در گپوگفتی با «نادرفریادشیران» مطرح شد
دلالها و آبروی فوتبال ایران
محسن افلاکی - در روزهایی که بلاتکلیفی در فوتبال ایران به اوج خود رسیده و همهچیز به دلالی و پشت پرده ختم میشود، بزرگان فوتبال و موسپیدکردهها بیرون از گود ماندهاند. البته در کشور ما، کارهای عجیبوغریب زیاد اتفاق میافتد. برای فوتبال ملی و باشگاهی دلالها تصمیم میگیرند و راحتتر در ساختمان فدراسیون و باشگاهها تردد میکنند.
چندی پیش که عزیزی خادم را عزل کردند، مو سپیدان گفتند که با رفتن او حال فوتبال ما بهتر نخواهد شد. اسکوچیچ با بهترین بازیکنان و لژیونرها توانست به جام جهانی برسد و تا عرش او را بالا بردند و بر زمینش زدند و هنوز معلوم نیست عاقبتش چه خواهد شد.
پروندههای فوتبال باشگاههای ایران در دادگاههای فیفا، بدهیهای باشگاههای داخلی، حذف دو باشگاه مطرح در جامهای آسیا، احکام عجیبوغریب کمیته اخلاق، حکایت از آشفتگی در فوتبال ایران را دارد و شاید روزی نوبت شکایت اسکوچیچ هم بشود.
در راهروهای مجلس برای هدایت تیم ملی هماندیشی میکنند، درحالیکه خاک خوردههای فوتبال از بابت سنوات و معیشتشان هم بلاتکلیف هستند. در روزهای سخت اقتصادی و معیشتی و تحریمها، شاهد جابجایی ارقام نجومی بابت قراردادهای ورزشی هستیم که در آخر خروجی مناسبی ندارد.
سقوط یک پلهای ایران در رنکینگ فیفا بعد از شکست از الجزایر، حضور برخی بازیکنان در دفتر ریاست جمهوری و بیانیه سخنگوی دولت مبنی بر اینکه دولت در ماجرای تیم ملی ورود نمیکند، همگی باعث ایجاد حاشیههایی شده که میتواند به رانتهایی ختم شود.
در همین ارتباط با «نادر فریاد شیران» که از فوتبالیستها و مربیان ایرانی که در مقدماتی جام جهانی سال 1998 در کنار محمد مایلیکهن، سکاندار تیم ملی بود و گرفتار حاشیههایی از همین جنس شد و هماکنون مانند بزرگانی دیگری نیز خارج از گود ماندهاند، به گفتگو نشستیم و اوضاع آشفته فوتبال ایران را مرور کردیم به گفتگو نشستیم.
به نظر شما بهترین دوره تیم ملی بعد از انقلاب چه زمانی بود؟
من دوران مربیگری آقای مایلی کهن را بهتر میدانم. اگرچه در آن زمان همه اعتقاد داشتند که این تیم راه بهجایی نخواهد برد و حتی از گروهش هم صعود نخواهد کرد. ولی ما جوانترین تیم ملی را داشتیم. فرهاد مجیدی، میناوند، داریوش یزدانی، مهدی پاشا زاده و جوانان دیگر که بعدها شاهد بودید از لژیونرها و بازیکنان مطرح باشگاههای داخلی و خارجی شدند و دیدید که نتایج خوبی هم گرفتیم. در همان موقع هم آقایان زمزمههایی میکردند و حتی یک روز هنگام تمرین تیم ملی شاهد حضور آقای «آلفرد ریدل» هم بودیم و این یعنی کارشکنیها در فوتبال ما سابقه بسیار دارد و متوجه میشوید که چقدر این کار تأثیر منفی در روحیه بازیکنان و کادر فنی داشت و همین کارها میتواند نظم در هر کاری را نابود کند.
بهترین مربی خارجی ازنظر شما از جام جهانی 1998 تا به امروز چه کسی بود؟
من آقای ایویچ را بابت عملکرد و برانکو را بابت تلاش برای نظم و دیسیپلین و کیروش را بابت فنی بودن میپسندم. اگر چه کیروش کلا با ایرانیها با تحقیر برخورد میکرد و فقط با بازکنان موردعلاقهاش خوب بود.
قویترین تیم ملی بابت نتایج را کدام تیم میدانید؟
تیم ملی سال 1998 که ثمره تلاش دو سال آقای مایلی کن بود را بهتر میدانم. بابت معرفی جوانهایی که کمترینشان 17 سال سن داشت و باعث شد که پشتوانه خوبی برای سالهای بعد تیم ملی باشد.
