مشکلگشایی و آرامش اثربخش
محمدعلی نویدی (نویسنده و مدرس دانشگاه)تأمل در باب چیستی و چگونگی ایجاد و حصول آرامش و تعادل واقعی در زندگی انسان، اصل و شرط اول رشد، بالندگی و تعالی آدمی است. بدین معنی، آرامش و زندگی با نحوه مواجهه با مشکلات و مسائل زندگی سروکار دارد. اگر مشکلات و معضلات زندگی با خردمندی و اندیشه ورزانه، مورد تبیین و تحلیل و حلوفصل واقع نشود، زندگی انسان در معضلات و تعارضات گرفتار میآید و سیر قهقرایی به خود میگیرد و تباه میشود و عمر انسان هدر میرود؛ بنابراین، مبنای سعادت و خوشبختی و خرسندی انسان، همانا، تأمل و تفکر در خصوص «آرامش اثربخش» است. مسائل تازه و امروزی آدمی با مسائل دیروز و گذشته او تفاوت عمیق و جدی پیداکرده و از صورت و حالت ساده و بسیط به وضع و حالت پیچیده و چندوجهی و چندبعدی «multi problem» درآمده است، بدینسان، مواجهه و حلوفصل آنها و برقراری توازن در رتقوفتق معضلات امروز، هوشمندی و مهارت و تخصصهای ویژه لازم دارد و با نگاه سطحی و تکبعدی قابلحل و پاسخیابی نیستند. مثل، آلودگی هوا و معضل ترافیک و ریزگردها و غیره. لازم است ابتدا مشکلات و معضلات زندگی مدرن امروز بهصورت مسئله و پرسش طرح شود تا قابلبررسی و سنجش و اثرمندی معلوم و معین گردد و سپس با بهرهمندی از تفکر و تجربه و تلاش کارشناسانه، به کشف راهحلها و راهکارهای مؤثر اندیشیده شود. بروز و ظهور مشکلات و مسائل در زندگی امری غیرعادی و غیرعقلانی و غیرطبیعی نیست، خاصیت روندهای زندگی همین است که در میان مشکلات و مسائل جریان و سیلان داشته باشد. بهعبارتدیگر، زندگی در مشکلات و مسائل پیچیده شده، اما عجب این است که این انسان برای مواجهه با مشکلات و مسائل مبتلابه بهجای اندیشه ورزی و خردمندی، از تقلید کورکورانه و باری به هر جهت، استفاده میکند و آرامش خود را از دست میدهد. اگر مشکلات و معضلات موجب نابسامانی و بحران شده است، چاره کار چیست؟ آیا مراجعه به عقل و اندیشه ورزی و اثرمندی و تجربه و علم مشکلگشاست؟ یا بیتفاوتی، تعطیلی و تعلیقی عقلانیت و یافتههای علمی و توسل به خرافات و تعصبات و مدح و ذمها؟ یک شهروند و هموطن فرهیخته آرزومند چیست؟ به نظر نگارنده، آرامش و صلح واقعی. مراد من آرامش سعادت آفرین و تعادل خرسندکننده است. آرامش خود حاصل، آسایش و تأمین معیشت، امنیت، بهداشت و سلامت، آزادی و آگاهی، فضیلت و خیرمندی است. مشکلات و مسائل با عطف به چنین خصوصیات و صفات ممتاز و اثرهای اصیل قابل گشایش و رهایش هستند. مشکلگشایی واقعی با خرد و اندیشه و علم مرتبط است. این مطلب به معنی نفی آثار سایر حوزههای معرفتی نیست، مثل، عشق، دین و اخلاق و عرفان و تاریخ و غیره، بلکه تأکید و توجه دادن به حیاتیترین عناصر مشکلگشاست. بهعبارتدیگر، آرامش محتاج عقل و عقلانیت اثربخش است. وقتی از آرامش در زندگی سخن گفته میشود، در واقع، از تعادل و توازن درون و بیرون آدمی صحبت میگردد، از هماهنگی نیروهای درونی و بیرونی بحث میشود. از عدم تعارض و تقابل وجودی نیروها و صلح آنها. معنی این سخن همان رضایت واقعی آدمیان و شهروندان جامعه است. آرامش با رضایت ربط وثیق دارد و شادی و نشاط و خرسندی از آثار آن است و در چنین حالتی، مشکلات و معضلات بهجای غمناکی و آشفتگی در زندگی، راهحل منطقی و معقول و مفید پیدا میکنند؛ و کشمکشها و تعارضات وجودی جای خود را به آرامش میدهند. این است که اندیشیدن و تأمل درباره نسبت اندیشه و آرامش امری بسیار مهم است. آرامش در دوران گذشته در مقایسه با دوران جدید معنا و مفهوم و مصداق جدیدی پیداکرده است. در دوران باستان آرامش آدمی با تقدیر، قسمت، سرنوشت، احترام به سنن، اطاعت از رئیس قبیله و بزرگتری و کوچکتری و حتی شرم و حیا نسبت عمیق داشت؛ اما در دوران کنونی و جهان و جامعه مدرن، آرامش معنی دیگری پیداکرده و با عوامل و علل جدیدی ارتباط پیداکرده است. این ارتباط با رشد علم و تکنولوژی و فناوری ارتباطات و اینترنت و اقتصاد نوین و ثروت و سرمایه و انواع قدرتها و تعاملات نوین و دهکده جهانی ربط پیداکرده است.