غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


حمله پروانه سفید به منافع ملی

امید سجادیان (فعال محیط‌زیست)

پروانه برگ‌خوار که این روزها تهاجم گسترده‌ای را به درختان زاگرس آغاز کرده، خسارت‌های زیادی به جنگل وارد کرده است. این‌گونه مهاجم در اسفند و‌ ماه‌های بهار در سطح جنگل شروع به فعالیت می‌کند. این حشره با تغذیه بی‌رویه از جوانه و برگ‌های بلوط ظاهر درخت را زرد، عاری از برگ می‌کند. با از بین رفتن سبزینگی و برگ درختان، درخت به‌مرور ضعیف می‌شود، فتوسنتز توسط اندام‌هایی مانند برگ که دارای سبزینه هستند، صورت می‌گیرد، سبزینه کار فتوسنتز انجام می‌دهد، درخت برگ درمی‌آورد و مجدد به آن حمله می‌کند، درخت کم‌کم ضعیف می‌شود و مستعد بیماری. این‌ گونه‌های مهاجم، اگر کنترل نشود، خزان تبدیل به مرگ دائمی درخت‌ها می‌شود، مرگی دردآور و تدریجی برای سرمایه‌های ملی یک ملت.

عوامل زیستی چون حشرات، برگ‌خوارها، چوب‌خوارها، قارچ‌ها، ویروس‌ها و باکتری‌ها، عوامل غیر زیستی شامل آب‌وهوا، میزان بارندگی، آتش_سوزی، خشک‌سالی، تغییرات دمایی، وضعیت خاک، کمبود عناصر غذایی در خاک، کاهش رطوبت و فشرده شدن خاک که بر خشکیدگی و آسیب‌پذیری بلوط زاگرس نقش دارند؛ اما باید در نظر گرفت جنگل یک اکوسیستم زنده است، تنها چیزی به اسم آفت نداریم. گونه‌های مفید زیادی وجود دارد، در کشاورزی هدف رسیدن محصول است (به هر قیمت! حتی با مصرف بیش‌ازاندازه سم) هر عاملی که مانع رسیدن محصول شود آفت نام دارد و سم‌پاشی می‌کنند! که گاهی باعث از بین رفتن گونه‌های مفید نیز می‌شود.ولی در جنگل این‌گونه نیست، ما یک اکوسیستم زنده داریم، این چرخه با تمام اجزا تعادل بین خودشان‌ را حفظ می‌کنند، البته در شرایط طبیعی! وقتی دخالت انسانی و بیرونی نباشد. استفاده از سم‌های کشاورزی باعث از بین رفتن گونه و حشره‌های مفید دیگری می‌شود، چون سم انتخاب نمی‌کند کدام گونه مفید است کدام افت، باعث به هم خوردن چرخه اکوسیستم می‌شود، فاجعه به بار می‌آید.هر وقت قسمتی از این چرخه از تعادل خارج شود، بنا به هر دلیلی این مشکلات پیش می‌آید. هر گونه مهاجم یک دشمن طبیعی دارد، باید حتماً بررسی شود که دلیل طغیان این‌گونه چه بوده است. ممکن است غذای آن زیاد شده یا شکارچی آن از بین رفته باشد. یا شرایط اقلیمی به نفعش تغییر کرده باشد یا گونه‌های رقیبش با سموم کشاورزی از بین رفته باشند. موضوعی که البته هنوز مشخص نشده است. ‌برای مقابله با این آفت باید برنامه کنترلی و مبارزه وجود داشته باشد که حداقل بتوان آن را مهار کرد. چون اگر دامنه فعالیت این آفت به مناطقی که آسیب‌دیده و مستعد پذیرش زوال هستند، کشیده شود، پیامدهای وحشتناکی برای آن مناطق خواهد داشت. اکنون این آفت در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال جاری خسارات شدیدی داشته و یکی دو کانون در استان فارس وجود دارد که در آنجا این آفت خسارت‌زایی خودش را نشان می‌دهد. برای کنترل آن تنها راهکاری که وجود دارد، استفاده از ابزارها و روش‌های سازگار با محیط‌زیست است.