نامهای به آقای ماکیاولی (2)
علی مندنی پور- جناب ماکیاولی! سیاستپیشگانی بودهاند که با بهکارگیری هدفمندِ اهرمهای گوناگون قدرت بر شانههای خستهوکوفته مردم ناآگاه زمانه سوار شده و از آنها به بدترین شکل ممکن بهره گرفته و بیگاری کشیده و میکشند!
شاید ندانید، همان جماعت هزارچهرهای که روش، منش و بینشت را در «منشورِ شهریار» به باد انتقاد گرفته و ظاهراً به تکفیرت فرمان رانده و میرانند! در میدان عمل رهرو راه و گوشبهفرمان توصیههایتان هستند! تناقض عجیبی که کمتر کسی از این قبیله در دوره زندگی سیاسیاش تجربه نکرده باشد!
در همین راستا منِ شهروند ایرانی به پیروی از «اینو سان ژانتیه» همان نویسندهای که در سال ۱۵۷۶ یعنی ۴۴سال پس از هجرت شما به سرای باقی، با ابداع و بهکارگیری مفهوم «ماکیاولیسم» به سوء شهرت ات افزود و آیندهات را اینگونه رقم زد و از شما به نظریهپرداز اصیل آزادی و قدرت عمومی و کسی که چرخدندههای قدرت و بنیادهای اقتدار را به مردم شناسانده یاد میکند!
راستی هیچ میدانی رساله پر نکته و بحثانگیزت(شهریار) از دریچه نگاه ژان ژاک روسو آزادیخواه فرانسوی «کتابِ جمهوری خواهان» لقب گرفته و از منظر آگاهیهای عمومی از آن به نیکی یادشده است؟ آیا میدانید، گرامشی معتقد است مکتبتان «مردم ساز» و اثر بهیادماندنیتان شهریار درعینحال یک کتابچه و دستورالعمل برای پاسخگویی به نیازها و ضرورتهای زمانه و اندیشه درباره طبیعت و ذاتِ قدرت و در ردیف آثار آموزشی ارزشمند و متداول در میان انسانگرایان است؟
«لوئی آلتوسر» تفکرت را «یک انقلاب واقعی در شیوه اندیشه» دانسته که بعدها راهگشای شکلگیری علوم سیاسی مدرن شده و بر این باور است، آنچه زمینه نفرت و خصومت «تشنگان قدرت» را نسبت به آن نظریهپرداز فراهم آورده، دردلِ همین رازِ کلیدی نهفته است. شاید ندانید، ریشه اینهمه دهنکجی به شما و آثارتان از کجا سرچشمه میگیرد؟
جواب این پرسش را باید در نوع نگرشتان به چگونگی روش، منش و بینش تشنگانِ قدرت و برآیند رفتارشان با مردم جستجو کرد. آنانی که با شعار با مردم، در خدمت مردم و برای مردم وارد صحنه سیاست شده و اندک زمانی پس از چشیدن طعم شیرین پیروزی و قدم گذاشتن بر فرش قرمز قدرت، فراموش میکنند کی بودهاند، از کجا به این جایگاه رسیدهاند و چه ابزارهایی باعث رسیدن آنها به این جایگاه گردیده؟ خیلی زود مردم و شعارهای انتخاباتیشان را به وادی فراموشی سپرده، شهد قدرت آنان را شیفته و مسحور کرده و هر چیزی جز آن را نادیده انگاشته و هیچ صدایی جز صدای خودیها را برنمیتابند.
بد نیست بدانید، نقطه آغازین تمامی بدنامیهایتان از جایی شروع میشود که بیمحابا و با شجاعت مثالزدنی که در زمان زندگیتان نایاب و ایبسا در حکمِ تابو بوده است، عملکردِ «نظام سلطه» را افشا کرده و به حکومتشوندگان آموختهاید که حکومتکنندگان برای دستیابی یه قدرت و حفظ آن از انجام هیچ عمل غیراخلاقی و ضدّانسانی رویگردان نیستند و با هدف رسیدن به خواستههای نامشروعِ خویش و توجیه عملکردشان از انجام هیچ حرکتی فروگذار نمیکنند و از هر وسیلهای بهره گرفته، عوامفریبی پیشه کرده و در جهت دسترسی به قلّه قدرت به انجام هر کار زشت و نفرتانگیز و ضد انسانی مبادرت میورزند!
به حکومتشوندگان آموختهاید که عاشقِ چشم و گوش بسته قدرت، به چه بازیهایی که در جهت دستیابی و تثبیت قدرت دست نمییازد و چه تخم نفاق، دروغ و دغل و فریب و نیرنگی که در میان جماعت نمیپراکند.(ادامه دارد)