یاسر نوروزی، فعال حوزه کتاب در گفتوگو با «همدلی» مطرح کرد؛
گردش مالی بالای مافیای کتابخواری
سعیده زمانی: چنبره ناشران متخلف و بینامونشان بر سر کتابهای پرفروش و عرضه گسترده این کتابها با تخفیفهای کذایی به یکی از چالشهای مهم اجتماعی و فرهنگی تبدیلشده؛ چراکه ماهیت نگاه بازاری داشتن به مسئله کتاب، جامعه را بهمرور با اصول درستنویسی بیگانه کرده و میکند.
«یاسر نوروزی» فعال حوزه کتاب دراینباره به «همدلی» میگوید: عرضه گسترده از سوی ناشران «پختهخوار» منجر به رقابت غیرمنصفانه و غیراخلاقی با ناشران و مترجمان با اصالت شده و این موضوع بهمرور به بیگانه شدن جامعه با اصول درستنویسی میانجامد. او میگوید: در حال حاضر تمام صفحات دیجی کالا، اکثر ایستگاههای مترو و حتی پمپبنزین و داروخانهها تحت سیطره این ناشران قرارگرفته و متأسفانه به دلایل در دسترس بودن و تخفیفهای دروغین گرایش جامعه را به این کتابها افزایش میدهد.
بهعنوان یکی از فعالان حوزه کتاب و چاپ و نشر تلاشهای زیادی برای مقابله با فروش کتابهای تقلبی داشتهاید و از این ناشران بهعنوان پختهخوار یاد میکنید. به نظر جنابعالی چه خلأهای قانونی در این زمینه وجود دارد؟
مشکل دقیقاً خلأ قانون کپیرایت در کشورمان است در این شرایط وقتی کتابی را ترجمه میکنید نیازی نیست از نویسنده اصلی اجازه بگیرید اما علاوه بر این، مشکل دیگری وجود دارد و آن این است که برخی ناشران زحمت تولید به خود نمیدهند و سراغ کپی کاری یا بازنویسی از کتابهای پرفروش میروند. اگر لیست کتابهای این ناشران را ببینید 90درصد کتابهایشان آنهایی است که بقیه ناشران منتشر کردند.
بنابراین باید چارهاندیشی کرد که دستکم قانون کپیرایت داخلی داشته باشیم و ناشرانی که اسمشان در ارشاد ثبت میشود بهجای کپی آثار تولیدی داشته باشند تا دست سودجویان را تا حدودی کوتاه کنیم. متأسفانه در نمایشگاه کتاب امسال در هر راهرو یک ناشر پختهخوار وجود داشت. تمام صفحات دیجی کالا تحت سیطره این ناشران قرارگرفته بود که البته با مدیران دیجی کالا صحبت شد و استقبال کردند که چنانچه اتحادیه ناشران و وزارت ارشاد و مابقی نهادهای دستاندرکار این ماجرا را حمایت کنند آنها هم مسئولیت حذف این کتابها را خواهند داشت.
گسترش کتابهای تقلبی چه تأثیری بر تغییر ذائقه اجتماع خواهد داشت؟
اثر اول این است که شما با اصول درستنویسی بیگانه میشوید، زمانی ترجمه را افراد متخصص این حوزه انجام میدادند. اگر یک ترجمه از محمد قاضی یا نجف دریابندری بخوانید متوجه میشوید که چه تسلط عمیق هم به زبان مبدأ و هم به زباناصلی دارد و با خواندن آن میتوانید نوشتن خلاقانه و اصل درستنویسی و حتی زبان فارسی را یاد بگیرید.
زمانی که ما کتابی داریم از مترجمی که حتی معلوم نیست وجود خارجی دارد یا نه و هیچ تعهدی به خواننده ندارد انواع غلط را در آن میبینیم بنابراین ذهنیت نسل جوان بهتدریج تخریب میشود. معضل بعدی هم بیانگیزگی و یأسی است که در دل مترجمان پرتلاش به وجود میآید.
چرا جامعه به این کتابها علاقهمند میشود؟ دلیل این مسئله شناخت سلیقه مخاطب است یا موارد دیگر؟
در همه جوامع یک سری از کتابها پرفروش میشود. برخی از اینها آثار زرد است و برخی هم آثار فاخر همانند جنگ و صلح و شازده کوچولو. مشکل اینجاست که کتابهای پرفروش توسط عدهای رونویسی و کپی و با غلط به مردم عرضه شود. اینها با حقهبازی تخفیفهایی را عنوان میکنند که گاهی صحت ندارد. دوم اینکه اغلب ایستگاههای مترو، فرودگاهها و گاهی داروخانهها و پمپبنزینها تحت سیطره ناشران پختهخوار است و طبیعتاً وقتی در معرض دید خواننده باشد اقبال پیدا میکند، غافل از اینکه پشت ماجرا هیولای پختهخواری است که گردش مالی بسیار بالایی برای آنها دارد. بنابراین هم قیمت اثر و هم گستردگی عرضه هر دو تأثیرگذار است.
شکایتی دراینباره از شما صورت گرفته است. این شکایت در چه مرحلهای است؟
دو شکایت تنظیم کردند یکی از تهران و دیگری از قم. شکایت اولی در پلیس فتا تنظیمشده بود و در آنجا توضیحات را ارائه دادم و پرونده به دادسرا رفت. دومین شکایت نیز که از قم صورت گرفته بود هم توضیحاتی ارائه دادم و چون قبلاً به دادسرا ارجاع دادهشده بود کان لم یکن شد. من در پاسخ به اتهام نشر اکاذیب و ... عنوان کردم که سالها در این حوزه فعالیت داشتهام و طبیعتاً روی معضلات حوزه نشر و کتاب تمرکز میکنم.
چقدر از شما حمایت شد؟
اول از طرف کاربران حمایت شدم؛ چراکه یکطرف اصلی قضیه خوانندگان هستند، خوانندگان دارند کتابهایی را میخوانند که به لحاظ زبان فارسی دچار اشکالات و ایرادات زیادی است. فرض کنید این رویه 10سال ادامه داشته باشد، تصور کنید از زبان فارسی چه چیزی در ذهن نسل جوان میماند. دومین گروه، جامعه مترجمان بودند. فرض کنید مترجمی یک تا دو سال زحمتکشیده و یک کتاب را ترجمه کرده است بعد عدهای کپیکار بر سر کتاب میریزند و به محض اینکه کتاب پرفروش میشود کپی و باز ترجمه و رونویسی کنند و در واقع بازار را از او بدزدند. دسته بعدی ناشران بودند.
هر ناشر در طول دوره کاری میگوید احتمالاً از 100کتاب 3 تا 5 کتابش پرفروش میشود که هزینه خود را با آنها درمیآورم و میتواند ادامه دهد. فرض کنید ناشری 20سال کارکرده و 5 کتابش را پرفروش کرده، فورا این پختهخوارها سراغ کتاب او میآیند و بازار را از او میگیرند. بنابراین ناشران نیز دراینباره حمایتهایی زیادی انجام دادند.
در وهله بعدی از سوی دولت نیز ازجمله دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی حمایت شد و عنوان کردند هر کتابی از ناشران در کتابخانهها در کل کشور باشد به ما اطلاع بدهید تا از مخزن کتابها دربیاوریم. معاون فرهنگی مجلس نیز عنوان کرد که این جریانی که شروع کردید جریان درستی بود و ما از آن حمایت میکنیم.