چرا فرزندانتان را به سوریه و ونزوئلا نمیفرستید؟
محمدجواد پهلوان - واکنشها به ماجرای اقامت فرزند معاون رئیسجمهور در کانادا محل تأمل جدی است. نگارنده از روز اعلام خبر تا کنون تقریبا سعی کرده است که تمام واکنشها به ویژه واکنشهای مردم در شبکه های اجتماعی را رصد کند. اگر واکنشهای عصبی را به کناری نهیم - هر چند این مدل از واکنشها نیز برحق است - اما غالب نظرات مردم به نوعی توأم با عقلانیت و شعور سیاسی است. بهعبارتدیگر، یعنی جامعه خیلی خوب و درست مسائل را با هم تفکیک کرده و سپس بهنقد ماجرا میپردازد. فیالمثل در چندین توییت و پست اینستاگرام نشان میداد که مردم بهطورکلی با مهاجرت فرزندان مسئولان مخالف نیستند بلکه با دورویی آنان مشکل دارند. این گزاره به عمق سواد سیاسی مردم ایران گواهی میدهد؛ یعنی مردم فینفسه اینکه مسئولی تصمیم بگیرد فرزندش در فرنگ درس بخواند و کار کند مشکلی ندارند، اما بهشرط اینکه آقایان و خانمها در تریبونهای مختلف اولا شعارهای ضد غربی ندهند و ثانیا به مردم توصیه نکنند که در برابر تحریمهای فلجکننده صبر پیشه کنند تا فرجی شود. مردم با این دورویی مخالف هستند؛ مسئلهای که شکاف میان جامعه و حاکمیت را روزبهروز عمیقتر میکند.
جالب آن است در نقطه مقابل مردم؛ یعنی مسئولان، چنین سواد و مصلحت سیاسی دیده نمیشود؛ گویی با مشتی عقبمانده سیاسی طرف هستیم که حداقل صلاح خود را تشخیص نمیدهند. اکنون در عصر ارتباطات و در شرایطی که پرندهای بال بزند تمام عالم با خبر میشوند، مسئولان فکر میکنند میتوانند در جلوی صحنه شعارهای انقلابی و ضد استکباری سر دهند و در پشت پرده فرزند دلبندشان را راهی همان کشورهای استکباری کنند تا خداینکرده آینده آنان تحتالشعاع تحریمها قرار نگیرد. آری؛ با چنین مسئولانی طرف هستیم که در این حد هم بهره هوشی ندارند. حال اینکه اگر میخواهند میز و دفترشان برقرار باشد، باید تکلیف خود را با این تناقضها روشن کنند؛ یعنی یا خانواده خود را مدیریت کنند یا در تریبونها اینقدر از معایب اقامت در کشورهای غربی نظیر کانادا و آمریکا نگویند. به لحاظ سیاسی مورد دوم محال است و بخشی از هویت سیاسی این افراد نفی و نهی زندگی در بلاد خارجه برای عموم مردم است، ولی حداقل بااینهمه ادعا باید بتوانند خانواده خود را مدیریت نمایند و فرزندان خود را از اقامت در کشورهای غربی نهی کنند. هرچند یکراه حل سومی هم وجود دارد و آن اینکه مسئولان فرزندان خود را به کشورهایی که ازنظر دیپلماسی با نظام سیاسی ما و آرمانهایش همسو هستند، بفرستند. برای مثال ایران با ونزوئلا ارتباط تنگاتنگی دارد و مسئولان نیز آن را کشور تراز زندگی ضد استکباری میپندارند؛ پس چهبهتر که فرزندان آقایان و خانمها بهجای آمریکای شمالی به آمریکای جنوبی رفته و در همین کشور درس بخوانند و کار کنند. سوریه هم گزینه مناسبی است، چراکه هم ازنظر طول مسافت شرایط مناسبی دارد و هم مراودات نزدیکی میان مسئولان تهران و دمشق وجود دارد. اگر مسئولان فرزندانشان را به این کشورها و نظیر آن بفرستند مردم نهتنها عصبانی نمیشوند بلکه استقبال هم میکنند!