سبک زندگی؛ راز محبوبیت و جذابیت لاهوتی
سید محسن عبدالهپور (مدرس دانشگاه)هفته گذشته در استان کهگیلویه و بویراحمد و برخی از استانهای جنوبی مهمترین خبر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بیماری و بستری و درگذشت استاد «سید قادر لاهوتی» معلمی خوشنام و متدین در بیمارستان ابنسینای شیراز بود. بدرقه و تشییع پیکر و مجلس ختم ایشان یه شکلی کمنظیری و با حضور گسترده اقشار مختلف مردم این استانها برگزار شد؛ اما راز و علت اینهمه جذب قلوب مردم توسط استاد لاهوتی چه بود؟ او نه مسئولیتی داشت نه ثروت و سرمایهای مادی و نه خدموحشمی، پس این پرسش مهمی در اذهان مردم به وجود میآید که راز عزت و محبوبیت لاهوتی در چه چیزی بود؟
به نظر نگارنده این سطور راز عزت، جاذبه و محبوبیت سید قادر لاهوتی به آیه نورانی 10 سوره فاطر در قرآن کریم برمیگردد که در واقع سیره و سبک زندگیاش بود. «من کان یریدالعزه فلله العزه جمعیا، الیه یصعدالکلم طیب و العمل صالح یرفعه- هر کس خواهان عزت است بداند که تمام عزت، برای خداست. سخن خوش، نیک و طاهر بهسوی او بالا میرود و کردار نیک و عمل صالح است که آن را بالا میبرد.»
استاد لاهوتی برای زندگیاش چارچوب و معیار داشت که تمام سعی و تلاشش را میکرد در همه شرایط (سختیها و خوشیها، شکستها و موفقیتها، چالشها و فرصتها) ملزم به عمل به این اصول باشد و حتیالمقدور از حصار و محدوده آن خارج نشود.
الکلم طیب؛ یعنی نسبت به آفرینش و مبدأ، آخرت و معاد و آئین و وعده خداوند اعتقاد صحیحی داشتن. همین اعتقاد صحیح و قاطع باعث داشتن باور و ذهنی معنوی و خدامحوری در استاد لاهوتی میشد. در کنار (کلام طیب یا همان اعتقاد صحیح) انسانی عملگرا (والعمل صالح) بود و مترصد فرصت برای انجام عمل صالح، خیر و نیک بود.
صفات شخصی چون؛ دائم الوضو بودن، مقید به انجام نوافل و نماز اول وقت، مداومت روزانه به قرائت قرآن، تهجد و شبزندهداری، تفکر در هستی و در حسابوکتاب خداوند، تفکر در خیر و شر بودن حوادث و اتفاقات، راضی به مقدرات خداوند، مقید به مطالعه علم نافع، قناعت و نخواستن در امور تجملاتی زندگی و...
در صفات اجتماعی میتوان به خصایصی چون؛ پیشتاز بودن در صلهرحم، مهماننوازی، حمایت از مظلوم، دستگیری از مستضعفین، دلسوزی و رفع مشکلات تهیدستان، پناهگاهی برای بیپناهان و بیکسان، دلجویی از بینوایان، سرکشی از بیسرپرستان، تلاش برای انگیزه و امید دادن به جوانان، تلاش برای عدالت انگیزشی دانش آموزان و دانشجویان، صبوری، وقار و متانت در مسائل و چالشهای سخت اجتماعی و ... اشاره کرد.
امام حسینعلی (ع) به جناده بن ابی سفیان اندرز میدهد که هر گاه بخواهی بدون داشتن قبیله، عزیز باشی و بدون داشتن قدرت، حکومت، هیبت و شکوه داشته باشی، در پناه عزت اطاعت خداوند قرار بگیر و از ذلت معصیت خداوند بدور باش. استاد لاهوتی سعی میکرد در عزت اطاعت خداوند زندگی کند و چارچوب و معیارش در زندگی این بود.
او مقید به علم و دانشاندوزی بود آنهم علم نافع چون قرآن، نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه، ادبیات، عرفان و سیر سلوک اوتاد و مصلحان اجتماعی. لاهوتی با پیران و سالخوردگان مینشست، درد دل آنها را گوش میداد و از تجربیات آنها خوشهچینی میکرد. با تهیدستان مراوده داشت، از نزدیک با تمام وجود فقر و بیچارگی آنها را لمس میکرد و با هر آه آنها هزاران آه میکشید. لاهوتی میتوانست متمول و رفاه نشین باشد اما با توجه به سیره انبیا، اولیا و عرفا سادگی و ساده زیستن را بهعنوان شیوه زندگی خود انتخاب نمود.
افرادی را که دیگران نمیدیدند (نمیخواستند ببینند) و توجه نمیکردند، لاهوتی آن افراد را بسیار میدید و بسیار میشناخت و آنها را امید میداد که زندگی بهتر میشود و روزنههای شوق و خوب زندگی کردن را به آنها نشان میداد.
لاهوتی با دعا مأنوس بود و به حضور افراد مضطر میرفت و از آنها خاضعانه التماس مینمود که در دعای خیر آن را هم یاد کنند. سوگواران را تسلی میداد و با آنان مینشست و با آنها میگریست و اینگونه آنها را التیام میداد.با جوانان حشرونشر داشت، آرمانها، قوتها، توانمندیها و محدودیتهای آنها را میفهمید، آنها را هدایت میکرد و هدفمندی زندگی و صحیح زندگی کردن را برای آنها ترسیم میکرد و راز عشق جوانان به استاد لاهوتی همین فهمیدن و درک کردن آنها بود. در صلح و سازش دادن و اصلاح ذات البین جزء سابقون بود، از قهر، اختلاف، خشم، دشمنی بین افراد، قبایل و طوایف در رنج بود و سعی میکرد آنها را سازش دهد و بین آنها را مصالحه دهد. او اهل بذل و بخشش و سخاوت بود بهطوریکه خانهاش محل آمدوشد نیازمندان و بیپناهان بود. لاهوتی به صداقت، پاک دستی، ادب و مهربانی در بین مردم مزین بود و بهعنوان یک الگو در صداقت مطرح بود. لاهوتی با مردم زیست و وقت رفتنش همه آن مردم به بدرقهاش با تمام وجود به پا خاستند.