برعکس با حرکت رادیکال خود توانست برخی از تشکلها و افراد سنتی این جناح را مرعوب خودکرده و در حقیقت خود را به این جناح تحمیل کنند. این جناح اگرچه با پیروزی حسن روحانی و تشکیل مجلسی با رویه اصلاح و اعتدال دستشان از نهادهای انتخابی کوتاه شد، اما در چند سال پیش از آن در برخی نهادهای غیرانتخابی آنقدر ریشه دوانده بودند که نگران از دست دادن مشاغل و موقعیتهای سیاسی و اقتصادی خود شوند؛ اما به نظر میرسد که ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی و همراهی برخی از مردان احمدینژاد سبب زنده شدن مناسبات این جبهه با دولت مستقر شده است. وضعیتی که این جبهه ترجیح داد چندان منتظر تحولات نشود و مهره چینی خود در برخی از مناصب نظام را به انجام برساند. با این رویکرد که گلوگاههای اقتصادی موجود در قوه مجریه هدف این مهره چینی قرار گرفت.
سایت خبری تحلیلی انصاف نیوز در گزارشی تحقیقی بهخوبی نشان میدهد چگونه نیروهای سیاسی نزدیک به جبهه پایداری در سازمانهای اقتصادی دولتی نفوذ کرده و بهویژه در وزارتخانه بزرگ تعاون، کار و رفاه اجتماعی جاگیر و پاگیر شدهاند.بر اساس گزارش انصاف نیوز انتخابات شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی چند ماه قبل از انتخابات دوره سیزدهم ریاستجمهوری برگزار شد. آن روزها مشخص بود دولت آینده ایران را چهرههای نزدیک به اصولگرایان تشکیل خواهند داد. شاید به همین دلیل بود که چهرههای مؤثر جبهه پایداری تصمیم گرفتند وجهه شورای مرکزی این حزب را تغییر دهند و با خارج کردن چهرههای سیاسی فرهنگی و میدان دادن به چهرههای سیاسی اقتصادی نزدیک به خود، برای دولت آینده تجهیز منابع کنند؛ بنابراین چهرههایی چون میثم نیلی و علی نادری که در مجمع عمومی سال ۹۵ این گروه به عضویت شورای مرکزی جبهه پایداری درآمده بودند در انتخابات سال ۹۹ از شورای مرکزی خارج شدند اما البته صادق محصولی، وزیر متمول رفاه در دولت محمود احمدینژاد در جایگاه دبیر کلی این حزب باقی ماند. تجربه صادق محصولی و یارانش در دولت دهم، کمک بزرگی به جا افتادن لزوم برنامهریزی برای فتح سازمانهای اقتصادی توسط این گروه سیاسی کرده بود.با روشن شدن نتایج انتخابات دوره سیزدهم، جبهه پایداری انقلاب اسلامی، کانون تجمع مؤمنان به روش و منش احمدینژاد، از بختیارترین گروههای سیاسی ایران بود چه آنکه اعضای سابق و لاحقش، پیوندهای سببی و نسبی قوی با رئیس جدید دولت داشتند و بنابراین مشخص بود تعداد زیادی از مدیران آینده ایران، از نزدیکان جبهه پایداری خواهند بود. بسیاری از روسای ستاد انتخاباتی آقای رئیسی را مردان محمود احمدینژاد در دولتهای نهم و دهم اداره میکردند و حالا با یا بدون اعلام برائت از او، در آستانه ورود مجدد به دولت بودند.
