منطق نیل به هدف؛ با نگاهی به هجوم روسیه به اوکراین و مقابله با اسراییل
جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)بشر از ابتدای خلقت تا کنون با این مهم روبرو بوده که برای دستیابی به اهداف، کدام وسیله منطقی را برگزیند و مهمتر اینکه هدف وسیله را توجیه نمیکند. بعد از فروپاشی شوروی و بلوک شرق، پیمان نظامی ورشو که در مقابل پیمان ناتو بود منحل شد؛ این انحلال هم جنبش عدم تعهد را کمرنگ کرد و هم انتظار میرفت فلسفه موجودی پیمان ناتو به پایان رسیده؛ اما چنین نشد و حتی بعضی اعضای سابق پیمان انحلال یافته ورشو، به ناتو پیوستند و جهان از ورطه نظامیگری رهایی نیافت و بودجهای که میتوانست صرف بهداشت و آموزش و رفاه عمومی و تأمین اجتماعی و... شود همچنان به کام کارخانههای اسلحهسازی مرگآور فروریخته خواهد شد، امری که خلاف صلح، همزیستی مسالمتآمیز و تنشزدایی است. از طرفی روسیه سرمایهداری، به سردمداری پوتین و الیگاریشی همحزب وهمپیمانش به پشتوانه تاریخی روسیه و زرادخانه بهجای مانده از اتحاد شوروی سابق، خواهان سهم و نفوذ بیشتری در منطقه و جهان بود. آمریکا و همپیمانان اروپاییاش هم رغبتی به قدرتیابی روسیه و سهمخواهیاش از غارت و سلطه برجهان نداشتند. بالاخره بار دیگر رقابت امپریالیستی که دو جنگ جهانی ویرانگر را رقمزده بود این بار به شکل دیگر سر برآورد؛ رقابتی که نمیتوان نفعی برای مردم جهان در آن یافت. روسیه هنوز نتوانسته بپذیرد که جمهوریهای منفک شده از اتحاد شوروی سابق، بالاخره کشورهای مستقل با حاکمیتی مستقلاند و انتخاب راه چه غلط چه صحیح به عهده مردم خودشان است که با کدامین کشور ارتباط و قرارداد داشته باشند. روسیه میتواند بهواسطه همسایگی و نکات و علایق مشترک گذشته این جمهوریهای استقلالیافته را جذب اتحاد و همپیمانی با خود کند. روسیه اگر به علت ضعف تکنولوژِیک وعدم معیارها و برخوردهای صحیح در جذب این جمهوریها ناموفق مانده بههیچوجه نباید به حربه نظامی و لشکرکشی همانند قزاقستان و گرجستان و... اخیراً اوکراین متوسل شود. باید مرزهای جغرافیایی را به رسمیت شناخت، همانطوری که ایران دیگر نمیتواند ادعای هرات و آذربایجان و شهرهای هفدهگانه را که در زمان قاجار به روسیه واگذار شد، داشته باشد. واقعیتی است که روسیه در جذب جمهوریهای استقلالیافته بهسوی خود ناکام بوده و باید تغییر رویه دهد و راهکار جذب و دوستی را بیابد نه اینکه با نیروی نظامی حمله و لشکرکشی کند. این لشکرکشیها گرچه قبلاً با سکوت جهانی برگزار شد اما بعد از حمله به اوکراین، حساسیت افکار عمومی جهان را برانگیخت. قصد دفاع از سیاستهای حکومت اوکراین و همپیمانی وی با غرب و تلاش برای پیوستن به ناتو یا حمله علیه بعضی نیروهای داخلی اوکراین یا گسترش افراطیون ناسیونالیست یا به قول روسیه نازیها و ... را نداریم اما جای بسی تعجب و تأسف است که قبل از تدارک حمله به اوکراین هیچکدام از ادعاهای فعلی روسیه در مورد حکومت اوکراین و رشد نازیسم و کارخانههای تولید سلاحهای شیمیایی و... نه در افکار عمومی و نه در جوامع بینالمللی آنچنان مطرح نشده بود. بعد از حمله غیرقابلدفاع روسیه به اوکراین، طرح این مسائل در شرایط فعلی ازنظر افکار عمومی بیشتر توجیهکننده حمله به اوکراین است نه بیان واقعیتها. آیا این حمله مانع گسترش ناتو شد؟ جواب منفی است چون حتی کشورهایی مثل فنلاند، سوئد که همیشه بیطرف بودند بهسوی پیوستن به ناتو سوق داده شدند و موقعیت ناتو استحکام بیشتری یافت. آیا حمله روسیه به اوکراین ناسیونالیسم افراطی و نازی گرایی و... را تضعیف کرد؟ به جرات میتوان گفت خیر. بلکه حمله روسیه این حسهای ناسیونالیستی یا به تعبیر روسیه نازیگرایی را تشدید هم کرده و بالطبع مردم دیگر جمهوریها را نسبت به روسیه بدبینتر کرده است. آنچه این جنگ بر جای گذاشت کشتار برای هر دو طرف، ویرانی و تخریب زیرساختها و آوارگی برای مردم اوکراین بود که نفرت به روسیه و نقار بین مردم دو کشور را دامن زد. در منطقه ما هم بدون شک اسراییل در حق فلسطینیان بسی جنایت، ویرانی و آوارگی آفریده و سردمداران آن دچار تعصب قومی– دینیاند و غرب بهخصوص آمریکا همیشه متحد استراتژیک اسرائیل بوده و هست. پشتیبانی از حق فلسطینیان و تلاش در راه صلح و آرامش و عدم تنش و نظامیگری در منطقه وظیفه همه انسانهای آزاده است. آیا واقعاً راهکارها و روش مقابله با اسراییل به این اهداف فلسطینیان کمک کرده و اسراییل را منزوی کرده و اتحاد عمل بین کشورهای حامی فلسطینیان به وجود آورده و به صلح آرامش منطقه کمک کرده است؟ سیاستهای حال حاضر نهتنها اتحاد عملی به نفع فلسطینیان ایجاد نکرد بلکه خیلی از کشورهای منطقه را بهسوی اسراییل سوق داده است.