نگاه انتقادی «حسن محدثی» جامعهشناس به وضعیت جامعهایرانی
گریزان از مسئولیت؛ به دنبال قهرمان
انصاف نیوز: حسن محدثی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، با بیان اینکه «مردم ما عمدتاً قهرمانطلبِ فاقد مسئولیت هستند»، گفت: این یک عیب بزرگ و جدی است و تا این را حل نکنیم، یک حکومت غیر پاسخگو و فربه و یک جامعه مدنی ضعیف و نحیف خواهیم داشت. این یک معضل جدی تاریخی است که باید یک روزی بالاخره آن را حل کنیم.
ارتباطات، دانایی را از انحصار دین و سیاست خارج کرده
محدثی در گفتوگو با انصاف نیوز، درباره وضعیت امروز تحولات در جامعهایرانی میگوید: «تحولات در ایران بیسابقه است و میتواند فردای ایران را بسازد. نهادهای اجتماعی بسیار دیرپا هستند و دیر متحول میشوند و فقط در یک بزنگاههای تاریخی خاص و بر اثر انباشت مجموعهای از تغییرات نهادها متحول میشوند. الان این اتفاق به نظرم به نحو جدی دارد میافتد و ما در چند نهاد این تحولات را داریم. یکی از نهادهایی که دچار تحول اساسی شده در ایران نهاد ارتباطات است. نهاد ارتباطات یکی از نهادهای پایهای در هر جامعهای است. ورود رسانههای جدید تحول بزرگی در ایران ایجاد کرده و نظام دانایی را از زیر سلطه دین و حکومت خارج کرده است. رسانههای شخصی بسیار رواج پیدا کردند و هر فردی میتواند منبع تولید داده و اطلاعات و خبر باشد. ارتباط از قیدوبند نیروهایی مثل نیروهای دینی و سیاسی خارجشده و این امر کمک میکند که نظام دانایی از انحصار کارگزاران دینی و سیاسی خارج شود. این اتفاق خیلی بزرگی است که در تاریخ ایران نظیر ندارد. ما الان میتوانیم بگوییم نهاد ارتباطات در چالش با کارگزاران دینی و سیاسی است.»
اقتصاد دیگر از الگوهای دینی پیروی نمیکند
او در ادامه افزود: «این اتفاق را در مورد برخی نهادهای دیگر هم داریم میبینیم. نهاد اقتصاد به حد قابلتوجهی از زیر تسلط نهاد دین خارجشده. کارگزاران اقتصادی دیگر تا حد زیادی قواعد رفتاری خودشان را از نهاد دین نمیگیرند. درحالیکه در گذشته بین روحانیت و بازار پیوند خیلی وثیقی بوده اما الان که با کارگزاران اقتصادی صحبت میکنیم میبینیم که کسی میخواهد معامله کند خیلی دیگر کاری به اینکه معامله و پولش شرعی است یا نیست ندارد و بر اساس قواعد بازار عمل میکند. به همین ترتیب نهاد خانواده هم دارد تحول اساسی پیدا میکند. خانواده متعارف دچار بحران جدی شده و بازتولید نمیشود و اَشکال جدید خانواده زاده شدند و در حال زاده شدن هستند. این نهاد هم دیگر از الگوهایی که دین میدهد الزاما پیروی نمیکند.»
از تحولات زیرپوستی غافل شدیم
محدثی با بیان اینکه «اینها تحولات خیلی بزرگ زیرپوستی است که ما شاید به آن توجه نکنیم ولی تبعات بزرگی دارد»، گفت: «به همین ترتیب جایگاه و اعتبار اجتماعی که معرفت دینی و کارگزاران دین در جامعه داشتند بعدازاین چند دهه دچار بحران اجتماعی شدهاند. تحقیقات ما نشان میدهد که امروزه بخش قابلتوجهی از مردم ما دیگر به نقش سیاسی دینباور ندارند و ادعاهای تمامیتخواهانهای که بخواهد همهی ابعاد جامعه را هدایت و کنترل و راهنمایی کند دیگر قبول ندارد. معرفت دینی به نام فقه که در تاریخ اسلامی مهمترین معرفت بوده و همینطور فقها و مفتیها که مهمترین نیروی فرهنگی در جوامع اسلامی بودند به لحاظ عملی در حال حاضر به نحو جدی در حال از دست دادن قدرت و اعتبار خود هستند. این یک تحول اساسی دیگر است که نهاد دین که همیشه در تاریخ ایران نهاد مسلط، بسیار تأثیرگذار و نهاد نهادها بوده در حال عقبنشینی جدی است و در حال تبدیلشدن به نهادی در کنار نهادهای دیگر است. کارگزاران دینی از جایگاه یک گروه مرجع بهشدت افت کردند و دیگر در این جایگاه نیستند و کارگزاران هنری اعتبار خیلی بیشتری از آنان پیداکردهاند و بهاینترتیب گروه مرجع در جامعه عوضشده است. این موضوع تحول بزرگی است و اصلاً در تاریخ ایران سابقه ندارد.»
