فصلها، نسلها و این چلوس نیمسوخته
علی داریا (جستارنویس)- هنوز هم دود از کنده بلند میشود!
- نه دودی، نه کندهای، هیچ نیست! جز چلوسی نیمسوخته، شمعی نیم مرده به وخامت خاموشی، شعری نیم سروده لبریز کلمات منجمد و واژههای سنگ شده...
- بااینهمه حرمت دارد هنوز این نسل دوده چراغ نفس کشیده!
- حرمت اگر به دود خوردن بود انسان مدرن امروز شهرها و خیابانها که هر روزه کرور کرور دود میبلعند نفستنگی و آسم نمیگرفتند و به سرفه مدام نمیافتادند، حرمت اگر به تنفس دود و استخوان خرد کردن در کشاکش زندگی پر آزمونوخطا بود حتماً حالا هر یک از آن نسل سرپناهی داشتند، جیب پرپول و لب خندان و پاها مهیای سفر و شادمانی بودند و به نیایش میان دشت و کنار کوه و کوهسار و کویر و دریا مشغول! تعارف کم کنیم و بپردازیم به گفتوگوی دراز دامن خود درباره تفاوت نسلها و فصلهای زندگی که تعارف حمومی کاری قلونی و شبه بیگاری است.
- ناسپاس نباشید! در هر حال نسل شما فصلهایی را زیسته است.
- تفاوت همینجاست حتی اگر نمیزیستیم ناسپاس نبودیم، در هر حال ما نسل باورمندتری بودیم و هنوز هم رگهها و رسوبهایی از آن باورها در وجودمان هست، شما چه؟! برای شما تغییر باور مثل تعویض یک پیراهن و در سختترین حالت مثل کندن و به دور انداختن یک دندان لق و کرمخورده و جایگزین کردن دندانی دیگر بهجای آن است.
- شما عصبی هستید و تهاجمی بحث میکنید!
- شما هم دارید انتقام بسیاری ناکامیهایتان را سر من و نسل من درمیآورید.
- اینگونه نیست!
- اینگونه هست! شاهد مثالش، سیگاری که دارید با سیگار گره میزنید.
- با سیگارم دارم تلخیهای خودمو می سوزونم و دود میکنم میفرستم هوا.
- پس دود فقط از کنده نیست که بلند میشه!
- حالا هر چی، هر کی، هر قدر.
- میخوای سکوت کنیم و کمی به تماشای پیچ و تاب دود هفتمین سیگار بپردازیم یا سکوت کنیم، بی حرف و بی تماشا؟!
- معذرت واقعاً! دعوای اصلیام با خودمه، اینم یک تفاوته، نسل شما غالب اوقات می تونن تاب بیارن، درد و رنج، احساسات و عواطف و حتی اشک هاشون رو پنهان کنند، بخندند در حالی که آن زیرهای وجودشون در حال گریستن هستند.
- البته به طور قطع از سر ریاکاری نیست بلکه دلیلش شاید تابآوری است در برابر ناملایمات.
- راستش منکر بخشی از مسئله نیستم اما از پاستوریزه کردن، پنهان کردن رنجها و دردها و حتی شاد بودن و شادیها بیزارم، من دلم میخواهد وقتی گریه دارم زار زار، با صدای بلند، بیدغدغه و هر نوع پنهانکاری به هر دلیل و نا دلیل گریه کنم، بخندم، با صدای بلند جیغ بکشم گاهی حتی ...!؟
- خصلت خوبی است، گاهی هم قابل تعمیم به نسل شما که خودتان را راحتتر از ما بروز میدهید.
- اما تفاوتها از کجا آمدهاند، مگر ما فرزندان شما پدران یا مادرانی که حالا نسل دیگری را تشکیل دادهاید و در پس دیوار زمان ایستادهاید ما را تماشا و داوری میکنید؛ نیستیم، اینهمه شکاف و تفاوت بهراستی از کجا سر برآوردهاست؟!
- پرسش بهجایی است، بهوقت بودنش را نمیدانم، ترجیحم این است که ابتدا تفاوتها را قطار کنیم و بعد کوپه کوپه به خاستگاه تفاوتها بپردازیم.
- باشد، صبوری میکنم، مشروط به اینکه ادامه سیگارهایی را که دود میکنم نشمارید و ندیدهاش بگیرید تا بعد.