گزارش خبرنگار اعزامی «همدلی» از وضعیت زندگی اهالی روستای «سایه خوش» هرمزگان پس از زلزله ویرانگر
روستایی که نه «خوش» است، نه «سایه» دارد
همدلی| وحید میرزایی - چه اسم بیمسمایی شد «سایه خوش» نشسته بر تلی از آوار که تا همین دو سه روز پیش روستا خوانده میشد. حالا دیگر نه «سایه» ای دارد و نه «خوش» است. از روستای 400خانواری «سایه خوش» که کانون اصلی این زلزله بوده تقریباً هیچچیز باقی نمانده و همه خانهها فروریختهاند. وقتی برای تهیه گزارش به این روستا مراجعه کردیم، خانوادهها که فقط آب در بساطشان داشتند، آن را برای پذیرایی از ما پیشکش میکردند. آبی که مشخص است فعلاً از کمکهای مردمی و دولتی به دستشان رسیده است. بااینهمه بهشدت خواهان آن بودهاند که مشکلات بزرگشان که در این چند روز پس از زلزله زندگیشان را تحت تأثیر قرار داده و البته زیرورو کرده، برای مردم و مسئولان انعکاس داده شود.
زلزله فقط خاک و آوار بهجا گذاشت
وقتی به روستای سایه خوش هرمزگان میرسیم آنچه در نگاه اول به نظر میرسد هیچ است. تقریباً میتوان گفت از این روستای زلزلهزده جز خاک و آوار هیچچیز باقی نمانده است؛ این روستا بیشتر 400خانوار ندارد که جمعیت تخمینی آن حدود دو هزار نفر است. 90درصد منازل مسکونی تخریبشدهاند و بعضی از مردم زلزلهزده، در گرمای این تابستان داغ در میان آوار خانههایشان در جستجوی وسایلیاند که شاید سالم مانده باشد. شدت گرما آنقدر بالاست که بسیاری از خانوادهها با فرزندان کوچکشان در چادرها ماندهاند. آنها که تا همین چند روز پیش زندگی خود را داشتند در طول یکشب با لرزههای زمین خانه و کاشانهشان را ازدستدادهاند و حالا خواستهشان داشتن یک سرپناه است.
اهالی روستای سایه خوش مردمی محروم و اهل سنتاند. اکثرشان نه توان اجاره کردن جای دیگری را دارند و نه قوموخویشی بیرون از روستا دارند که به آنها پناه ببرند؛ در چادرهایشان فقط یک آب دارند اما وقتی میبینند که هنگام تصویربرداری از روستا گرما طاقت ما را سست میکند همان را هم پیشکش میکنند.
روایت از زیر آوار
عمران از اهالی روستاست که مادر 65سالهاش را در زمان زلزله ازدستداده است. عمران میگوید: «ما هشت نفر در این خانه زندگی میکردیم، برحسب اتفاق آن شب فقط مادر و خواهرم در خانه بودند. خواهرم در زمان زلزله بیدار بود و توانست از زلزله فرار کند. شرایط روحی خانواده اصلاً خوب نیست.» مرد دیگری که خود یک ساعت زیر آوار زلزله مانده بود و حالا با کمی مصدومیت بیرون آمده، تعریف میکند: «با همسرم در خانه بودم که همان اولین زلزله خانهمان را خراب کرد. من نتوانستم از خانه خارج شوم و تنها کاری که کردم این بود که نشستم و سرم را بین دستهایم قرار داد اما آوار روی سرم ریخت و یک ساعت زیر آوار بودم. آن موقع پسرم را که در همسایگی ما زندگی میکند صدا میزدم، همسرم را صدا میزدم و دعا میکردم که مرا پیدا کنند. تا اینکه در نهایت پسرم صدایم را میشنود و نجات پیدا میکنم.»
از کویت آمدند،حالا باید در چادر بمانند
مرد دیگری را پیدا میکنیم که در زمان زلزله بعد از چند سال میزبان خانواده دخترش بوده است. او میگوید: «داماد و دخترم بعد پنج سال از کویت آمده بودند و مهمان ما بودند. دو ماه مرخصی گرفته بودند که پیش ما باشند. نوههایم در کنار من خواب بودند و دختر و دامادم در اتاقخواب بودند. اگرچه همه خود را نجات دادند اما برادرم که در همسایگی من زندگی میکرد، فوتشده است. همینطور به خاطر خانواده دخترم که بعد پنج سال به خانه ما آمده بود اما حالا باید در چادر بماند، ناراحتم.» همچنین با زنی برخورد کردیم که 12سال با همسرش در خانهای قدیمی زندگی میکرد. آنها بعدازاین سالها خانه جدیدی تهیهکرده بودند اما زلزله هر دوی آنها را تخریب کرد. با آنکه به این زن و شوهر آسیبی نرسیده، اما همه وسایل نویی که برای خانه جدید تهیه کرده بودند در زلزله از بین رفته است. با فرد دیگری برخورد کردیم که در حال کنار زدن آوارها برای نصب چادر بود. او میگوید. خانواده 15نفره اش حالا در چادر زندگی میکند.
دو خانواده شامل او، برادر و پدر و مادرش باهم زندگی میکردند. او و برادرش که هر کدام سه چهار بچه کوچک دارند به خاطر ناتوانی در اجاره و پیدا کردن محل جدیدی برای زندگی مجبورند در چادر زندگی کنند. بهطورکلی اکثریت مردم از امدادرسانی هلالاحمر راضیاند و میگویند بهاندازه کافی آذوقه دارند. نیروهای جهادی و سپاه امام سجاد استان هم در روستا حضور دارند. اما از کمکهای مردمی رضایت بیشتر از کمکهای دولتی رضایت دارند. در کل روستایی با 400خانوار، دو سه دستگاه بیل مکانیکی بیشتر دیده نمیشود.
گرما طاقتفرساست
مشکل اساسی مردم گرما و هوای شرجی بینهایت طاقت فرساست که تحمل آن در چادر ممکن نیست. محلیها میگویند شدت گرما به مختل شدن امدادرسانی هم منجر شده است. از حدود ساعت 10 و 11صبح تا پنج عصر عملاً امکان فعالیت نیست. حتی در روزهای گذشته زمزمههایی شنیده میشد که فردی در سایه خوش به خاطر استرس زیاد و گرمازدگی شدید فوت کرده است. آواربرداریها بهسرعت انجام نمیشود. همچنین برق روستا که در اثر زلزله قطعشده بود تازه یکشنبهشب وصل شده است. چادرهای راب هال که رئیس جمعیت هلالاحمر وعده آن را داده بود هنوز به منطقه نرسیده است.
این چادرها بهاندازه 250نفر گنجایش اسکان دارند و به سیستم تهویه و خنککننده مجهزند. برخی از مردم برای خنک شدن چارهای جز گذاشتن کولر در چادرها معمولی ندارند که البته همین موضوع میتواند خطراتی مثل برقگرفتگی یا آتشسوزی به دنبال داشته باشد. زلزله هرمزگان تا کنون باعث مرگ پنج نفر و مصدومیت 44نفر شده بود. البته شنیدههایی حاکی از آن بود که یکی از مصدومان که در بیمارستانی در بندر خمیر بستری بود درگذشته است، اما هیچ منبعی آن را تائید نکرده است. در هرمزگان روستاهای دیگری نیز آسیبدیدهاند اما بیشترین آسیب به روستای سایه خوش واردشده است. میانگین تخریب در سایر روستاها بین 50 تا 70درصد بوده است.