یادآوری نقش کانون وکلا در تاریخ
محمدهادی جعفرپور (وکیل دادگستری)به بهانه پایان هفته قوه قضاییه و بنا به این فرض و باور قدیمی که وکیل مدافع یک بال فرشته عدالت، یار و همراه دستگاه قضا در تحقق عدالت است پیرو چالشها و حواشی حول کانون وکلا که در قالب هجمههای متنوع به انحای مختلف از سوی برخی نهادها بر نهاد وکالت تحمیل میشود باید عرض کرد، کاش برای یادآوری و عبرت گرفتن هم که شده روزهایی را به خاطر بیاوریم که کانون وکلا در مقام دفاع از حقوق عامه مردم، وزیر دادگستری دولت شاهنشاهی را فرامیخواند و به وی تفهیم میکرد که در دفاع از حقوق زندانیان سیاسی- امنیتی(انقلابیون سرفراز) مکلف به چه تکلیفی است؟ اقتدار و صلابت آن روزهای کانون وکلا را با وضعیت و هجمههای این روزها که مقایسه میکنیم هیچچیز جز آهوافسوس باقی نمیماند، سر در گریبان شرمساری کرده و میگوییم چطور ممکن است برخی مقامات مدعی نظامی که منتسب به جمهوری و متصف به شریعت است بدون کمترین ترسی از به گناه افتادن، اقسام تهمتها و هجمهها را روانه نهادی میکنند که ذات و جوهرهاش احقاق حق است؟ بهراستی گناه اعضای کانون وکلا چیست؟ از این هجمهها و چالشها، در پی چه هدفی هستید؟ دلیل و منفعت تخریب تنها نهاد مدنی کشور چیست؟ چه کسی یا کسانی از این هجمهها منفعت میبرند؟ بهراستی باور دارید چنین رویکردی عادلانه و عاقلانه است؟ نمایندگان مجلسی که خودشان را متصف به صفت انقلابی میدانند بهتر است نگاهی به تاریخ انقلاب و نقش کانونهای وکلا در همراهی و یاری انقلابیون داشته باشند بلکه متوجه شوند با چه نهادی سر عناد و ناملایمتی برداشتهاند! آقایان شما تیشه به ریشه نهادی میزنید که در روزهای انقلاب ملجأ و پناهگاه زندانیان سیاسی-امنیتی و خانوادههای آنها بوده؛ شما نهادی را مورد هجمه و حمله قرار میدهید که ذات و مفهوم ابتداییاش مدافع حقوق ملت تعریف میشود و اگر بهواقع شما نمایندگان ملت در خانه ملت هستید باید بر ارج و منزلت این نهاد بیشازپیش بیفزایید نه اینکه هر روز با طرح و نطقی نسنجیده بر اصول و ستونهای این خانه صنفی بتازید، گرچه ستونهای این نهاد در جان اعضای آن ریشه دوانده بیدی نیست که با این نسیمهای زودگذر بلرزد اما کاش شما کمی تاریخ میخواندید. کاش نگاهی به اصول قانون اساسی میانداختید. کاش کمی از کشورهای دیگر الگو میگرفتید و میدیدید کانون وکلا در کشورهای قانونمدار چه جایگاهی دارد و وکلای دادگستری در به سرمنزل رساندن اهداف و نشانههای دموکراسی چه نقشی ایفا میکنند؟ کاش برای یکمرتبه هم که شده بهعوض هجمهها و شعارهای پوپولیستی با تفکر و تعمق در فضایی عادلانه عملکرد سران کمپینها و سابقه علمی و اجتماعی معاندان کانون وکلا را با عملکرد این نهاد و اعضای آن تطبیق میدادید؟ کاش یکبار کارنامه علمی اشخاصی که مدعیاند کانون وکلا حق ایشان را تضییع کرده با کارنامه رتبه علمی آخرین داوطلب پذیرفتهشده در آزمون وکالت بررسی میکردید تا برایتان روشن شود چه کسی کذاب است و صادق کیست؟ شما که در ادعاهای خود کانون وکلا را دشمن دانشآموخته حقوق میدانید از دشمن خودخوانده چه توقعی دارید؟ هیچگاه به قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت توجه کردهاید؟ هرگز پای درد دل وکلای جوان و تازهکار نشستهاید؟ آیا به دفاتر وکلای با سابقه رفتهاید تا ببینید اجاره دفتر، حقوق منشی (اگر توان استخدام منشی وجود داشته باشد)، اجاره خانه و...آنها با سالها سابقه وکالت تأمین میشود یا هشتشان در گرو نهشان مانده؟ چرا با جریان سازی ذهن جوانان سرزمین را از تلاش کردن و درس خواندن به نمایش و هجمه منحرف میکنید؟ هیچ فکر کردهاید اگر کانون وکلا زیر بار رانت و سفارش به فلان آقای دائمالمردود، پروانه وکالت تقدیم میکرد، از این کمپینها خبری بود؟ بیش از دو دهه از قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت میگذرد و تا پیشازاین کانون وکلا انحصارگرا نبود و همینکه عدهای رانتخوار که عادت به سوءاستفاده از سفارش و پارتی کردهاند در آزمون پذیرفته نشدند، کانون وکلا انحصارگرا شد؟ این بیستوچند سال کجا بودید؟ سالهایی که فارغالتحصیلان جوان حقوق دربهدر دنبال جزوه و کتاب بودند تا در رقابتی سالم به جرگه وکالت وارد شوند کجا بودید؟ چه اتفاقی در این دو سه سال اخیر رخداده که پس از بیستوچند سال حضرات به حمایت از اشتغال جوانان، کانون وکلا را نشانه گرفته و از هیچ کوششی در حمله و هجمه به این نهاد دیرپای مدنی دریغ ندارند؟ شما که خود را عالم به حقوق میدانید حتماً میدانید شرط اول و اساسی شهروند مدنی شدن، احترام به قانون است، کدام قانون به شما اجازه داده تا خانه صنفی چند هزار دانشآموخته حقوق را دشمن ایشان بدانید؟ از طرف دیگر بنا به کدام منطق و ادب تمام آنچه از حرفه وکالت در طول تاریخ نگاشته شده را محدود و محصور در کسب و کار و پول میکنید؟ کاش کمی تاریخ میخواندید خاصه دوره ناپلئون بناپارت و عاقبت دشمنیاش با کانون وکلا.