کم سن و سالترین مجرمان ایران چه کسانی هستند؟
همه جور خلافی را انجام دادهاند، برخی از روی عمد، برخی برای تفریح و برخی به خاطر شرایط، همه آنها زیر ۱۸سال هستند و حتی یک نفر از آنها جنجالیترین پرونده دهه ۹۰ را با قتل دوستدخترش رقم زد. در ادامه با برخی مجرمان زیر سن قانونی آشنا میشویم.
پسر ۱۳ ساله اطلاعات حساب ۱۰هزار نفر را هک کرد
به گزارش جامعه 24، شاید قابلباور نباشد که یک پسر ۱۳ساله توانسته دههزار حساب بانکی را هک کند. اسفندماه سال گذشته بود که پلیس استان مرکزی از دستگیری نوجوان سیزدهسالهای خبر داد که ده هزار حساب بانکی را هک کرده است. با افزایش شکایتهای مردم به پلیس فتا استان مرکزی در مورد خالی کردن حساب بانکی مردم پلیس تحقیقاتش را آغاز کرد، اما آنچه برای کارشناسان پلیس فتا جای تعجب داشت این بود که تمام این اقدامات از سوی پسر سیزدهسالهای رخ داده است. با دستگیری این نوجوان او اعتراف کرد با همدستی دو نفر از دوستانش سایتهای جعلی را راهاندازی و از طریق فیشینگ به اطلاعات حساب شهروندان دسترسی پیدا کرده و تاکنون دههزار حساب بانکی را هک و موفق شدند از هزار حساب پول برداشت کنند. پسر نوجوان در اعترافاتش گفت من اهل استان تهران بودم و با استخدام دو هکر دیگر توانستیم این حسابها را شناسایی و به اطلاعات آنها دسترسی پیدا کنیم. قصد داشتیم از بقیه ۹هزار حساب دیگر نیز سرقت کنیم که پلیس ما را شناسایی و دستگیر کرد.
قتل عشقی در کرج
خردادماه امسال بود که پلیس کرج در جریان قتل پسر جوانی در محله حیدرآباد این شهر قرار گرفت. با حضور پلیس در محل مشخص شد ساعتی قبل پسر نوجوانی با مرد جوان درگیر شده و در حین درگیری با زدن چاقو به شاهرگ او باعث مرگش شده است. بررسیهای پلیس ادامه داشت تا اینکه پسر نوجوان چند روز بعد در مخفیگاهش شناسایی و دستگیر شد. او در اعترافات اولیه در مورد انگیزهاش از جنایت گفت که من با دختری در محله دوست بودم و به او علاقه داشتم. چند ماهی با او در ارتباط بودم تا اینکه فهمیدم مرد جوان برای او ایجاد مزاحمت میکند و قصد دارد با او دوست شود. وقتی این موضوع را شنیدم بسیار عصبانی شدم و برای ترساندن او و اینکه از دختر موردعلاقهام فاصله بگیرد پیش او رفتم، اما کارمان به درگیری کشید. در این درگیری میخواستم از او زهرچشم بگیرم و به همین خاطر با چاقو چند ضربه به او زدم که یکی از ضربهها به گردنش اصابت کرد و همان باعث مرگش شد.
تجاوز در پاتوق معتادان
تابستان سال ۹۹ دختر نوجوانی با مراجعه به پلیس از مرد شیطانصفتی شکایت کرد. او در شکایتش گفت در حال عبور از کوچه محل زندگیمان در جنوب شهر بودم که پسر نوجوانی سد راهم شد و با تهدید چاقو مرا به پاتوق معتادان در محله برد و کلید طبقه بالا را از دوستش گرفت و مرا به آنجا برد و بهزور مورد تعرض قرار داد. با ثبت این شکایت مأموران دختر نوجوان را به پزشکی قانونی معرفی و مشخص شد و مورد تعرض قرار گرفته است. دو ماه بعد پسر نوجوان دستگیر و چند روز قبل در دادگاه کیفری محاکمه شد. نوجوان معتاد مدعی شد مهسا خودش به پاتوق معتادان آمده و اجباری در کار نبوده است، اما در پاسخ به این سؤال قاضی که چرا پس از شکایت دختر نوجوان از خانه و محل زندگیات فرار کردهای گفت میترسیدم خانوادهاش مرا بکشند. در حال حاضر تحقیقات بیشتر در رابطه با این پرونده ادامه دارد.
دو کودک جیببر مترو بودند
با افزایش جیببری در ایستگاههای متروی تهران پلیس به فکر دستگیری دزدان با افزایش گشتزنی در ایستگاهها و اطراف ایستگاهها افتاد. روز ششم تیرماه امسال مأموران پلیس مترو ایستگاه مولوی به دو دختر نوجوان به دو پسر نوجوان مشکوک شدند که بیهدف در ایستگاه در حال پرسهزنی بودند مأموران که احتمال میدادند این دو کودک سارقان جیببر مترو باشند، آنها را تحت نظر قرار دادند و هنگام دستگیری از یک مسافر آنها را دستگیر کردند. با انتقال متهمان به ایستگاه پلیس مشخص شد دو کودک ۹ و یازدهساله به روش جیببری در ایستگاههای مترو دست به سرقت میزنند و از آنها یک گوشی تلفن همراه سرقتی هم کشف شد. تحقیقات برای شناسایی مالباختگان و سایر جرائم این دو کودک همچنان ادامه دارد.
دختر ۱۳ساله سرکرده باند سرقت
باورش سخت است که دختری سیزدهساله سرکرده یک باند بزرگ سرقت باشد، اما در اردیبهشتماه امسال دختری سیزدهساله در مشهد در حالی دستگیر شد که سرکرده یک باند بزرگ سرقت بود. نیلوفر بعد از اینکه به همراه پسر جوانی دستگیر شد در اعترافاتش گفت: من به همراه دوستپسر ۱۸سالهام و خواهر ۱۹سالهام باند سرقتی را تشکیل دادیم و اقدام به گوشی قاپی و کیفقاپی و سرقت دوچرخه از داخل پارکینگ منازل میکردیم. او نیلوفر با اعتراف به پانزده سرقت گفت: به بهانه جمعآوری ضایعات در خیابانها میچرخیدم و اگر در پارکینگی باز بود، دوچرخه را از داخل پارکینگ خارج و میدزدیدم بعد هم آن را به مالخر در محلههای جنوبی شهر میفروختم. این متهم در مورد موبایل قاپی و کیفقاپی نیز گفت: به همراه دوستپسرم بهداد در خیابانها چرخ میزدیم و اگر کسی سرگرم مکالمه تلفنی بود با عبور از کنارش من بهراحتی گوشی را میقاپیدم.