غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


علم بدون فلسفه نجات‌بخش نیست

جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)

 گسترش فلسفه علمی را باید مدیون جدایی عرصه دین و فلسفه و پایان چنگ‌اندازی دین بر فلسفه دانست. بحث تضاد یا ضدیت یا مناقشه فلسفه با دین در میان نیست، بلکه تعیین چارچوب و رسالت دین و فلسفه است. دین و فلسفه هر دو بر اخلاق و سعادتمندی بشر نظر دارند. باید قبول کرد که دین بیش از فلسفه قدرت و توانایی بسیج و تحرک و تهییج در راه اهداف والا دارد، اما افسوس و هزار افسوس که به علت عدم درک درست از دین و به خدمت گیری آن در طول تاریخ بسی جنگ‌ها و کشتارها و گردن زدن‌ها و تجاوزات به نام دین رقم‌زده شد. چرایی این قضایا را باید در شرایط جامعه مبعوثان و هم در عدم توانایی سردمداران دینی در درک شرایط متغیر زمان و مکان جستجو کرد. باید این سوال را مطرح کرد که آیا با پیشرفت و توسعه علم، فلسفه قلمرو بررسی خود را از دست خواهد داد؟ باید گفت گرچه فلسفه از علم بهره می‌گیرد و دارای ارتباط و تأثیرگذاری متقابلی‌اند، اما وظیفه خطیری را در پیش دارد و به مسائلی پاسخ می‌دهد که هنوز علم هم نتوانسته است رمز و راز آن‌ها را بگشاید. هر علمی ابتدا از فرضیه شروع می‌شود و بعد با عمل و تجربه و آزمایش به اثبات می‌رسد. فلسفه طرح کننده فرضیات و مجهولات است، تعبیر فرضی اموری است که هنوز به‌درستی معلوم نشده‌اند. بنا به تعبیر اندیشمندان فلسفی؛ فلسفه پیروزی خود را به دختران خود یعنی علم و آگاهی واگذار کرده است و راه خود را به‌سوی مجهولات و سرزمین‌های کشف ناشده ادامه می‌دهد و در این کار اشتهای ملکوتی سیری‌ناپذیری دارد. علم مشاهده نتایج و تحصیل وسایل است اما فلسفه، انتقاد و تنظیم غایات است و چون کثرت وسایل و اسباب و آلات با تعبیر و ترکیب ایدآل‎ها و غایت متناسب نیست، زندگی ما به فعالیت پرسروصدا و جنون‌آمیز تبدیل‌شده است. علم بدون فلسفه مجموعه اموری است که نما و ارزش ندارد و نمی‌تواند ما را از قتل و کشتار محفوظ بدارد و از نومیدی نجات بخشد. علم دانستن است و فلسفه حکمت و خردمندی است.