غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


روزنامه‌نگاری غرق می‌شود؟

معصومه حسینی (روزنامه نگار)

معصومه حسینی- روزهایی که دانشجوی پرامید رشته روزنامه‌نگاری بودیم استادی داشتیم که اگر نگویم هرروز و هر باری که یکی از دانشجویان را می‌دید لااقل هفته‌ای دو بار از هرکدامشان می‌پرسید به نظرتان وضع روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاری در آینده نزدیک چه خواهد شد؟ 
راستش آن موقع‌ها هیچ معنی سؤالش را نمی‌فهمیدم. هر باری که به اتاقش می‌رفتیم یا هر باری که وارد کلاس می‌شد و از روزنامه‌نگاری صحبت می‌کرد آخر حرف‌هایش این بود به نظر شما روزنامه‌ها از بین خواهند رفت؟ 
خودش و همکارانش بارها جواب این سؤال را داده بودند، مگر تلویزیون که آمد، رادیو از بین رفت که با آمدن اینترنت و رسانه‌های نوین و شبکه‌های اجتماعی روزنامه و روزنامه‌نگاری هم از بین برود.
 آن موقع‌ها ما دانشجویان روزنامه‌نگاری که در واقع خاطره شیرین روزنامه‌نگاری و روزهای اوج روزنامه‌نگاری را نه به دیده که بلکه با خاطره گویی نسل‌های بزرگ‌تر تجسم می‌کردیم و فکر می‌کردیم روزگاری هم می‌شود که ما وارد فضای روزنامه‌نگاری می‌شویم و روزنامه‌مان می‌شود هویت و حیثیت و گوشت و پوستمان. 
تصورمان این بود که روزنامه‌نگار می‌شویم تا تأثیری در جهان اطرافمان بگذاریم و عامل بهبود شویم اما هرچه جلوتر رفتیم چون شناگری مبتدی بودیم که به‌یک‌باره تیوب و مربی را از ما گرفتند و به ناگاه پرتمان کردند داخل دریای حقایق و ما هراسان چاره‌ای جز دست‌وپا زدن‌های بی‌هدف و غرق شدن در تلاطم دریا نداشتیم؛ همین هم شد. 
این بود عاقبت آخرین نسل‌های امیدوار و خاطره باز از دانشجویانی که با رؤیای اساتید که قبل از انقلاب روزنامه‌نگاری کرده بودند و خود را در چارچوب دیوارهای دانشکده حبس کرده و با مشتی از خاطرات روزهای اوج روزنامه‌نگاری قدم به دنیای واقعیت‌های تلخ و گزنده گذاشت. پس از 10، 15سال از آن روزهای شروع دانشگاه، دیگر هیچ‌یک از آن دانشجویان پر از هیجان، امیدی به کار روزنامه‌نگاری ندارند. واقعیت تلخ آن‌ها را بلعیده است. 
استاد عزیز آن زمان شاید منظور دیگری از سؤالش داشت اما واقعیت این است که جوابش تلخ و صریح‌تر از آن چیزی بود که حتی خودش فکرش را می‌کرد. پایانی برای روزنامه و روزنامه‌نگاری وجود ندارد اما وقتی امید نباشد، نان شب در گرو صحنه‌گردانی و مصلحت‌ها باشد و هر چیزی مهم‌تر از حقیقت باشد، دیگر نه‌تنها روزنامه‌نگاری که ماهیت انسانی هم زیر سؤال می‌رود. 
بی‌دلیل نیست که از خود بپرسیم که آیا در جهانی که همه‌چیز سطحی و بی‌مایه شده است و راست و دروغ از هم تمیز داده نمی‌شود، روزنامه‌نگاری کار کسی است که بی مربی و تنها به دل وقایع شیرجه بزند. الحق که غرق شدنش حتمی است.