آن را که خبر شد
فضلالله یاری - از روزی که «میرزاصالح شیرازی» در 185 سال پیش اولین روزنامه ایرانی را منتشر کرد، روزنامهنگاری ایرانی تاریخی پیدا کرده است فراتر از مرزهای رسانه و خبرنویسی و ارتباطات. این حوزه اگرچه برای خبررسانی و ارائه اطلاعات بنیاد نهاده شد، اما خود تاریخی دارد پر از جنجال و ترور و قتل و زندان و البته سانسور.
در میان چهرههای روزنامهنگاری ایران کم نیستند، کسانی که جان بر سر قلم خود گذاشتند و بسیارانی دیگر که زندان به روالی معمولی در زندگیشان تبدیل شد. از روزی که «ملکالمتکلمین» و«میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل» جان بر سر روزنامهنگاری گذاشتند، تا همین روزها که برخی از روزنامهنگاران با شکایتهای متعدد مراجع دولتی و شخصی پا به زندانها گذاشتهاند، روزنامهنگاری ایران به کانونی حساسیتبرانگیز تبدیل شدهاست؛ که اگرچه گاه برای دولتها تهدیدی محسوب میشوند، اما برای مخاطبان نیز فرصتی جهت آگاهی فراهم کردهاند. به گونهای که در بخشهایی از تاریخ ایران، روزنامهنگاران یا در جایگاه رسانه ای خود و یا در موقعیتهای دیگری که پیدا کردند، به مرجعی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای مردم تبدیل شدهاند.
از «میرزاده عشقی» تا «حسین فاطمی»، از «ملکالشعرای بهار» تا «علیاکبر دهخدا»، از «مریم عمید تا نسیم شمال»، از«مرتضی کیوان تا خسرو گلسرخی»، از«محمود صارمی» تا «حسن باقری» همه کسانی بودهاند که اگرچه در جایگاههایی دیگر نیز نامآور شدند، اما سابقه روزنامه نگاریشان، سبب شده تا نامی در میان نامهای درخشان تاریخ ایران برای خود دست و پا کنند. در روزگار ما کیست که قدر تلاشهای یکتنه کسی چون«علی دهباشی» در ارتقای سطح فرهنگ حوزه تمدنی زبان فارسی را نداند؟
در میان نگاه منفیای که بخش زیادی از مخاطبان رسانه ملی به به جریان خبری آن دارند، نگاه برخی مردم به «قاسم افشار» متفاوت بودهاست.
در جریان حرکت تروریستی حمله به رژه نیروهای مسلح در اهواز تصویر «فاطمه رحیماویان»؛ عکاسی که در حالتی بین مرگ وزندگی در حال عکاسی از این اتفاق تلخ بود، به اندازه تصاویر آن فاجعه، افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد. البته در تاریخ این حوزه کسان دیگری هستند که با مرگشان گوشهای پنهان مانده از معضلات جامعه را برملا کردند؛ جنجالها و حساسیتهای درگذشت تلخ دو روزنامهنگارِ زنِ جوان «مهشاد کریمی» و «ریحانه یاسینی» آخرین اثری بود که این دو نفر از خود برجای گذاشتند، تا بخشی از روند نامطلوب مدیریت در کشور را نشان دهند.
این شماره از روزنامه همدلی اگرچه با یادداشتهای متفاوتی درباره این حوزه به مناسبت روز خبرنگار تدارک دیده شد، اما ادای احترام به همه کسانی است که در عرصه خبر واطلاعرسانی نگاهشان به ایران ومردم ایران بودهاست. در این میان این روزها وضعیت خبرنگاران و روزنامهنگاران و در یک کلام «صاحبخبران» بهگونهای است که بسیاری از مخاطبانشان اگرچه بهواسطه این گروه، از خبرها آگاه میشوند، اما خود مشمول یک «بیخبری» مزمن هستند.
شاید وضعیت کنونی روزنامه نگاران ایرانی مصداقی از این شعر سعدی بزرگ باشند «...کانرا که خبر شد، خبری باز نیامد.» روزنامهنگاران ایرانی هم خود «باخبر» شدهاند و هم تبدیل به «خبر»، که فعلا خبری از وضعیت آنان در کانون توجهات نیست.