رویکرد چراغ خاموش پایداری در آغاز دولت رئیسی
بلندپایگان پایداری برخلاف دوره قبل، میدانستند چه باید بکنند و میخواستند سراغ وزارتخانهها و سازمانها و شرکتهایی بروند که اولا به لحاظ ثروت و گردش مالی قابلاعتنا باشند، ثانیا خیلی در چشم نباشد و ثالثا حساسیتبرانگیز نباشند. بهاینترتیب تلاشی چندلایه در حدفاصل انتخابات تا معرفی کابینه سیزدهم به مجلس آغاز شد تا سهم پایداری در کابینه به حداکثر برسد. راهبرد اصلی گرفتن وزارتخانهها مهم اقتصادی بود و در صورت عدم امکان، انتصاب افرادی که حتیالامکان با «جبهه» مباینت و مخالفت نداشته باشند. دولتمردان محمود بدون او فتح کابینه را هدف قرار دادند، البته با پیش چشم داشتن این نکته که کاندیداهای پوششی هم سهم خواهند برد، سهمی هم باید برای ریاست مجلس کنار گذاشته شود، معاون اول چند وزیر خواهد داشت و…
موقعیتهای اقتصادی در اختیار مردان پایداری
وزارت نفت، وزارت کار، وزارت صمت، وزارت راه و شهرسازی، سازمان برنامهوبودجه و بانک مرکزی از مهمترین بازیگران اقتصاد ایران هستند و تسلط بر هر یک، تضمینی برای اجرای برنامههای سیاسی و اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی احزاب و گروهها خواهد بود. در تقسیم سازمانهای اقتصادی دولت، بنیاد شهید که دارای چند هلدینگ بزرگ اقتصادی است به عضو سابق شورای مرکزی جبهه پایداری و یکی از کاندیداهای انتخابات دوره سیزدهم ریاستجمهوری، امیرحسین قاضیزاده رسید. دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد هم سهم رئیس سابق قرارگاه خاتم و کاندیدای منصرفشده آن انتخابات، سعید محمد شد. مسئولیت سازمان برنامه به مسعود میرکاظمی محول شد که از نزدیکان جبهه پایداری است و به تواتر نقل شده که همو با ممانعت از نشستن رستم قاسمی بر صندلی وزیر نفت، راه را برای اعزام اعضای پایداری به وزارت نفت، باز گذاشته. وزارت صمت حساستر و در سیبلتر از آن بود که به اعضای پایداری برسد و بنابراین وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که محصول ادغام سه وزارتخانهای بود که اتفاقا صادق محصولی سابقه اداره یکیشان را داشت، شد سهم جبهه پایداری از دولت سیزدهم.وزارت حجت عبدالملکی که مسجل شد، طبقه چهارم ساختمان جبهه پایداری در چهارراه آبسردار تهران هم به ستاد اعزام نیرو از جبهه به این وزارتخانه تبدیل شد. مجید متقیفر، عضو شورای مرکزی با مشاورت و همراهی مجید دوستعلی، دبیر هیات دولت در دوره احمدینژاد، کمیته انتصابات غیررسمی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را تأسیس کرد. این کمیته در قدم نخست توانست برای میرهاشم موسوی، دیگر عضو شورای مرکزی جبهه پایداری، بهعنوان رئیس سازمان تأمین اجتماعی از وزیر حکم بگیرد. در گام بعد، تعداد زیادی از نیروهای رسمی و نزدیک به جبهه برای تصدی پستهای مدیریتی به شرکتهای متعدد سرمایهگذاری تأمین اجتماعی رفتند.
موقعیت ویژه برای مسئول سایت تجمیع آرای انتخابات 88
سازمان تأمین اجتماعی را شاید بتوان مهمترین سازمان زیرمجموعه وزارت «تکرا» خواند؛ سازمانی با منابع بیشمار و مصارف بیشمار که هم با کارگران و هم با بازنشستگان سروکار دارد و به دلیل گستره عملکردش، سازمانی هم اجتماعی و هم اقتصادی تلقی میشود. نگاه حیاطخلوتی دولتها به تأمین اجتماعی همواره محل مناقشات سیاسی در کشور بوده تا جایی که محمود احمدینژاد در قضیه مدیرعاملی سعید مرتضوی، یک وزیر را فدای استیضاح کرد تا ثابت کند خانواده لاریجانی به این سازمان نظر سو دارد. اکنون میرهاشم موسوی، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی است و همو حکم قائممقامی را برای حبیبالله حسنخانلو امضا کرده است. حبیبالله حسنخانلو، عضو انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی اهواز بود؛ از معدود انجمنهای دانشجویی راستگرا که در انتخابات سال ۱۳۷۶ از سیدمحمد خاتمی حمایت نکرد. خانلو پس از خاتمی و تغییر جو دانشگاهها، نتوانست اکثریت آرای دانشجویان را حفظ کند و مجبور شد کرسی شورای مرکزی را به نمایندگان دانشجویان واگذار کند. او با کنار رفتن از انجمن اهواز، ایده تأسیس انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل را پیش برد و به ثمر رساند تا یک تشکل دانشجویی رقیب برای دفتر تحکیم وحدت تراشیده شود. تضعیف تحکیم بی پاداش نماند و بنابراین آقای حسنخانلو پس از دوره اصلاحات، مدارج ترقی را بهسرعت پیمود. او در دوره وزارت صادق محصولی، به ساختمان مشهور میدان فاطمی تهران رفت و ابتدا مدیرکل سیاسی و سپس مدیرکل دفتر وزارتی وزارت کشور شد. حسنخانلو در انتخابات پر حرفوحدیث ریاستجمهوری دوره دهم در سال ۸۸، دبیر ستاد انتخابات و مسئول سایت تجمیع آرا بود؛ جایی که اعداد و ارقام متفاوتی برای صندوقهای مشخص اعلام کرد، مشارکت برخی مناطق را بیش از ۱۰۰ درصد محاسبه کرد و در کل به دلیل عدم شفافیت، در کانون نقد کاندیداهای معترض در آن انتخابات قرار داشت. آشنایی قائممقام و مدیرعامل فعلی تأمین اجتماعی هم به همین دوره خدمت در وزارت کشور بازمیگردد؛ وقتی حسنخانلو مدیرکل دفتر وزارتی بود، موسوی هم در بازرسی این وزارتخانه خدمت میکرد. این چهره تشکیلاتی نزدیک به صادق محصولی، با همان راهبرد حرکت خزنده و چراغ خاموش جبهه پایداری در دوره ابراهیم رئیسی، با آنکه تخصص پزشکیاش را هم نگرفته و سابقهای در اداره سازمانهای اجتماعی ندارد، قائممقام تأمین اجتماعی شده است و آگاهان مسائل آن سازمان اذعان کردهاند که هیچ انتصابی در تأمین اجتماعی و زیرمجموعههایش انجام نمیشود جز آنکه تاییدیه قائممقام را گرفته باشد. چهره دیگر نزدیک به صادق محصولی، ابوالفضل عفتنژاد، معاون منابع انسانی سازمان تأمین اجتماعی است. عفتنژاد هم در دانشگاه آزاد اهواز تحصیل کرده و عضویت در تشکیلات راستگرای آن دانشگاه را هم در کارنامه دارد. آقای عفتنژاد علاوه بر رفاقت با حسنخانلو، با علی خضریان، نماینده مجلس هم روابط بسیار حسنهای دارد. روابطی که شاید باعث شده تولیت استخدامها در تأمین اجتماعی را به او بسپارند.
پایداریچیهای خوزستانی در کانون توجه
بر اساس گزارش انصاف نیوز یکی دیگر از اعضای حلقه خوزستان که در تأمین اجتماعی مسئولیت گرفته، احمد اسفندیاری است. او هم در دوره دانشجوییاش در اهواز با حسنخانلو ارتباط پیدا کرد و عضو تیمش شد. سپس موردتوجه محصولی قرار گرفت و در دورهای که او از وزارت کشور به وزارت رفاه منتقل شد، به ریاست سازمان بهزیستی کشور رسید. اسفندیاری اکنون مأموریت دارد با آرام نگهداشتن فضای مجلس، مانع اعتراض نمایندگان به انتصابات تشکیلاتی در وزارت تکرا، تأمین اجتماعی و شستا شود. دیگر عضو حلقه خوزستان که در دوره جدید به تأمین اجتماعی رفته، مدیرعامل شرکت خانهسازی است؛ یکی از مهمترین شرکتهای تأمین اجتماعی که مدیریت همه املاک این سازمان را بر عهده دارد. علیرضا علیپور، در سابقهاش سرپرستی شهرداری اهواز را دارد و روابط دوستانه پرسابقهای با حسنخانلو داشته است. حساسترین پست در سازمان تأمین اجتماعی، مدیریت شرکت سرمایهگذاری این سازمان، همان «شستا»ی معروف است که در انتصاب مدیر جدیدش، باز هم ردپای دبیر کل جبهه پایداری بهوضوح دیده میشود. ابراهیم بازیان، از اهالی آذربایجان است و از این منظر همشهری محصولی و حسنخانلو تلقی میشود اما غیرازاین، او عضو حلقه نزدیک به احمدینژاد-محصولی بود که از دهه ۱۳۶۰، بهتناوب در تبریز، ارومیه و اردبیل مسئولیتهای سیاسی و نظامی داشت. بازیان دورهای شهردار ارومیه هم بوده است.
