گفت وگوی همدلی با «بهروز غریبپور» درباره غفلت از طراحی صحنه در موسیقی؛
کنسرت ایرانی جلوه بصری ندارد
همدلی| علی نامجو: در دهه چهل، پنجاه، شصت و حتی هفتاد وقتی تصمیم میگرفتید به تماشای یک اجرای صحنهای بروید، میدانستید که قرار است چهرههای محبوب خودتان را روی صحنه ببینید و آنها اثر موردعلاقه شما را اجرا خواهند کرد اما در سه دهه گذشته اجراهای صحنهای دیگر مثلا در موسیقی، تئاتر و... خلاصه نمیشوند. برای مثال موزیسینها سعی میکنند با استفاده از دکور، نورپردازی و حتی کارهای عجیبوغریب، اتفاقات خاصی را برای مخاطبان رقم بزنند و مردم بیشتری را به سالنها بکشانند. از دکورهای سنگین گرفته تا حتی آویزان شدن از سقف را میتوان در اجراهای خوانندگان بزرگ اروپایی و آمریکایی دید. در ایران نیز خوانندگان پاپی هستند که تلاش دارند در کنسرتهای خود سورپرایزهایی ویژه برای مخاطبان رو کنند. با بهروز غریب پور؛ کارگردان تئاتر که خود در طول سالهای گذشته بارها و بارها اپراهای عروسکی خود را در ایران و خارج از ایران به روی صحنه برده و دستی هم بر آتش طراحی صحنه دارد و حتی در یکی از کنسرتهای کامکارها، کار طراحی صحنه را انجام داده، همکلام شدیم تا از نقش و تأثیر این هنر بر کنسرتها و دیگر اجراهای صحنهای بگوید. ماحصل گفتوگوی ما با بهروز غریبپور را در ادامه میخوانید:
ازآنجاییکه شما، علاوه بر کارگردان تئاتر، یک طراح صحنه حرفهای نیز محسوب میشوید، بهتر میتوانید مسئله طراحی صحنه در کنسرتهای موسیقی را موردبررسی قرار دهید. به نظر شما این اتفاق تا چه حد در ایران رخ میدهد و چه قدر با استاندارد روز دنیا فاصله دارد؟
در ایران آنچنانکه بایدوشاید به طراحی صحنه در کنسرتهای موسیقی توجه نمیشود که نکته تأسف باری است. من بارها در مراسم و جشنهای مختلف راجع به این موضوع صحبت کردهام. پیشازاین نیز گفتهام که وقتی جایزه جشن خانه موسیقی را دریافت کردم، پشت تریبون گفتم «جای تعجب دارد که جایزه جشن اهالی موسیقی به یک تئاتری میرسد!» البته حضار میدانستند من این جایزه را به خاطر اپرای ملی گرفتم اما همانجا بهنوعی اشاره کردم که باید پیوند میان تئاتر و موسیقی عمیقتر از گذشته شود. هر کنسرت نمایشگر پیوند ناگسستنی میان نمایش و موسیقی است اما طراحان باید بیشازپیش به همپوشانی این دو هنر بپردازند. کنسرت و اجرای صحنهای دیگر تنها یک موسیقی نیست که مخاطب چشمانش را ببندد و از رادیو یا نوار یا سی دی یا هر وسیله پخش دیگری، صدای خواننده را بشنود. در کنسرت مخاطب، خواننده محبوب و نوازندگان را به چشم میبیند، بنابراین نمیتوان تنها برای او موسیقی اجرا کرد بلکه باید به اتفاقات بصری و طراحی صحنه توجه ویژهای داشت. درواقع خواننده روی صحنه علاوه بر هنر آواز باید دستی هم بر آتش بازیگری داشته باشد. اگر کمی میان مخاطبان نسل امروز موسیقی جستوجو کنیم، متوجه میشویم آنها خوانندهای را روی صحنه بیشتر دوست دارند که ساکن نباشد و بتواند با آنها ارتباط فعالی برقرار کند. علاوه بر اینکه خواننده باید آداب صحنه را بداند، درنتیجه ملزم است که پوششی مناسب و درخور موسیقی داشته باشد و همچنین طراحی صحنه قابلاعتنایی انجام دهد که نظر مخاطب را جلب نماید. تماشاچی میخواهد وقتی از کنسرت به خانه برمیگردد علاوه بر اینکه صدای خواننده محبوبش را از نزدیک بهصورت زنده میشنود، تجربه و کشف و شهود تازهای داشته باشد؛ اتفاقاتی که بهصورت صوتی قابلدستیابی نیست.
