غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


انگار وسط میدان جنگ بودیم

نحوه اداره کشور به روایت جهانگیری

درحالی‌که یک کتاب تازه منتشر شده برخی از سخنان ناگفته حسن روحانی را در جمع وزرای خود منتشر کرده و برخی رسانه‌ها از آن به‌عنوان افشاگری یاد کرده‌اند، در بخشی از این کتاب سخنانی نیز از اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسی جمهور در دوره حسن روحانی منتشر شده است. این کتاب که «بدون دود و آتش و خون» نام دارد، روایت‌های جالب و جدیدی را به نقل از جهانگیری منتشر کرده که بخش‌هایی از آن به شرح زیر است:
*یکی از دلایلی که می‌خواهم در انتخابات شرکت کنم، این است که به مردم بگویم طی این مدت چه بلاهایی سر آن‌ها آوردند. این حرف‌ها را برای ثبت در تاریخ و اطلاع مردم به آن‌ها باید گفت.
*دولت‌ها یا به کارهای بزرگ می‌رسند یا به کارهای کوچک. دولت آقای روحانی ترکیب هر دو بود. از این نظر باید این دولت را موفق ارزیابی کنیم. توجه به روستاها، آزادسازی سهام عدالت، کلنگ‌زنی طرح‌های جدید، افتتاح واقعی طرح‌های قبلی، تأمین نیازهای عمومی مردم و خیلی موارد دیگر در همین دولت اتفاق افتاد. همان موقع که برخی آقایان با سیاه‌نمایی مشغول این بودند که برای خودشان هوادار جمع کنند، دولت تمام توانش را گذاشت که در جنگ اقتصادی دو کار مهم انجام دهد؛ مسئله اول اداره اقتصاد و مسئله دوم دور زدن تحریم‌ها بود.
*آمریکا می‌خواست ما نفت نفروشیم. کشتی به کشتی ما را دنبال می‌کردند. وقتی نظام بانکی آن‌ها علیه ما شد، تقریباً تمام مفرهای انتقال پول به ایران را بستند. در این مقطع مسئله اصلی ما جابه‌جایی پول‌های خارج کشور میان حساب‌ها بود. این کار را انجام دادیم. کار سختی بود. سخت‌تر اینکه چنین کاری را بدون اینکه یک دلار از منابع کشور هدر برود انجام دادیم.
*به جایی رسیدیم که ذخایر ارزی کشور به حدی بود که بتوانیم حداکثر کالاهای اساسی را تأمین کنیم. درحالی‌که صنایع و تولید هم برای واردات و… نیاز داشتند. در این مرحله پتروشیمی‌ها و صنایع فلزی با آوردن ارزهای صادراتی‌شان به کشور کمک کردند. در ستاد مقابله با تحریم امکانی را فراهم کردیم که مدیران ریسک‌پذیر بتوانند کار کنند.
*در دوره قبلی تحریم‌ها حداقل امارات و کشورهای عربی همراه ایران بودند ولی در این دوره آن‌ها هم با ما نبودند. دقت کنید که در این مقطع چطور باید صادرات می‌کردیم؟ فولاد می‌بردیم‌ و به اسم غیر ایران به طرف چینی می‌فروختیم. پول به حساب یک شرکت چینی ریخته می‌َشد و در نهایت با چند واسطه دیگر پول به ایران می‌آمد؛ اما در این مسیر هیچ تلفات مالی صورت نمی‌گرفت.
*در اداره اقتصاد کشور سیاست تجاری جدید را پیش گرفتیم. ما هم خیلی چیزها را می‌دانیم. اینکه اقتصاد باید آزاد باشد، رقابت توسعه پیدا کند و قیمت‌گذاری اشتباه است؛ اما مگر در مورد شرایط عادی صحبت می‌کنیم. ما وسط میدان جنگ بودیم. در همین دوره زمانی برای اداره اقتصاد کشور و کنترل تقاضای ارز، واردات ۲ هزار و ۵۰۰ قلم کالا ممنوع شد. واردات خودروهای بالای ۲۵۰۰ سی‌سی را ممنوع کردیم.
