غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


استعاره‌ها، سوپ کلمات و این پرسش‌های میان نسلی

علی داریا (جستارنویس)

- نسل من استعاره گل‌ها: گل سرخ، گل نرگس، شهید و شهادت را آورد، آرمان و باور و ایمان را آورد، ابداعشان کرد و بعد خودش هم این‌ها را در لابه‌لای چرخ و پر زندگی گمشان کرد، پنهانشان کرد، هنوز نمی‌توانم با قاطعیت بگویم چه بلایی سر استعاره‌های خلاق خودش آورد، نسل شما کدام استعاره‌ها را به زبان افزود؟ چه ارزش‌هایی را برای زندگی به ارمغان آورد؟!
- نسل من اسکول را آورد، گل هیاهو را آورد، بی‌خیالی طی کن را آورد، مصرف قهوه و خیلی چیزهای دیگر را آورد، اصلاً می‌دانی چیست؟! نسل شما چون دارد تمام می‌شود می‌تواند از آورده‌ها و استعاره‌ها و نهاده‌ها و نهادهایی که ویران کرده و یا ساخته است سخن بگوید، خوب و بد و ارزش‌گذاری و یا نقد منصفانه‌اش را بگذاریم برای بعد ...
- به واژه و رفتار و استعاره باشد: نسل من: دفاع مقدس، صبر و مدارا، توکل، تساهل، اندوه متراکم، بغض، سکوت متراکم، مردن در خود و دم برنیاوردن را آورد، ما می‌توانیم داش آکل و پهلوان اکبر و امیرکبیر و حتی مصدق را به نسل خود منتسب و حتی سنجاق کنیم شما چه؟!
- نشد! نشد! دارید جر می‌زنید! کم مانده است کریم‌خان زند و امیرارسلان نامدار و سمک عیار را هم به نسل خودتان الصاق بفرمایید اینکه نشد که بشود! یک‌باره بیایید رودربایستی را بگذارید کنار ونیچه و فروید و آلبرت انیشتین را هم پسرخاله جان ناز خودتان جا بزنید و خلاص!
- البته اگر نسل‌ها صرف‌نظر از فرهنگ، زبان، نژاد و فقط بر اساس مشترکات انسانی و مخلوقات خداوند موردنظر و توجه قرار بگیرند وقوع این امر (شاید با لحاظ کردن برخی استثناءها) چندان هم دور از ذهن نباشد چراکه به‌نوعی نسل‌ها می‌توانند ادامه تأثیرگذار برهم باشند.
- من که نمی‌فهمم بازی با واژه‌ها، حالا به قول شما استعاره‌ها و سوپ شور کلمات چه دردی از نسل من و تو دوا می‌کند، گیریم تو کتاب کوچه دیگری از اصطلاحات، کلمات، تکیه‌کلام‌ها و اداواطوارهای خاص نسل من یا خودت ردیف کردی و ما تکه کلام‌ها، عبارات و حتی لحن ادای آن‌ها را شناختیم؛ این گنجینه لغات و واژگان چه باری را از دوشمان برمی‌دارد؟!
- من عاشق پرسش‌های توام! دانش ما پاسخ‌هایمان نیست پرسش‌هایمان دانش پویا و اصلی ما است.
و اما کاری که کلمات و استعاره‌ها و شناخت آن‌ها انجام می‌دهند این است که ما را پرتاب می‌کنند میان معرکه زندگی نسل‌ها، دغدغه‌ها، خواسته‌ها، آرزوها، آرمان‌ها و رؤیاهایشان و شکل ساختاریافته‌اش ادبیات آن‌ها که در داستان‌ها، رمان‌ها، اشعار، مقالات، سخنرانی‌ها، نمایشنامه‌ها و فیلم‌هایشان و همین‌هاست که کمک می‌کند به ژرفای تاریخ صرف‌نظر ازآنچه قدرتمندان نوشته‌اند راه یابیم و بدانیم نسل‌های پیشین به قول نیمای شاعر: به چه ره رفتند و از بهر چه در عذاب بودند؟!
- یک حقایقی هست در این حرف‌های تو، اما راستش توی کت من نمی‌رود، راستش من بدبین و بی‌اعتماد شده‌ام! نه‌فقط به تو و حرف‌های تو، نسبت به همه‌چیز و همه‌کس، برای من که مثل کارآگاهی به جهان نگاه می‌کنم، سرک می‌کشم، بو می‌کشم، فضولی می‌کنم و از خودم می‌پرسم این آقای جستارنویس کجای ماجراست؟! چه نفعی می‌برد از دیزاین و چیدمان واژه‌ها، آخر میدانی ما در چنبره سود طلبی و نفع پرستی گیر افتاده‌ایم گربه هم رایگان موش نمی‌گیرد!
یک تفاوت نسل‌ها شاید همین بدبینی و وجود نوعی خوش‌بینی توام با صبر و مدارا در نسل پیش از شماست البته نوشتن برای من نویسنده مثل نفس کشیدن است اما گنجینه واژگان نسل‌ها و تفاوت دایره واژگان آنان نوع روایت و ارزش‌های جاری در روایت‌هایشان را بازتاب می‌دهد یک‌راه شناخت نسل‌ها از یکدیگر و سپس درک تفاوت‌ها و در حوزه کلان مدیریت تعارض‌ها همین چنگ زدن به ریسمان زبان، کلیدواژه‌ها، دایره واژگان و گنجینه لغات، نگاه زبان شناسانه، نشانه شناسانه، پدیدارشناسانه و بهره‌گیری از مدل‌های مرتبط با این حوزه‌هاست؛ لااقل من این‌طور فکر می‌کنم و درست و غلطش را نمی‌دانم مگر اینکه این منظر نظر موردنقد و چالش قرار گیرد.