موفقترین فدراسیون فوتبال ازنظر شما؟
آقای صفایی فراهانی موفقترین مدیر فدراسیون بودند. به دلیل اینکه از افراد باسواد وکاربلد در بدنه فدراسیون استفاده کردند. ساختمان فعلی فدراسیون فوتبال را خریدند. کمپ تیم ملی را احیا کردند. بحث درآمدزایی در فوتبال توسط ایشان کلید زده شد تا طبق مصوبات فیفا و آسیا فوتبال ایران حرفهای شود. بعد از ایشان هم آقای دادکان موفق عمل کردند که البته ادامهدهنده راه صفایی فراهانی بودند. اگر چه من از منتقدان آقای دادکان هستم و اختلافنظر داریم ولی ایشان هم خوب عمل کردند. آنچه در زمان صفایی فراهانی اتفاق افتاد و نمره منفی ایشان بود، بابت مشاوره اشتباه و اعمالنظر بعضی از آقایان بود که طالبی را بهجای ایویچ آوردند. امیدوارم این اتفاق برای اسکوچیچ نیفتد. ولی اگر به وحید هاشمیان بهعنوان نفر دوم کادر فنی تیم ملی قدرت عمل بدهند، نتیجه بهتری میتوان گرفت، چراکه هاشمیان ازنظر اخلاقی و فنی و سوابق فوتبال در اروپا، خیلی میتواند تأثیر داشته باشد. بابت مدیریت تیم ملی هم کسی در حد کریم باقری و حتی بالاتر نیاز هست که هم کاریزما دارند و هم بازیکنان حرفش را بخوانند.
در رابطه با شرایط کنونی فدراسیون چه دیدگاهی دارید؟
از اسکوچیچ شروع کنم که در یکی از مسابقات داخلی، دو نفر از دلالها در جایگاه ویژه در کنار ایشان نشسته بودند و همه فوتبالیها این را دیدند. من در مصاحبهها این مشکل را به مسئولان هشدار دادم. بازهم میگویم که مراقب انتخاب بازیکنان از طرف سرمربی تیم ملی باشند. قطعاً نظر دلالها بر تفکر ایشان تأثیر دارد.
در رابطه با مدیریت فدراسیون هم متأسفانه این کت به تن خیلیها گشاد است. بعضی از آقایان هم در خواب این پست مدیریتی را هم نمیدیدند. تا زمانی که شایستهسالاری نباشد، این رفتوآمدها در ورزش ایران ادامه خواهد داشت. نمره مثبت فدراسیون از زمان عزیزی خادم تاکنون، فقط صعود به جام جهانی بوده و تمام. شاید همین امر باعث پوشش نمرات منفی باشد که بازتابش بعدها مشخص خواهد شد. اگر الان فدراسیون را در حال نفس کشیدن میبینید، به خاطر کمیتههای داخلی و دپارتمانهای سازمانی هست که از پیشکسوتان تشکیلشده اگرچه جدیداً هیچ تأثیری در رأیگیریها و عزل و نصب ندارند. کانون مربیان فقط برای تعیین مربیان داخلی برای تیمهای ملی بانوان و آقایان میتواند نظر بدهد و حق رأی دارد. ما به شایستهها رأی میدهیم نه به سفارش شدگان و این دلالها هستند که برای حضور مربیان خارجی و قراردادها تعیین تکلیف میکنند. ورزش ایران موجسوار نمیخواهد. ما به کسی نیاز داریم کهموج مثبت ایجاد کند.
و حرف آخر در رابطه با تیم ملی فوتبال؟
ما زمان کمی در اختیار داریم. الان زمان خانهتکانی نیست. حضور مربی جدید هم توجیهی ندارد. کسی که قرار است بیاید مگر چکار میخواهد بکند؟ از آستینش موفقیت بیرون میاورد؟ زمان برای این کارها نداریم. تنها راهکار حمایت روحی روانی از تیم ملی، کنترل آقای اسکوچیچ بابت حضور و دخالت دلالها در انتخاب بازیکنان، قدرت عمل دادن به وحید هاشمیان در کادر فنی است. ضمناً وقتی کمیته فنی سابقه حضور در کادر تیم ملی ندارد چگونه میتواند نظارت به اعمال آنها داشته باشد؟ مگر کمیته فنی چقدر حرفش تأثیر دارد؟ حاشیههای تیم ملی نه با فوتبال همخوانی دارد و نه با اخلاقیات. فدراسیونی که مدیر ندارد. سرپرست موقت دارد که حتی نمیتواند با کسی قرارداد ببندد. قبول کنید که شرایط کنونی شایسته فوتبال ایران و کارنامه فوتبال ایران نیست.