تأمین اجتماعی؛ بهشتی زیر پای مردان پایداری
یکی دیگر از مهمترین بخشهای تأمین اجتماعی، بخشی است که اطلاعات هویتی میلیونها ایرانی را ثبت و ضبط دارد؛ این بخش را هم به عبداله حسینیان سپرده و برای او حکم مدیرکلی فناوری اطلاعات سازمان را صادر کردهاند تا تیم محصولی حسنخانلو در گلوگاههای سازمان تأمین اجتماعی کامل شود. وجه مشترک دیگر اغلب این چهرهها این است که دورهای به کمیته امداد امامخمینی رفتهاند و مدتی در آنجا مشغول شدهاند تا امروز منتقدی نتواند بگوید اینان سابقه کار در سازمانهای اجتماعی را ندارند!
ترکیب ذیل، شمایی از نفوذ جبهه پایداری در ساختار سازمان تأمین اجتماعی را نشان میدهد:
حبیبالله حسن خانلو؛ قائممقام سازمان تأمین اجتماعی، احمد اسفندیاری؛ معاون فرهنگی، مجلس و امور استانها، ابراهیم بازیان؛ مدیرعامل شستا، محمد عاشوری؛ سرپرست اداره کل تأمین اجتماعی قم، ابوالفضل عفتنژاد؛ معاون منابع انسانی، محمدرضا فیاضی؛ مدیرکل روابط عمومی، مهدی معصومیان، مدیرعامل شرکت بازرگانی بینالمللی، رمضان؛ مدیر درمان استان گلستان، سعید حسینی؛ مدیرکل درمان غرب تهران، علی محمودی؛ مدیرکل حراست، عبداله حسینیان؛ مدیرکل فناوری اطلاعات، حسن تک روستا؛ مدیرعامل هلدینگ میلاد سلامت، علیرضا علیپور؛ مدیرعامل شرکت خانهسازی ایران.
وزارت تعاون، کار و رفاه؛ شکار بزرگ جبهه پایداری
وزارت تعاون، کار و رفاه (تکرا) گلوگاه ارتباط با بخش بزرگی از کارگران و کارمندان، کارشناسان، مدیران و بازنشستگان است و میتواند با سیاستگذاریهایش، سازمان رای خود را تقویت و سازمان رای رقبا را منهدم کند. این وزارتخانه به شکل مستقیم و غیرمستقیم در مهمترین (و ثروتسازترین) بخشهای اقتصاد ایران مانند نفت و پتروشیمی، صنایع سنگین، داروسازی، خودرو و سیمان تأثیرگذار است و بالغ بر ۳ هزار پست مدیریتی (با احتساب سهام شرکتهای بورسی) دارد؛ بنابراین بر خلاف تصور رایج، بسیاری از مدیران پالایشگاهها و پتروشیمیها نه در وزارت نفت که در وزارت تکرا انتخاب میشوند. بسیاری از مدیران صنعتی و معدنی هم؛ بنابراین وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بهتنهایی از بسیاری از دولتهای حداقلی در اروپا بزرگتر است. با این ملاحظات، جبهه پایداری برای تضمین آیندهاش و تداوم تأثیرگذاریاش بر فضای سیاسی کشور، انتخاب درستی داشته است. حالا چهرههای نزدیک به صادق محصولی، جبههای به وسعت دولت را در درون وزارت تکرا ایجاد کردهاند و بعد از پاکسازی اغلب سازمانها و شرکتها از مدیران اصلاحطلب و اعتدالی، سراغ اصولگرایان میانهرو رفتهاند. انتشار خبرهایی از بازداشت مدیران تازه منصوبشده در شرکتهای اقماری این وزارتخانه، تنها در این چارچوب قابل تفسیر و توضیح است. ضمن آنکه اعضای جبهه فقط وزارت تکرا را نشانه نرفتهاند و خبرهایی از تلاش آنان برای نشستن بر صندلیهای مدیریتی در وزارت نفت و صمت هم به گوش میرسد که در گزارشهای آتی به آن خواهیم پرداخت.
حال باید منتظر ماند و دید آیا اصولگرایان کلید فتح مجلس آینده را به جبهه پایداری خواهند سپرد یا با ایجاد اتحادهای موقت، مانع نفوذ پایداریچیها در ساختارهای اقتصاد کشور میشوند.