بازخوانی روند قضایی دهه اول انقلاب روایت موسوی تبریزی؛ 90
کاش محاکمات دهه60 علنی بود
همدلی| برگزاری دادگاه بررسی پرونده نام حمید نوری در سوئد باعث شده تا دوباره موضوع حوادث دهه شصت و دردسرهای منافقین برای نظام اسلامی و درگیریهای آن روزها دوباره مطرح شود؛ موضوعی که هرچند وقت یکبار در عرصه سیاست ایران طرح میشود و نظرات و واکنشهای زیادی را در پی دارد. نوری با اتهام نقش داشتن در اعدام منافقین در ایران محاکمه شده است و همین هم باعث شده تا دوباره بحث دراینباره زیاد شود. حالا سید حسین موسوی تبریزی از مسئولان قضایی سابق و همچنین نماینده سابق مجلس در مصاحبهای به بازخوانی حوادث آن سالها پرداخته و درعینحال با اعلام اینکه از جریان حوادث آن سالها مطلع است تأکید دارد که تابهحال اسم نوری را در جریان این حوادث نشنیده است.
موسوی تبریزی سابقه دادستانی کل کشور و نمایندگی مجلس را در کارنامه خود دارد. او در این مصاحبه که از سوی سایت انصاف نیوز منتشر شده گفته: «بهعنوان یک مسئول قبل از سال ۶۷، اطلاعاتی در مورد آن زمان دارم، ولی بعدازآن زمان که این مسئله پیش آمد و بعد از حمله مجاهدین خلق (منافقین) در کرمانشاه، عدهای نامه نوشتند به امام -که عمده آنهم آقای ریشهری وزیر اطلاعات بود- که «اینها در هر شهرستانی هستند و توبه هم نکردهاند؛ آنها که در زندان بودند و آنها که در بیرون هم بودند با صدام همکاری کردند.» این درست بود، با صدام همکاری کرده بودند، از عراق به ایران آمده بودند و در کرمانشاه عدهای را حتی در حمله به بیمارستان کشتند. بنایشان هم این بود که در هر شهری با زندانیان مجاهدین خلق آن شهر تماس بگیرند و هماهنگ کنند، اینها از بیرون و آنها از درون آشوب کنند و بعد هم کشت و کشتار راه بیندازند. حال چقدرش درست است را من نمیدانم؛ اما خدا رحمت کند آقای ریشهری را، آنوقت در وزارت اطلاعات بود و دادستان تهران هم آقای لاجوردی بود و دادستان کل انقلاب هم بود و… من آن موقع نماینده مجلس بودم. اطلاعاتم از اخبار و شنیدههاست و میدانم که آقای ریشهری نامه نوشتند؛ من با حاج احمدآقا خیلی رفیق بودم، همسایه بودیم و به من اطلاعاتش را میداد؛ من از آن طریق فهمیدم.» هر بار بحثی درباره حوادث آن سالها منتشر میشود نام چند تن از همه بیشتر به گوش میرسد. یکی محمد محمدی ریشهری است. او حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی، ریاست دادگاه انقلاب ارتش، وزیر اطلاعات، دادستان کل کشور، دادستان ویژه روحانیت بوده و پروندههای مهمی را قضاوت کرده است. ریشهری ابتدای امسال درگذشت. نسبت به عملکرد او در مناصب مختلف انتقاداتی واردشده ولی او تلاش میکرد که نسبت به انتقادات واکنش دهد.
