غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


خطر جدي ونداليسم نقاب‌دار براي فرهنگ ايران

حجت اله مرادخانی ( استاد دانشگاه و کنشگر صنایع‌دستی و ميراث فرهنگي)

همدلی|  در دنياي امروز ونداليسم به‌عنوان يک ناهنجاري اجتماعي مورد تقبيح و نکوهش جوامع قرار داشته و اقدام این افراد يا گروه‌ها که با نیت‌های مختلف به تخريب آثار تاريخي يا هنري می‌پردازند، در زمره انحرافات و بزهکاری اجتماعي قرار می‌گیرند. ريشه اين اصطلاح البته به هجوم قوم وندال در اواسط قرن پنجم ميلادي به شهر رم و غارت اين شهر و تخريب گسترده شاهکارهاي معماري و هنر روم باستان برمی‌گردد. اين قوم به رهبري گايسريک بدون هيچ دليلي پس از شکست امپراتوری روم غربي و فتح شهر رم، بسياري از آثار ميراث فرهنگي را با خاک يکسان کردند و از بين بردند. از اواخر قرن 18 به این‌سو نيز عمل تخریبگران اموال عمومي به‌ویژه ميراث فرهنگي و هنري را ونداليسم می‌نامند. اين پديده اما در روزگار فعلي با صورت‌بندی تازه‌ای همچنان مشغول فعالیت‌های مخرب خود است و خطر آن براي کشورهايی مانند ايران که داراي غنا و تنوع فرهنگي و گستردگي هنري هستند، بسيار جدي است. ازآنجاکه به کمک شبکه‌های اجتماعي و فضاي مجازي اطلاعات و آگاهی بخشی فراگيري اتفاق افتاده و حساسيت افکار عمومي نسبت به تخريب علني آثار فرهنگي و هنري بيش از گذشته است، به نظر می‌رسد، ونداليسم جديد با نقاب‌های گوناگوني در حال فعاليت است. اين ونداليسم نقاب‌دار شايد به‌طور علني ميراث فرهنگي را تخريب نمی‌کند و به آثار هنري لطمه نمی‌زند، اما با فعالیت‌های غيرمستقيم و طرق غيرعلني همچنان مشغول تخريب فرهنگ ما است. مصداق‌های مختلف آن‌هم در سال‌های اخير در قالب رشد عجيب تراکم فروشي در کلان‌شهرها، سوداگري جعلي به اسم رشد فروش و حراج آثار هنري و مداخله در حريم و عرصه آثار تاريخي و ... شاهد بوده‌ایم. مقوله خطرناک و حساس که اگر متوليان امر نسبت به کنترل و مهار آن اقدامي عاجل صورت ندهند، نتايج تلخي براي فرهنگ و هنر ايران به همراه خواهد داشت. اين ونداليسم نقاب‌دار گاهي در قامت مديريت فرهنگي مشغول به فعاليت است و در راستاي تأمین اهداف شخصي، دست به اقدامات مخربي از قبيل مداخله در قوانين و دستورالعمل‌های رايج می‌زند و گاهي نسبت به اقدامات تخریب گران سکوت پيشه می‌کند. گاهي براي موفق جلوه دادن فعاليت خود آمارها و ارقام غيرواقعي منتشر می‌کند و گاهي با بی‌مسئولیتی فرصت‌های موجود در عرصه فرهنگ و هنر را از بين می‌برد. اتفاقي که شايد مثال بارز آن وضعيت صنایع‌دستی و هنرهاي سنتي در دولت گذشته باشد که تبعات منفي آن همچنان دامن‌گیر اين عرصه غني از هنرهاي بومي ايران است. مصداق‌های زيادي ازاین‌دست می‌توان مطرح کرد که شايد از حوصله اين نوشتار خارج باشد؛ اما آنچه مسلم است مقابله با اين پديده به پيگيري جدي و مواجهه صريح متوليان امر فرهنگ نياز دارد. مواجهه‌ای که با تحليل واقعيات و داده‌های ميداني، به‌خوبی می‌توان اثرات تخریبی ازاین‌دست را مهار کرده و با تقویت جایگاه فرهنگ و آموزش عمومی فرصت‌های ارزنده‌ای را برای جامعه مهیا سازد.
همچنین در اين ميان کنشگران فرهنگي می‌توانند با استفاده از بستر اثربخشي مانند شبکه‌های اجتماعي در برابر اين ونداليسم نقاب‌دار به آگاهي بخشي و کنشگري بپردازند. نقد منصفانه و بيان مسائل و کانون‌های بحران و نيز ارائه راهکارهاي عملياتي ازجمله اقداماتي است که می‌تواند با شفاف‌سازی فضاي افکار عمومي مانع تخريب و آسيب فرهنگي شود. نبايد فراموش کنيم که ونداليسم نقاب‌دار خطري جدي براي فرهنگ و هنر ايران است و مقابله با آن تلاشي ارزشمند است که می‌تواند با کنش جمعي و اقدامات اجرايي مؤثر صورت گيرد. تلاشي که بی‌شک در تاريخ اين مرزوبوم به ثبت خواهد رسيد و نقشه‌های منفعت طلبانه نئووندال‌هاي نقاب‌دار را نقش بر آب می‌کند.