روز خبرنگاران غیردولتی؛ مبارک!
محسن رفیق (روزنامهنگار)محسن رفیق- دستگاههای حکومتی و دولتی در هر کشوری، به حد کفایت و حتی بیش از آن، سطح گستردهای از امکانات رسانهای و تبلیغاتی ممکن را در اختیار دارند. آنان، با استفاده از این توانایی مهم، بهراحتی قادرند تا اقدامات مثبتِ انجامگرفته در حوزه حکومتی خود (که اتفاقاً مشتمل بر مسئولیتهای وجودی آنها بوده است) را با رنگ و لعابهایی مختلف؛ بزکی دوباره کرده، بر قدر و منزلت آن افزوده و بهعنوان خدمتی درخور و بیهمتا؛ بهمثابه منتی بر سر ولینعمتان صوریِ خود، در بوق و کرنا کنند.
شبکههای تلویزیونی ملی، دولتی و حکومتی، روزنامههای ثروتمندِ مرتزق از خزانه دولت (بخوانیم جیبِ ملت)، سایتهای اینترنتیِ نهادهایِ دولتی و نظامی و همچنین شبکههای مجازی گستردهای که امروزه بهواسطه رشد بستر تکنولوژی و اینترنت، هر لحظه در حال گسترش هستند؛ همه و همه تنها بخشی از بسترهای خبررسانی دولتی و حکومتی در جهت انتشار خدمات مثبت و سازندهشان را تشکیل میدهند.
اما بهواقع آیا همیشه فضای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و همچنین حوزههای کاریِ سیاست ورزی خارجی و امور نظامی در یک کشور؛ ترکیبی از حضور گلوبلبل است! بهواقع، انتشار کارکردهای منفی مسئولان و یا نهادها و تشکیلات مرتبط با مسئولیت آنها، وظیفه کیست؟
کدام مسئول و نماینده و وزیر و رئیسجمهور و مقام نظامی است که از ناکامیها در عرصه ایفای مسئولیت خود یا مجموعه مرتبط با مدیریت خود، سخن بگوید. حتی در صورت وجود چنین اشخاصِ با شهامتی، با چه درصدی از آنها روبرو هستیم. وظیفه اطلاعرسانی در این حوزه با کیست؟ با رسانههای خارجی؟ با معاندین و مخالفین و براندازان؟ یا با اصلاحطلب و اپوزیسیون داخلی؟ بهواقع کدامیک از آنان میتوانند فارغ ازلحاظ کردن نگرشهای سیاسی خویش، حوزه خبری خود را به بررسی مشکلات کشور و بیکفایتی برخی مدیران و مسئولان اختصاص دهند.
اینجاست که اهمیت حضور خبرنگار متعهد غیردولتی، بیش از هر زمان دیگری به چشم میآید. همان خبرنگاران بیادعایی که امروز به نام آنهاست؛ آنان که بهواسطه درک و تجربهای که در سالهای کاری خود کسب کردهاند، بیش از هر فرد دیگری با مفهوم پیامهای بیرمق و تصنعیِ تبریکِ روزی که به نام آنهاست، آشنا هستند.
آنها که درد خاک و وطن دارند و بارها به سیاه نمایی متهم شدهاند. آنان که کوله باری از عتابها و تحقیرها را از وزیر و معاون و نماینده و مدیر به جان خریدهاند و اما از پرسشگری خود، دست برنداشتهاند.امروز جامعه ایرانی، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند به رویکردی مبتنی بر تفکر انتقادی است.
منظور ازاینگونه تفکر انتقادی؛ نمونهای شفاف، واقعی و نشات گرفته از متن زندگی واقعی در جامعه و رویدادهای منتسب به آن است. اینگونه تفکر انتقادی؛ با صراحت، جسارت و شفافیت توأم است و با آنچه هرروزه در قالب متون تحلیلی اساتید بلندمرتبه دانشگاهها در حوزههای متفاوت به آرشیو مقالات علمی افزودهشده و یا در سرمقاله و نقدی مانند این، جای میگیرند نیست.
این تفکر انتقادی و سازنده تنها از عهده خبرنگاری غیردولتی و مستقل از بدنه مدیریتی کشور، برمیآید که در حوزه کاری خود، هرروزه در متن جامعه، با مواردی گسترده و واقعی، مواجههای چشم در چشم دارد. کسی که بهوقت زلزله، زودتر از هر مقام مسئول دیگری، در میان زلزلهزدگان است. فردی که در قامت یک خبرنگار مجلس، همچون سایه در تعقیب نمایندگانِ داعیهدار وکالت از ملت است. او، از رئیس قوه قضاییه به طبریها نزدیکتر است، ثانیههای بین دو برخورد موشک به یک هواپیما را بسیار پیشتر از رادارِ سازمان هواپیمایی، ضبط کرده است و بهواسطه وظیفه حضور در متن حوادث؛ معنایِ گرمای خشم معترضان به مشکلات اقتصادی در خیابانها را بهتر از هر فرد دیگری میداند.در همین حال، یک خبرنگار غیردولتی، همچنان تعصب به وطن و خاک خود دارد. او به دنبال سیاه نمایی نیست.
او تنها سیاهیهای شکلگرفته از بیتدبیری مسئولان جامعه خود را نشان میدهد. او آزادهای است که باوجود درک آسیبهای احتمالی، تعهد خود را زیر پا نمیگذارد و مشکلات را همانگونه که هستند، به اطلاع مخاطب خود میرساند.اگرچه حوزه نشر و اطلاعرسانی او محدود است. اگرچه توان او در برابر غولهای رسانهای دولتی به چشم نمیآید. اگرچه با محدودیتها و ممانعتهایی گسترده روبهرو میشود و اگرچه شاید باوجود مخاطراتی مانند احضار و توبیخ و حبس، روبرو شود اما همچنان بر تعهد خود وفادار است.
میماند و از مشکلات میگوید. اوست که درصد تورم واقعی کشور را فردایِ خطابه رئیسجمهور در شبکه ملی، به اطلاع مخاطب میرساند. اوست که فیشهای حقوقی نجومی را در رسانهها منتشر کرده و مجلس را مجبور به واکنش میکند.
اوست که از درد معلمان و فرهنگیان و بازنشستگان میگوید و در نهایت اوست که قدری از درد مردمان سرزمینش را با همزبان شدن در مخاطرات و دردهایی که بر آنان رفته است، میکاهد.
روز خبرنگار واقعی، منحصر به تقدیر ازایندست خبرنگاران غیردولتی است. اوست که باوجود تلاشی مضاعف، حقوقی ناچیز و تعهدی برخاسته از دلسوزی برای متن اصلی جامعه، شایسته تقدیر و احترام همیشگی است؛ آنهم نهفقط به یک روز و در قالب منتی دولتی یا حکومتی؛ بلکه به تمام ایام سال و همپای بروز تمام حوادث روزانه مملکت خویش. او یک آزاده واقعی است که حرمت قلم میشناسد و رزق اندک خود را وامدار همراهی با آنچه در دل مردمان سرزمینش میگذرد، میداند. او صلاح میخواهد و آبادانی، اما در این مسیر، آنچنان درگیر مشاهده و تحلیل مشکلات مردم است که تبلیغ صلاحها و آبادانی ها را به همان رسانههای دولتی پرداعیه سپرده است.