شما چندی پیش اظهارنظر صریحی در انتقاد از پوشش برخی خوانندگان سرشناس داشتید. به نظر شما یک خواننده باید دقیقاً روی صحنه چه کند تا بهزعم شما آداب صحنه را رعایت کرده باشد؟
بله، منظورم چند خواننده مطرح و سرشناس بودند که به نظر من پوشش و طراحی صحنه اجرایهای شان در شأن موسیقی نبوده است. شاید کمی دور از ذهن باشد اما من در کنسرتهای معروفترین خوانندگان موسیقی ایرانی، طراحیهایی دیدهام که تعجب و تأسف من را به دنبال داشته است چراکه مجریان برگزاری کنسرت حتی به سادهترین نکات بصری نیز توجه نکردهاند. بهطور مثال شما وقتی مقابل سن مینشینید، صحنهای غیر همسطح میبینید که نوازندگان و خواننده روی یک سطح صاف ننشستهاند، این مسئله برای مخاطب ریزبین و نکتهسنج بهطور حتم آزاردهنده است. نکتهای که نباید فراموش کنیم این است که طراحی صحنه تنها به دکور سن محدود نمیشود بلکه رفتار و حرکات خواننده و نوازندگان نیز باید بهگونهای مدیریت و طراحی شده باشد. بهطور مثال وقتی یک خواننده روی سن، حرکات اضافی داشته باشد یا عرق خود را پاک کند، تمرکز مخاطب بر هم میخورد و در ارتباط او با اجرا وقفه ایجاد میشود.
میدانیم که شما طراحی صحنه برای کنسرت نیز انجام دادهاید. کمی درباره این تجربه صحبت کنید...
من سالها قبل طراحی صحنهای برای یکی از اجراهای گروه کامکارها انجام دادم که بسیار هم موردتوجه واقع شد. من با استفاده از پارچههای قدیمی، فضایی چهلتکه برای بخش کردی اجرای گروه طراحی کردم. البته نکات بسیاری را مدنظر قرار داده و در پس طرح من مفاهیم زیادی نهفته بود. زمانی که گروه کامکارها در قسمت دوم اجرا وارد صحنه میشد، تماشاگران با لته هایی در جایجای سن روبرو میشدند که گویی طبیعت زیبای کردستان را تداعی میکرد. البته بسیار متأسف هستم که این حرکت دنبالهرو نداشت و در همانجا به پایان رسید. متأسفانه اهالی موسیقی هیچ تلاشی برای ارتقای سطح کیفی طراحی صحنه و پوشش خود در اجراها انجام نمیدهند. به نظر میرسد این مسئله اهمیت چندانی برای موزیسینهای ما ندارد، درحالیکه در کشورهای صاحب سبک در موسیقی، علاوه بر پرداختن به اصل موسیقی و تلاش برای ارائه صدای با کیفیت در سالنهای کنسرت، توجه ویژهای به طراحی صحنه و لباس صورت میگیرد، تا جایی که گاهی با صحنههای محیرالعقولی مواجه میشوید. بهطور مثال علاوه بر استفاده از دکورهای سنگین و پرهزینه و نورپردازیهای خاص، حتی میبینید که گاهی از جلوههای ویژه در کنسرتها استفاده میشود تا تماشاگر به وجد بیاید. ضمناً باید به نورپردازی نیز توجه ویژهای صورت بگیرد. یک سالن نیمهتاریک میتواند تماشاگر را خسته کند یا نور شدید و رقص نورهای غیرضروری چشم تماشاگر را بزند.
