غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


مصدق چقدر مقصر بود؟

جهانگیر ایزدپناه (روزنامه‌نگار)

 درباره کودتای 28مرداد 1332کم ننوشته‌اند. از دیدگاه‌های مختلف گاهی این و گاهی آن نیرو مقصر قلمداد شده است. از اینکه آمریکا و انگلیس در طراحی این کودتا و سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق نقش داشته‌اند، بسیاری تردید ندارند. بدون اغراق توازن نیروها ازنظر ظرفیت بالقوه به نفع مصدق بود، اما باید توجه داشت که در چنین مواقعی مهم توانِ تبدیل ظرفیت بالقوه به عملکردی بالفعل و به حرکت درآوردن مردم و نیروهای تحت امر و البته فرماندهی آنان است. زمان‌حساس که کار به میدان آوردن و هماوردی سرنوشت‌ساز می‌رسد برنده نبرد آن است که با تمام قوا نیروهای تحت امر خود را هدایت، سازمان‌دهی و فرماندهی کند. در یک‌طرف قضیه هواداران سلطنت و اکثریت فرماندهان ارتش و دیگر نیروها انتظامی و اراذلی به فرماندهی شعبان جعفری با آن روحیه و تیپ شخصیتی‌شان قرار داشتند که با عزمی جدی در روز 28مرداد به خیابان‌ها آمدند و با عربده‌کشی نفس‌کش می‌طلبیدند و مأموران و حافظان و امنیت نظم عمومی تهران هم نه‌تنها اراده‌ای برای متفرق کردن آن‌ها نداشتند که حتی نسبت به آنان گاردی حمایتی نیز گرفتند. طرف دیگر که باید با کودتاگران مقابله کند؛ اکثریت مردم بلاتکلیف و سازمان نایافته و دولت تحت امر دکتر مصدق‌اند که منتظر تصمیم و فرامین نخست‌وزیر هستند.

آیت‌الله کاشانی و هوادارانش هم در سکوت همراه با رضایت از پیروزی هواداران سلطنت‌اند. از آمادگی و به میدان آمدن طرفداران سلطنت ازجمله گروه‌های بدنام شعبان جعفری و یکه‌تازی آن‌ها در خیابان‌های تهران گفتیم، اما برویم به خانه دکتر مصدق که نقش ستاد دفاع از حکومت ملی را دارد و جمعی از وزرا و کلا در آنجا جمع‌اند و منتظر فرامین سرنوشت‌ساز دکتر مصدق برای مقابله با کودتا گران هستند. حکایت دکتر مصدق در روز کودتا را بشنوید از زبان مهندس احمد زیرک زاده از وکلا و یاران صدیق دکتر مصدق در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: «صبح (28مرداد) که ما آنجا بودیم انتظار هیچ قضیه‌ای نبود. آنجا بودیم کم‌کم سروصدا و اخبار رسید و مرتب هم رفقا به دکتر مصدق یادآور شدند که آیا باید از مردم کمک خواست. اقلاً به رادیو بگوییم که به مردم بگویند یک همچنین خبری هست ولی دکتر مصدق به‌هیچ‌وجه حاضر نبود و اجازه نداد. من نمی‌توانم صد درصد بگویم ولی به ذهنم می آیدکه در همین روز بود که من از دکتر فاطمی که از اتاق مصدق بیرون آمد گفتم که این مرد همه ما را به کشتن می‌دهد. مصدق به‌هیچ‌وجه حاضر نشد که از مردم استمداد شود... وزرا بودند؛ دکتر فاطمی وزیر خارجه، مهندس معظمی وزیر پست و تلگراف. دکتر صدیقی وزیر کشور... از وکلا نریمان بود، شایگان بود، رضوی بود، حسینی بود، من بودم، سنجابی بود. این‌ها همه می‌رفتند و می‌آمدند. دکتر مصدق هم تو اتاق خودش روی تخت بود. هر کس خبری داشت می‌رفت به دکتر مصدق می‌داد... . نزدیک‌های ظهر بود سعید فاطمی آمد دکتر فاطمی را با خودش برد. پسر دکتر سنجابی هم آمد دکتر سنجابی را برد. اصرار به دکتر مصدق که بالاخره چکار می‌خواهی بکنی و باید از اینجا رفت... تیراندازی می‌شد، گلوله می‌آمد تو اتاق. تختش را برداشتیم بردیم تو یک اتاق دیگه. ... خطر خیلی زیادتر می‌شد. او اصرار که شما بروید، ما اصرار که بدون شما نمی‌رویم... گفت خب پس من هم می‌آیم... . نزدیک{ساعت}چهار این‌طورها بود، آن مشهدی محمد که همیشه آنجا بود یک نردبانی پیدا کرد گذاشت بالای دیوار ما رفتیم...» در تکمیل سخنان مهندس احمد زیرک زاده می‌توان به گفته‌های آقای نورالدین کیانوری دبیر اول حزب توده ایران هم استناد کرد که در سخنانی بدین مضمون گفته که «روز 28مرداد طرفداران سلطنت و دارودسته شعبان جعفری به خیابان‌ها آمدند و به‌تدریج به تعداد آن‌ها افزوده می‌شد. با تلاش فراوان از طریق اندرونی با دکتر مصدق تماس گرفتیم و اوضاع را گفتیم اما دکتر مصدق گفت شما اجازه ندارید به خیابان‌ها بیایید اوضاع بدتر می‌شود درگیری و خونریزی می‌شود» ...و چنین شد که کودتاچیان پیروز شدند. این روایت‌ها بخشی از تقصیر را به گردن دکتر مصدق و بی‌عملی او در آن روز سرنوشت‌ساز می‌گذارد؛ ادعایی که بخشی از تاریخ آن را رد و بخشی دیگر تایید می‌کند و هنوز میزان دقیقی از کوتاهی دکتر مصدق در این واقعه تاریخی برآورد نشده است.