مجازستان
امروز اسنپ گرفتم از تهران برم سمت کرج. راننده اسنپیه فشارش افتاد زد بغل رفتم براش آبمیوه گرفتم تا خود کرجم خودم نشستم پشت فرمون :) (سپی نینجا)
یادمون باشه طرفدارهای تابستون رو وسط زمستون شب ببندیمشون به درختی جایی تا تموم بشن نتونن انقدر از این گرمای بی پدر مادر دفاع کنن. (متواری)
الان یادم اومد یه بار غذای سلف دانشگاهمون فسنجون بود به دوستام گفتم فسنجون ورودی و خروجیش یکیه دیگه هیشکدومشون لب به غذا نزدن. (خودِ دانی)
چرا به خودکار میگیم «خودکار»؟ خودکار مگه به چیزی نمیگن که خود به خود کاری کنه؟ خودکار که بدون ما هیچکاری نمیکنه. شاید دوران باستان، خودکارها خود به خود مینوشتن و حقایق حکومتها رو برای مردم برملا میکردن ولی به دستور شاهان کشته شدن و الان از جنازهشون داریم استفاده میکنیم. (پیپرکات)