تحول نهادی در تاریخ ایران بیسابقه است
این جامعهشناس در ادامه این بخش از تحلیل خود افزود: «نهاد هنر دچار تحول شده از زیر تسلط نهاد دین و سیاست خارج میشود. کارگزاران هنری قدرت اقتصادی نسبتاً بالایی پیدا کردند و میتوانند مستقل از دو نهاد یادشده فعالیت کرده، تشکیل سازمان بدهند، تشکلهای درون نهادی داشته باشند، در سطح جهانی وارد ارتباطات شوند، موفقیتهایی حاصل کنند و به یک نیروی اجتماعی مهم و تأثیرگذار تبدیل شوند. برای نمونه در حوزه محیطزیست هنرپیشهای با پتروشیمی میانکاله مخالفت میکند و همین مخالفت واکنشهای زیادی در سطح کارگزاران سیاسی مازندران برمیانگیزاند و سرآغاز حرکت مهمی میشود یا در حوزه سیاست سینماگران بیانیه میدهند و آن بیانیه تأثیرگذار شده و کنش سیاسی انجام میشود و صدایشان بلند است. من معتقدم که ایران کنونی دارد یک تحول نهادی چندجانبه را پشت سر میگذارد و این در تاریخ ایران بیسابقه است.»
من با تعبیر «فروپاشی» موافق نیستم
محدثی پیرامون تعبیر «فروپاشی» میگوید: «من با این تعابیر موافق نیستم چون در ذهن تحلیلگرانی که محافظهکار هستند و الگوهای مشخصی را بهعنوان الگوهای موردقبول در ذهن دارند هر چه غیرازآن اتفاق بیفتد آنومی، فروپاشی، بیهنجاری و… نام میگیرد. آنان یک الگوی مشخص و فیکس موردقبولشان است و هر چه غیرازآن را سلبی تلقی میکنند. من فکر میکنم ایرانیها دارند در قلمروهای مختلف تجربههای تازهای را میآزمایند و مسیرهای تازهای را طی میکنند. این میتواند نوعی تکثر در قلمروهای گوناگون ایجاد کند و الزاما منفی نیست. آن تلقی سنتی که همه باید راه سنتی را پیش بروند در جهان مدرن فرو میپاشد.»
جوانان؛ نخستین حاملان تغییرات
این جامعهشناس، جوانان را نخستین حاملان تغییرات نامید و گفت: وقتی که اشکال کهن پاسخگویی به نیازها و شیوههای زیست بحرانی میشود، اولین گروهی که حامل تغییرات میشوند گروهی هستند که مثل گذشته جامعهپذیر نمیشوند و این را بیشتر در جوانان میبینیم.
وضعیت اقتصادی اخلاق را تحت تأثیر قرار داده
این جامعهشناس با اشاره به وضعیت وخیم اقتصادی گفت: در دورههای طولانی وضعیت اقتصادی دچار بحران است و در نتیجه کیفیت زندگی مردم بسیار پایین آمده؛ بر روی افراد فشار خیلی زیادی میآید و برای افرادی که مسئولیت تأمین زندگی خود و افراد دیگر را دارند امکان پاسخگویی به نیازهای اولیه زندگی وجود ندارد یا پاسخگویی به آنها بسیار دشوار شده است. در نتیجه افراد فشار روانی فوقالعادهای را باید تحمل کنند. این وضعیت اقتصادی نامطلوب که روزبهروز هم بدتر میشود و الان دیگر در یک موقعیتی هستیم که افراد برای پاسخگویی به نیازهای اولیه زندگی مثل خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و تحصیل فرزندان که ابتداییترین نیازهای انسان ایرانی است و این نوع اداره جامعه پاسخ به آن را دچار مشکل کرده فشارهای بسیار زیادی را در دورههای طولانی تحمل میکنند در نتیجه به لحاظ روانی دچار مشکل و بحران میشوند و به لحاظ اخلاقی هم دچار افت شدهاند. در هر جامعه و هر دورهی تاریخی که بررسی کنید آنجایی که وضعیت اقتصادی خراب است ببینید اخلاق چه وضعیتی دارد؟ در فرهنگ اسلامی هم احادیث و روایتهای بسیاری داریم که «اگر فقر از دری داخل شود، ایمان از در دیگری خارج میشود» و تعابیری از این قبیل.
مردم ما عمدتاً قهرمان طلبِ فاقد مسئولیت هستند
حسن محدثی در پایان این گفتوگو به نقد جامعه پرداخت و گفت: «من اینجا از این فرصت استفاده کنم و به مردم و فرهنگمان نقدی کنم؛ ما در فرهنگمان تشکل مدنی نداریم؛ مردم ما عمدتاً قهرمان طلبِ فاقد مسئولیت هستند و مایلاند یک عده جلو بیفتند و نقش قهرمان را ایفا کنند و شهید شوند. به همین جهت هم تاریخ ما پر از شهداست ولی مردم خودشان مایل نیستند هزینه دهند و در تشکلهای مدنی نمیروند. مردم باید از ذرات منفعل جدا از هم بیرون بیایند؛ ما مردمی داریم که ذرات منفعل جدا از هم هستند و نِق میزنند و منتظرند قهرمانهایی بیایند و جهان را دگرگون کنند. وظیفه مهم نخبگان این است که اول خودشان اهل تشکل باشند و در آن نقش ایفا کنند و بعد تأکید بر اینکه یکایک ما مردم وارد تشکلها شویم و هرکدام آستینی بالا بزنیم در حد خودمان و جمعی بسازیم و در آن جمعها بتوانیم مشکلات همان جمع را کم کنیم و نوعی امید را ولو در یک سطح کوچک ایجاد کنیم. اگر این تشکلها را داشته باشیم حداقل میتوانیم در این وضعیت که سیستم غیر پاسخگو و غیرمسئول داریم بخشی از بار موجود را برداریم. این یک عیب بزرگ و جدی است و تا این را حل نکنیم به نظرم یک حکومت فربه و جامعه مدنی نحیف خواهیم داشت؛ این یک معضل جدی تاریخی است که باید یک روزی بالاخره حل کنیم.»