فکر میکنید چرا برگزارکنندگان کنسرت و حتی خود هنرمندان توجه چندانی به طراحی صحنه ندارند؟
شاید به دلیل هزینههایی که به گروه تحمیل میشود، مجریان کنسرت از توجه به این مسائل غافل شدهاند. شاید هم بهصورت تعمدی از کنار طراحی صحنه عبور کردهاند و نخواستهاند از سود خود بکاهند، درحالیکه گاهی با صرف کمی هزینه، درآمد بیشتری نصیب تهیهکنندگان میشود و حتی ازنظر مالی نیز به سود مجریان کنسرتهاست. اگر نگاهی به دوروبر خود در آنسوی مرزها بیندازیم، میبینیم که چگونه همسایههای ما به طراحی صحنه توجه میکنند ولی ما تنها به اجرای دوباره قطعات موسیقی روی صحنه میاندیشیم. نیازی نیست حتماً به کشورهای پیشرفته و توسعهیافته اروپایی و آمریکایی نگاه کنیم، اگر کنسرتهای خوانندگان لبنانی، مصری و ترکیهای را ببینید با جلوههای بصری چشمنوازی مواجه میشوید که هر مخاطبی را وسوسه میکند به سالنهای اجرای این خوانندگان برود. درنتیجه تماشاچی علاوه بر لذتی که از شنیدن موسیقی میبرد، از تماشای اتفاقات ویژه دیداری نیز بینصیب نمیماند. البته نباید فراموش کنیم به دلیل عدم وجود تضمین برای برگزاری کنسرتها، صرف هزینه برای طراحی صحنه بهنوعی ریسک محسوب میشود. تصور کنید یک مجری کنسرت، هزینه دکوری سنگینی برای اجرای یک خواننده انجام دهد اما کنسرت او به دلایل گفته و ناگفته لغو شود. در این صورت سرمایهگذار میماند و هزینه انجام شده و کنسرتی که برگزار نشده است. اگر مسئولان امر تضمینی به سرمایهگذاران بدهند که کنسرتشان تحت هر شرایطی برگزار میشود، شاید مجریان نیز ترغیب شوند که به جلوههای بصری کنسرتها توجه کنند. نهادهای دولتی متولی موسیقی میتوانند با توجه به طراحی صحنه در کنسرتهایی که برگزار میکنند، نگاه بخش خصوصی را هم جلب کنند.
به نظر شما آیا در ایران طراحان صحنه ماهری وجود دارند که بتوانند همپای طراحان خارجی، صحنههای کنسرتها را طراحی کنند؟
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. واقعاً هر فردی توانایی انجام کار طراحی صحنه را ندارد. البته طراحان بسیاری در ایران هستند که مدارک معتبری هم درزمینه طراحی صحنه و لباس گرفتهاند اما بهصرف در اختیار داشتن مدرک نمیتوان جذابیت دیداری روی صحنه کنسرت ایجاد و توجه مخاطب را جلب کرد. من گاهی کنسرتهایی را میبینم که لباس طراحیشده برای خواننده نهتنها به شخصیت موسیقایی او کمکی نمیکند بلکه تأثیری منفی بر نگاه مخاطب به او میگذارد. وقتی چنین اجراهایی را میبینم، با خود میگویم «یعنی طراح لباس هنگام طراحی چه فکری کرده است؟» ما باید مخاطب را در نظر بگیریم که قرار است حداقل به مدت دو ساعت روبهروی خواننده بنشیند و هنرمند محبوبش را با این پوشش ببیند. بعضی اوقات نیز میبینیم که وصلهها و اضافات عجیبوغریبی به لباس خواننده میچسبانند تا مثلاً او را خاص نشان دهند، درحالیکه به نظر من گاهی یک طراحی بد حتی میتواند صدای زیبای یک خواننده را هم از چشم مخاطبش که با هزاران ذوق و شوق به سالن آمده، بیندازد. از طرف دیگر طراحان علاوه توجه به زیبایی لباسها، باید بهراحتی نوازندگان نیز توجه کنند. وقتی از آستینهای لباس نوازنده مانند ویولونیست، گیتاریست یا درامر، اضافاتی آوایزان باشد، بهطور حتم روی کیفیت کار نوازنده تأثیر منفی میگذارد. طراحی صحنه باید با محتوا و سبک موسیقی نیز همخوانی داشته باشد، بنابراین طراح باید به ژانر موسیقی نیز توجه کند. یعنی زمانی که قرار است کنسرتی که موسیقی شاد یا راک را به روی صحنه میبرد، اجرا شود باید از لباسهایی با رنگ متناسب استفاده کرد و با بهرهگیری صحیح از نور، فضای منطبق بر موسیقی را به مخاطب القا کرد؛ اتفاقی که به نظر من در کنسرتهای ایرانی چندان رخ نمیدهد.