موسوی تبریزی که در سخنان خود نقش ریشهری را در این حوادث مهم معرفی میکند میگوید: «در نهایت از امام حکم گرفتند که «اجازه دهید ما دوباره اینها که در زندانها هستند و توبه نکردند را محاکمه کنیم»؛ امام اجازه داد؛ چون بنا داشتند که در هر شهری شروع به آشوب کنند. امام اجازه دادند به این شرط که سه قاضی قضاوت کنند و هر زندانی را که احتمالش میرفت، محاکمه کنند. اگر گفته بود که «من توبه کردم» و کاری نکرده بود، آزاد کنند و اگر هم با منافقین و صدام همکاری کرده، اعدام کنند. چون حکم برخی اعدام بوده و نظام جمهوری اسلامی به اینها تخفیف داده بود و اعدام نشده بودند؛ بنابراین قرار شد اعدام شوند مگر اینکه توبه کرده باشند. خب اینها رفتند در دادگاهها در هر شهری، در تبریز، تهران، اصفهان، همدان و… در همه اینها بود که میرفتند و اینگونه محاکمه میکردند. یا متهمان توبه میکردند (توبه علنی پشت تریبون و…) اگر توبه نمیکردند هم با این شرایط آنوقت حکم اعدام سالهای قبل در موردشان جاری میشد.» او افزوده: «اینها بعد از ماجرای نامهی آقای ریشهری به امام که «آنها که محکوم به اعدام بودند و عفو شاملشان شده بود، اگر الان این کارها را کنند ما چه کنیم؟!» امام هم فرموده بودند اگر باز هم اعلام کنند علنی توبه کردیم اشکالی ندارد، اگر نه همان حکم سابق را [اعدام] اجرا شود. ممکن است تندروی هم شده باشد؛ من آن موقع قوه قضاییه نبودم، اما از وضعیت تبریز اطلاع داشتم؛ با دقت انجام میگرفت، آنجا که با دقت کار انجام گرفت -مثل تبریز- اعدامها خیلی کم شد، اما بعضی جاها زیاد شد... مجاهدین خلق اختیاری این کار را میکردند و بلکه به آدم کشیشان افتخار میکردند. مجاهدین از آب خوردن راحتتر آدم میکشتند.» درباره نحوه برگزاری این دادگاهها سخنان مختلفی وجود دارد و حتی برخی هم نسبت به آنها انتقاد دارند. ازجمله منتقدان مرحوم آیتالله منتظری بوده است. موسوی تبریزی دراینباره گفت: بله عدهای هم در زندان بودند و اصل اشکال هم در آنجاست که آیتالله منتظری هم به آن منتقد بودند؛ مسئله این بود که به آنهایی که در زندان بودند گفته شد «بعدازاین ماجرا که مجاهدین به صدام کمک کردند و حملهای که به قزوین و کرمانشاه و قصرشیرین و اینها انجام دادند یا بیایید از این کارهای مجاهدین خلق اعلام تنفر کنید و بگویید ما موافق نیستیم و از خود مجاهدین خلق هم اعلام کنند که متنفریم، اگر این کار را کنند اشکال ندارد؛ اما اگر محکوم نکنند باید به آن حکمی که قبلاً دادهشده بود عمل شود. من فقط جو آن زمان را میگویم. ولی آیتالله منتظری هم نمیگفت اصلاً اعدام نکنید؛ آیتالله منتظری میگفت «نمیشود دستهجمعی محکومبه اعدام کرد، نمیشود گفت توبه کن و اگر توبه نکردند اعدامشان کرد»؛ آقای منتظری میگفت آنها که محکوم شدند و در زنداناند را دیگر رها کنید؛ و خیلی جاها هم حق با آقای منتظری بود. لذا من حتماً به این ماجرا راضی نبودم؛ ایکاش علنی محاکمه میکردند و حداقل معلوم میشد اینها چه کردهاند و آنکسی هم که کاری نکرده بود یا توبه کرده بود دیگر لازم نبود بیاید علنی توبه کند پشت تلویزیون؛ چون از مجاهدین، خود مجاهدین هم میترسیدند. میدانستند اگر اعتراف کنند و علیهشان چیزی بگویند توسط آنها کشته خواهند شد.»
پیشازاین یک فایل صوتی از آیتالله منتظری منتشر شد که او رسماً از محاکمه این افراد انتقاد میکرد. انتشار سخنان او که مربوط به دهههای گذشته است واکنشهای زیادی در پی داشت. ازجمله ریشهری در سخنانی به آن واکنش نشان داد. ریشهری در سخنانی گفته بود: «آنچه در این نوار آمده، حرف تازهای نیست زیرا آقای منتظری همه این حرفها را و بلکه بیش از آنها را در خاطرات خودش آورده است و پیش از آن به امام راحل نوشته و امام در نامه 6 فروردین پاسخ آن را داده است. آیتالله محمدی ریشهری گفت: این نوار منتشر شده، سند روشن دیگری بر پیشبینی امام راحل است که در نامه 6فروردین 68 به آقای منتظری نوشت که در این بیت نفوذی وجود دارد.» بههرحال موسوی تبریزی تأکید دارد که نقش عمده در حوادث آن سالها را مرحوم ریشهری ایفا میکرده است. او در پاسخ به این سؤال که خوئینیها و موسوی اردبیلی در آن مقطع سمتهایی در دستگاه قضا داشتند؛ آیا نقش و اطلاعی در این موضوع داشتند؟ گفته: «اینها نقشی نداشتند. نقش عمده را آقای ریشهری که خدا رحمت کند داشتند و سه نفر را هم امام تعیین کرده بوده که جلوی تنهایی تصمیم گرفتن را بگیرد که حداقل مشورتی وجود داشته باشد. اگر این مشاوره نبود چندین برابر کشته میشدند.»