زاگرس 50 سال دیگر زنده است
الهه موسوی (خبرنگار وفعال محیط زیست)وضعیت جنگلهای زاگرس براساس آمارها و ارقام بسیار بحرانی است. بهگونهای که اخیرا معاونت امور جنگل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری با صراحت اعلام کرد: با تداوم روند موجود زاگرس حداکثر نیم قرن دیگر میتواند تداوم یابد و اگر فکری نکنیم تا نیم قرن دیگر زاگرس را از دست میدهیم.زاگرس پهنه بزرگی در غرب کشور است که در چندین استان گسترده شده و مهم ترین گونه درختی جنگلهای غرب بلوط ها هستند. آب ۴۰٪ ایران را زاگرس تامین میکند و ریه غرب کشور محسوب میشود. عوارض مختلفی به جان جنگلها افتاده است. بخشی از آن استفاده مردم محلی از بلوط برای هیزم و سوخت از دیرباز تاکنون بوده است که برای رفع این مشکل سازمانها و نهادهای مرتبط باید برای تامین سوخت مردم محلی فکری اساسی کنند و لوازم و مواد گرمایشی مورد نیاز مردم باید به هر نحوی تامین شود...
...چون مناطق کوهستانی است میتوان از انرژی خورشید استفاده کردريال به گونه ای که درچندین موارد سازمان جنگلها تجارب موفقی نیز داشته است. فروش زغال یکی دیگر از عوامل تخریب جنگلهاست که بهشدت رابطه مستقیمی با معیشت مردم مناطق زاگرس نشین دارد، که در این مورد نیز باید سازمانهای متولی معیشت مردم محلی باید به جد پیگیری کنند. علیرغم تواناییهای طبیعی و فردی فراوانی که در استانهای زاگرسنشین وجود دارد، در این مناطق بیکاری بسیار گسترده بود و باعث ایجاد فقر شدید در این نواحی شده است. اولین چیزی که در دسترس مردم قرار میگیرد برداشت از جنگلها و منابع طبیعی است. پروفسور علی یخکشی، پایهگذار رشته محیط زیست در ایران، همواره میگفت:« اگر به معیشت مردم محلی توجه نکنیم حفاظت از منابع طبیعی یک لطیفه خندهدار خواهد بود.» که تدابیر و نتایج چند دهه گذشته به خوبی این موضوع را نشان میدهد. از دیگر عوامل تخریب زاگرس موضوع خشکسالی و تغییر اقلیم است؛ همچنین موضوع نفوذ ریزگردها در جنگلهای زاگرس همه ساله ریههای تنفسی درختان بلوط را میگیرد؛ آتشسوزیهای سریالی به یکی از مسببان همیشگی تخریب جنگلهای زاگرس تبدیل شده است که اغلب عامل انسانی دارد . از دیگر عوامل قابل ذکر آفات مختلف از جمله بیماری زغالی، گال، سوسک چوبخوار و اخیرا هم پروانه سفید برگخوار است. این پروانه روی ساقه و برگ درختان جمع میشوند و باعث ایجاد مشکلات حدی برای بلوطها میشوند. علاوه بر تمام اینها توسعه ناپایدار از جمله جادهسازیهای بیمورد و اجرای طرحهای توسعه گردشگری نامتوزان یا تصرف زمین و زمینخواری بخش دیگری از منابع زاگرس را قربانی کرده است. البته اینها مسائلی است که در حوزه البرز هم هست. حالا شما فکر کنید جنگلهایی که ۴۰٪ آب ایران را تامین میکنند از دست بروند؛ این یک فاجعه غیرقابل تصور و پیچیده نیست و به تحلیل پیچیدهای هم نیاز ندارد. فکر کنید ۴۰٪ مخازن ایران ذخیره تولید آبشان را از دست بدهند. خشک شدن و از بین رفتن زاگرس یعنی از بین رفتن زندگی و حیات نیمی از ایران. اگر ایران را یک اکوسیستم فرض کنیم، نیمی از ایران با نابودی زاگرس از بین خواهد رفت. همه عوامل به هم پیوسته هستند، با بهم ریختن یک بخش، بخشهای دیگر تعادل و توازن اکوسیستمی خود را از دست خواهند داد. در مورد اخیز هجوم پروانه سفید و نابودی بخشی از زاگرس، بدون تردید باعث ایجاد مهاجرت خواهد شد، منطقه ای که آب نداشته باشد مجبور به کوچ به سایر نقاط و شکلگیری کوچ بزرگتری به نقاط دیگر از جمله حاشیه البرز خواهد شد و این بخش مهم از کشور نیز تحت فشار قرار خواهد گرفت. در حقیت نابودی زاگرس، نابودی همه ایران است؛ همچنان که نابودی هیرکانی نابودی همه ایران است.