روزی که آگوست کنت، بنیانگذار جامعهشناسی درگذشت
ایسیدور آگوست ماری فرانسیس خاویر کنت، واضع نام جامعهشناسی و بنیانگذار جامعهشناسی نوین و دکترین پوزیتیویسم در نوزدهم ژانویه سال ۱۷۹۸ در مونتپلیه فرانسه به دنیا آمد. در نوباوگی، استعداد فراوانی در ریاضیات از خود نشان داد و از ۱۸۱۴م تا ۱۸۱۶م، دانشجوی مدرسه پلیتکنیک بود.در سال اخیر - ۱۸۱۶م - به علت سرسختی و تمرد، از این مدرسه اخراج شد و در تمام طول زندگیاش از تسلیم شدن به مرجعیتی که در اوایل جوانی در برابرش قرارگرفته بود، سر باز زد. سالهای بعد در دورههای مختلفی با پلیتکنیک بهعنوان مدرس یا ممتحن همکاریهایی داشت، لیکن هیچگاه آن موقعیتی را که درخور قابلیتهای واقعیاش بود، بهدست نیاورد.ویژگیهای منش و مشرب کنت درواقع علت آن زندگی بود که فقط میتوان غمانگیزش خواند. سنتها و آئینهای دانشگاهی در نظر او بسیار تحقیرآمیز جلوه میکرد و به کسانی که میتوانستند به سهولت در زمره یارانش قرار گیرند، عمیقاً بدگمان بود.آنچنان در مورد درستی نظرات خود ایمان داشت که با ناشران و مریدان خود ستیز میکرد و در برخورد با هواداران دلسوزی چون استوارت میل و گروته - هنگامیکه دریافت حمایت مالی آنها بهمنزله تسلیم آنان به سلطه معنوی او نیست - راه خشم در پیش گرفت. بااینهمه هیچیک از این سختیها و یأسها در گسترش و تکامل برنامههای او برای اصلاح دخالت نیافت، برنامههایی که بسیاری از آنها در زمان مرگش - در ۱۸۵۷م - فقط به مرحله طرح اولیه رسیده بودند.
بین سالهای ۱۸۳۲م تا ۱۸۴۲ کنت به کاری پردامنه پرداخت. نتایج زحماتش در شش کتاب مفصل تحت عنوان «دوره فلسفه اثباتی» انتشار یافت. در این اثر، کنت در پی آن برآمد که قوانین اجتماع بشری را کشف کند، طرحی که در اندیشه او مستلزم نظام بخشیدن به همه علوم و مرور تاریخ بشر - یا دستکم مرور تاریخ دنیای غرب - بود.هرچند فلسفه اثباتی برای خواننده این روزگار همچون اثری بیشازحد مفصل و پرپیچوخم خوشایند نیست، در نظر کنت فقط وسیله روشن کردن زمینه مقدماتی توصیف وی از سامان اجتماعی نوین بود. این اثر با تفصیلات جامع، آن دولت اثباتی را توصیف میکند که کنت معتقد بود بعد از امپراتوری دوم ناپلئون سوم تأسیس خواهد شد.هرچند آثار کنت پیراسته از نقایص سبک و ذوق ادبی نیست، موضوعات درخور توجهی در سخنان او وجود دارد. وی به چند دلیل شایسته این توجه است. نخست آنکه به مسائلی میپردازد که از ما جداییناپذیرند، از آن جملهاند مسئله قدرت دولت و رضایت افراد در اجتماع، تضاد میان روشهای دانشمندان و بازرگانان، ابتکارات غیرمنتظره دولتمردان و ضرورت وجود یک افسانه مشروعیت بخش در امور اجتماع.دوم آنکه وی در روزگار خود و در دورههای بعد فوقالعاده اثرگذار بوده است، در دوران حیاتش اثر او درباره روش علمی در میان اندیشمندان اروپایی که بهطورکلی فارغ از مدهای اجتماعی دوران خود بودند - کسانی چون استوارت میل، لکی، گروته و مولی- بسیار مهم تلقی میشد. نفوذ او همچنین در «برنامهریزی اجتماعی» که رسم زمان بود و در حرکتهایی که علمیت بیشتری به حکومت و اداره امور عمومی میبخشید، آشکار است. کنت با اعتقاد راسخ به فلسفه اثباتگرایی (پوزیتیویسم) معتقد بود باید برای علوم انسانی نیز حیثیتی مشابه علوم تجربی قائل شد، به این معنی که علوم انسانی نیز باید از ابزارِ پژوهشِ تجربی استفاده کنند. کنت بر این باور بود که جوامعِ انسانی از سه مرحله الهی، فلسفی، و علمی عبور کردهاند (بعضاً مرحله اساطیری را نیز میافزایند).
در جوامعِ اساطیری، کاهنان رهبران جامعه به شمار میروند، در جوامع الهی که تبلورِ تاریخیِ آن قرونوسطی است، پیامبران و در عصرِ رنسانس و پسازآن فیلسوفان. اما در دوره کنونی (عصرِ علمی) دانشمندان و جامعهشناسان رهبران جامعه خواهند بود. البته ممکن است در هر جامعهای بازماندههای فکری اعصارِ گذشته رسوبکرده باشد. کنت، سرانجام در تاریخ پنجم سپتامبر سال ۱۸۵۷ میلادی در ۵۹سالگی درگذشت. وی بهعنوان واضع نام جامعهشناسی و بنیانگذار جامعهشناسی نوین و دکترین پوزیتیویسم شناختهشده است.