*برجام حاصل تلاش ظریف، روحانی و مقام معظم رهبری بود. ترامپ آن را به هم زد. اگر بعد از ترامپ از برجام خارج می‌شدیم، الآن هیچ امکاناتی برای مذاکره نداشتیم و بدتر اینکه ترامپ را خوشحال کرده‌ بودیم. در همین دوره با تمام سختی‌ها و بدبختی‌ها، مواد اولیه کارخانه‌ها تأمین شد و هیچ کارخانه‌ای به دلیل عدم واردات مواد اولیه تعطیل نشد. این‌ها در چه زمانی رخ داد؟ وقتی‌که بنادر جهانی به روی کشتی‌های ما بسته بود.
*داستان ارز ۴۲۰۰تومانی از آن جفاهای تاریخی است. اگر دولت در آن مقطع ورود نمی‌کرد، قیمت ارز جهش عجیبی پیدا می‌کرد. از چند هفته قبل‌تر ایادی برخی کشورهای منطقه در بازار ایران رخنه کرده‌ بودند و دلار کاغذی جمع می‌کردند. اسفند سال ۹۶ کل ذخایر اسکناس بانک مرکزی به کمتر ۱۰۰میلیون دلار رسیده بود. روس‌ها به ایران ارز نمی‌دادند. تصور تحریم‌ کنندگان این بود که این وضعیت را ادامه دهند که فشار به تأمین کالاهای اساسی برسد و داستانی مانند آنچه برای پوشک رخ داد، بازهم تکرار شود. این جمع‌بندی همه اعضای جلسه بود. من اعلام کردم. هنوز هم معتقدم در آن مقطع زمانی تصمیم درستی بود.
*همه می‌گفتند وضعیت ارز خراب است. رئیس‌کل بانک مرکزی می‌گفت، باید ارز توزیع کنیم. دو سناریو وجود داشت. اول اینکه همین وضعیت را ادامه دهیم. اتفاق عجیبی هم نبود چراکه در طول دوره چهل سال گذشته، فقط هفت سال قیمت ارز آزاد بود. در دوره آقای هاشمی چندین نرخ ارز وجود داشت. در دولت اول آقای خاتمی ارز چندنرخی بود، بعد تک‌نرخی شد. در دولت احمدی‌نژاد هم‌ارز بازهم چند نرخی بود.
*سناریوی دوم همین اتفاقی بود که اجرا شد؛ یعنی تعیین قیمت واحد. قرار بود که قیمت ارز به عدد بالاتری برود ولی آقای رئیس‌جمهور مخالف بودند و در نهایت ۴هزار تومان را پذیرفتند. باز هم بحث‌ها ادامه پیدا و کرد و قیمت ۴ هزار و ۲۰۰تومان اعلام شد. مسئله این است که عدد فیکس نبود و قرار بود که بر اساس شرایط تغییر کند. بعد گروه‌بندی کالایی شد و تخصیص ارز صورت گرفت. سه ماه بعد در جلسه سران سه قوه که سیاست‌های جدید ارزی بحث شد همان موقع آقای لاریجانی که رئیس مجلس بودند، پیشنهاد داشتند که قیمت ۴ هزار و ۲۰۰تومان ثبات بماند و سران موافقت کردند.
*در مقطع شدت گرفتن تحریم‌ها ما کارهایی کردیم که با روحیات خودمان هم سازگار نبود. اگر تقاضا برای ارز با آن تصمیم کنترل نمی‌َشد، معلوم نبود بعدازآن چه اتفاقاتی برای کشور رخ می‌داد. در دوران تحریم‌ها مسائل کشور به‌طورکلی عوض شد. اقتصاد ایران نیازمند برنامه‌های اصلاحی بود. ما هم می‌دانستیم که چطور باید اقدام کنیم و اساساً در ابتدای سال ۹۶ موضوع این بود که به سمت اصلاحات اقتصادی و توسعه برویم ولی تحریم‌ها ناگهان روی سر اقتصاد ایران خراب شد. همه‌چیز را عوض کرد. در این مقطع زمانی مجبور شدیم مدام با بخش‌نامه و اقدامات ضربتی اقتصاد را اداره کنیم.
