نخستین سالگرد «معلم انقلاب» چگونه برگزار شد؟
اولین برخورد رسمی «قم» با شریعتی
همدلی| اگرچه در کنار تصاویر امام خمینی و دکتر محمد مصدق، تصویر دکتر علی شریعتی هم بیشترین حضور را در راهپیماییهای روزهای انقلاب داشت و در فضای هیجانی آن روزها با عناوین معلم شهید و معلم انقلاب نیز از وی یاد میشد، اما ماجرا به همین راحتی نبود که همه نقش او در انقلاب و تأثیرش بر انقلابیون جوان را بپذیرند.
برخی حتی در مسلمانی او نیز شک داشتند. بااینهمه او در نزد مردم و بهویژه جوانان به یکی از نمادهای انقلاب تبدیلشده بود. او اگرچه یک سال پیش از انقلاب در خارج از کشور درگذشته بود و امکان برگزاری مراسم و حتی تشییع و تدفین پیکرش در ایران نیز ممکن نبود، اما پیروزی انقلاب این توقع را در میان دوستدارانش ایجاد کرده بود که حالا که حکومت عوضشده و مریدان شریعتی در رأس کار هستند، باید از او تجلیل درخور موقعیتش در انقلاب به عمل آید، اما از سالها پیش مشخصشده بود که بخشی از روحانیت – که اکنون نیز در انقلاب صاحب جایگاه شده بودند- با آرا و نظرات او مخالفت جدی دارند و طبیعتاً به زنده شدن نام و یادش در انقلاب حساسیت خواهند داشت؛ اما آنگونه که در خاطرات یکی از روحانیون انقلاب آمده است، امام خمینی (ره) از برپایی مراسم یادبود شریعتی استقبال کرد.
سایت خبری جماران با انتشار بخشی از خاطرات، آیتالله سید حسین موسوی تبریزی از یاران نهضت امام خمینی (س) این وضعیت را روایت کرد که در ادامه میآید: در اوایل پیروزی انقلاب و زمانی که امام تازه به قم آمده بود و من از طرف ایشان مسئول تأسیس دفتر تبلیغات و اداره آن شده بودم، همینطور که کمکم به خردادماه و سالروز رحلت دکتر نزدیک میشدیم، هر روز تعدادی از طلاب جوان و دانشجویان و دانشآموزان دبیرستانی به ما مراجعه میکردند و تقاضا داشتند که برای دکتر مراسم سالگرد بگیرند و ازآنجاییکه این اولین مراسم سالگردی بود که بعد از پیروزی انقلاب برای مرحوم دکتر شریعتی گرفته میشد از حساسیت و اهمیت خاصی نیز برای دوستداران و هوادارانش برخوردار بود و این در حالی بود که در جبهه مخالفان دکتر نیز حساسیت زیادی وجود داشت، به همین جهت یک روز آقای شرعی درحالیکه خیلی مضطرب و نگران به نظر میرسید پیش من آمد و گفت: به دلیل حساسیتی که عدهای از علما و بیوت مراجع بهخصوص بیت آیتالله گلپایگانی نسبت به دکتر شریعتی دارند شما نباید برای او مراسم سالگرد بر پا کنید، چون اینها مخالفت خواهند کرد و این مخالفت به بروز مشکلاتی در سطح قم خواهد انجامید.
من در جواب ایشان گفتم: من باید از حضرت امام کسب تکلیف کنم، ایشان هر چه فرمود ما همانطور عمل میکنیم.
به همین خاطر من یک روز خدمت امام رسیدم و جوّ موجود را در این زمینه تا حدودی برای ایشان تشریح کردم و گفتم: با این وضع که یک عده خواهان برگزاری مراسم و عده دیگری مخالف برپایی آن هستند نظر حضرتعالی چیست؟
ایشان فرمود: شما برای دکتر سالگرد بگیرید منتها کسی را برای سخنرانی دعوت کنید که با افکار و اندیشههای ایشان بهخوبی آشنا باشد و نسبت به اشکالات و انتقادات وارد بر دکتر نیز آگاهی کافی داشته باشد تا ضمن تبیین آن اندیشهها بهنقد و ارزیابی آنها هم بپردازد و تنها به تعریف و تمجید اکتفا نکند. من عرض کردم آیا شما شخص خاصی را مدنظر دارید؟
ایشان فرمود: به نظر من آقای بنیصدر برای این کار مناسب است و از او دعوت کنید، منتها قبل از سخنرانی من میخواهم چنددقیقهای او را ببینم.
من از محضر امام مرخص شدم و ترتیب مراسم را دادم و اطلاعیهای هم در این مورد منتشر کردم و به بنیصدر هم که آن موقع در شورای انقلاب عضویت داشت، تلفن کردم و برای سخنرانی دعوتش کردم که پذیرفت و در موعد مقرر به قم آمد و من طبق سفارش حضرت امام، ابتدا بنیصدر را خدمت ایشان بردم و حضرت امام حدود بیست دقیقه بهطور خصوصی با او صحبت کرد. در این مدت من در اتاق دیگری منتظر نشسته بودم تا اینکه ملاقات تمام شد و من به همراه بنیصدر بهطرف حرم مطهر حضرت معصومه (س) که محل برگزاری مراسم بود، حرکت کردیم و موقعی که به حرم رسیدیم دیدم صحن بزرگ حرم و خیابانهای اطراف مملو از جمعیت است و آماده استماع سخنان بنیصدر هستند.
بنیصدر هم در جایگاهی که در ایوان بزرگ حرم به این منظور مهیا شده بود، قرار گرفت و شروع به سخنرانی کرد که انصافاً سخنرانی خوبی از آب درآمد، یعنی هم از مبارزات و خدمات مرحوم دکتر شریعتی تجلیل و تقدیر کرد و هم اشکالات اساسی و مهمی که بر مطالب و نظریات دکتر وارد بود و در لابهلای کتابهایش وجود داشت، مطرح کرد.
این سخنرانی بهقدری جالب و سنجیده بود که هم طرفداران دکتر و هم مخالفین وی با رضایت کامل و بدون ایجاد مشکل خاصی مجلس را ترک کردند.