*این همان مقطعی است که انتقادات گسترده‌ای به دولت صورت گرفت. حتی گفته می‌شد در طول یک دوره زمانی شش‌ماهه،‌ دولت بیش از ۱۲۰۰ بخشنامه صادر کرده است. بخش خصوصی و منتقدان دولت در این مقطع هم‌صدا شدند. این‌ها را می‌دانم که به ما انتقاد می‌کردند. دلیلش این است که شاید خیلی از موضوعات را کسی نمی‌دانست. حتی بخش خصوصی هم شاید به‌درستی نمی‌دانست که دولت زیر بار چه فشاری قرار دارد. البته خیلی از تصمیمات مقطعی بود و پس از رفع بحران، به حالت قبل بازمی‌گشت.
*حضور مجلس یازدهم به‌غیراز شوک برای اقتصاد هیچ‌چیز نداشت. در مورد ارز فشار آوردند. برای بورس جلسه می‌گذاشتند و وزرا را هم دعوت می‌کردند. بعد چند روز وضعیت بورس صعودی شد و این‌ها خوشحال شدند و گفتند که حاصل جلساتشان بوده ولی باز هم که بورس نزولی شد، خیلی بی‌سروصدا جلساتشان را جمع کردند. متأسفانه این مجلس حتی درک درستی نکرد که همه این فشارها و رفتارها در دورانی انجام می‌دهد که جنگ اقتصادی ادامه دارد و دولت به معنای واقعی تنهای تنهاست.
*ماه رمضان، بعد از برپایی نماز خدمت مقام معظم رهبری موضوعات را عرض کردم. ایشان گفتند، اشکال شما این است که دیر تصمیم‌گیری می‌کنید. مدتی بعد در مورد برخی کارهای مجلس نامه‌ای خدمت ایشان نوشتم و گفتم کارهای آن‌ها ممکن است اوضاع را به هم بریزد. شاید در زمانی کمتر از دو ساعت پاسخ دادند و نوشتند مطالب مهمی است و باید توجه شود. بعدازاین مجلس قانون بودجه را تصویب کرد.
*حاصل تحریم، فساد است. حجم تجارت ایران ۷۰میلیارد دلار است. ۲۰درصد این رقم در جیب کسانی می‌رود که در داخل کشور دنبال تحریم هستند. همین‌ها گروهی را در امارات بسیج می‌کنند که به ایران سرویس بدهند و در ازای آن چندین برابر معمول مطالبه مالی کنند. گروه سومی در چین شرکت تأسیس می‌کنند و فقط قصدشان این است که مشتری ایرانی داشته باشند که در دوران تحریم، آن‌ها را سرکیسه کنند. مشخص است که کانال‌های ارتباطی آن‌ها کجاست؟ پشتوانه آن‌ها قدرت سیاسی در داخل ایران است. این‌ها با تحریم کاسبی می‌کنند. کاری هم به وضعیت مردم ندارند.
*هنوز ارزهایی که در دولت احمدی‌نژاد هدر رفت، شناسایی نشده است. در موضوع فساد خیلی‌ها دستگیر شدند که مربوط به دولت ایشان بودند. یک‌بار به آقای رئیسی گفتم، از زمانی که رهبری فرمان مبارزه با فساد را در سال ۸۰ داده‌اند، فساد زیاد یا کم شده است؟ وقتی‌که برخوردها دوگانه باشد، همین می‌شود. حالا هم از دل مبارزه با فساد فقط فساد بیرون می‌آید.