غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


امیر بهزاد؛ آهنگساز و نوازنده موسیقی که نامش با پروژه‌های عروسکی غریب‌پور شناخته شد:

برای آلودگی صوتی در عرصه موسیقی باید شمعی روشن کنیم

همدلی|  امیر بهزاد آهنگساز و نوازنده موسیقی که طی سال‌های گذشته در پروژه‌های مختلفی به‌عنوان آهنگساز و نوازنده حضور داشته، ضمن ابراز نگرانی از شرایط فعلی بی‌توجهی به موسیقی جدی و بحرانی که در این زمینه پیش روی مخاطبان و هنرمندان این عرصه قرار گرفته، توضیح داد: از هنگامی‌که به یاد دارم تاکنون گرایش من به موسیقی اتفاق درونی و طبیعی بوده است و همیشه بخش مهمی از زندگی من را تحت تأثیر قرار داده است. از کودکی تا به امروز موسیقی همواره مسکنی برای تحمل سختی‌های روزمره زندگی بوده و شاید برای توضیح اهمیت موسیقی نیازمند به نوشتن بسیار از این جمله کوتاه هستم. درهرصورت آهنگساز بودنم را به خاطر تأثیر عمیق موسیقی بر خود دارم و به‌واسطه سال‌های زیاد زیست همراه با نت‌ها اهمیت و اثر ژرف و نافذ موسیقی را با تمام وجود لمس کرده‌ام؛ اما این روزها که به‌واسطه حرفه‌ام اغلب با دوستانم و یا همکارانم در خصوص وضعیت موسیقی صحبت می‌کنیم، بی‌درنگ از کلمات افتضاح و فاجعه استفاده می‌کنیم.
او افزود: بیان این کلیدواژه‌ها بسیار نگران‌کننده است؛ به‌این‌علت که تعداد فراوانی موسیقی به‌اصطلاح مارکتی که در کنار تعداد کمی موسیقی با کیفیت و جدی منتشر می‌شود، متأسفانه به دلیل حمایت جریان قدرتمند بازار، این موسیقی بر فرهنگ شنیداری جامعه ما تأثیر بسیار زیان‌باری گذاشته است. اصلاً با نگاه به چنین شرایطی است که پرسش‌های زیادی در ذهنم شکل می‌گیرد. برای من جای پرسش دارد که چگونه مخاطبان این موسیقی حاضر به پرداخت بلیت کنسرتی می‌شوند که اصلی‌ترین شرط اجرای زنده یعنی «زنده‌بودن» را ندارد. چراکه همه می‌دانیم در این چارچوب فقط نفس کشیدن اعضای بند و خواننده کافی نیست. اساساً برای من بازهم جای پرسش دارد که چطور در مقابل بعضی از این تولیدکنندگان آلودگی صوتی و نوازنده‌نما، هزاران نفر آن‌ها را تشویق می‌کنند؟ مگر نه این است که خواننده و نوازنده بودن شروطی دارد؟ شرایطی که حداقل من در تعداد زیادی از این افراد نمی‌بینم.
 آهنگساز تعدادی از پروژه‌های عروسکی بهروز غریب‌پور ادامه داد: من برای این پرسش‌ها جواب‌های دردناکی می‌یابم. جواب‌هایی که مبنای آن عدم‌تشخیص گوش شنیداری برخی از مخاطبان بین موسیقی خوب و بد است. شرایطی که موجب شده سلیقه شنیداری جامعه ما تا این حد نزول پیدا کند. در آن‌سوی میدان هم ماجرا بهتر از این سمت نیست، چراکه من اصلاً درک نمی‌کنم چطور ممکن است این به‌ظاهر خوانندگان بعد از دریافت میلیاردها تومان پول از جیب مردم و از تبلیغات و کسب شهرت بازهم حاضر به یادگیری و ارتقای سطح کیفی کار خود نیستند. حتماً وجدان کاری کلمات نامفهومی برای آن‌هاست. او افزود: قطعاً من متوجه هستم که در خارج از کشور هم موسیقی مارکتی بیشتر از سایر ژانرهای موسیقی مخاطب دارد ولی باید به این نکته توجه کرد که شما به‌عنوان آرتیست چه خواننده، چه نوازنده باید در سطح کیفی بسیار بالایی باشید تا مجالی برای حضور به‌عنوان پرفورمر به دست آورید. بعدازآن حتماً باید موزیسین درجه‌یک و خلاقی باشید که در آن مارکت به موفقیت رسید، ضمن اینکه در کنار موسیقی مارکتی اجراهای تمام سبک‌های دیگر موسیقی هم برای دیدن و شنیدن در حال فعالیت هستند و بعضاً از طرف دولت و حتی نهادهای خصوصی حمایت می‌شوند تا همیشه هنر واقعی در جریان داشته باشد. تأکید می‌کنم: «هنر واقعی.» بهزاد در بخش دیگری از صحبت‌هایش به مهر، گفت: کافی است به این فکر کنید که قطعه‌ای است که حتی بعد از سی یا چهل سال هنوز با گوش دادن به آن از موسیقی لذت می‌برید و در مقابل کالایی به‌عنوان موسیقی مارکتی وجود دارد که بعد از اتمام تاریخ‌مصرفش حتماً فراموش خواهد شد، چون کالاست نه هنر. من در این چارچوب علاقه‌مندم که به کلمات «ضعف‌های رفتاری و فکری» و «آسیب‌دیدگی‌های جدی فرهنگ جامعه» تأکید کنم که به‌واقع فرهنگ ما آسیب‌دیده است.
 صحبت از افتضاح ایجادشده در موسیقی ما بسیار فراتر از نوشتن و یا بررسی کردن در چند خط نوشتار و چند ساعت صحبت کردن است. ولی تمایل دارم از خوانندگان این مطلب تقاضا کنم فقط دقایقی به کلمات «شخصیت»، «دغدغه»، «فرهنگ» و «هنر» فکر کنند. اینکه کجا و چه زمانی این کلمات در زندگی روزمره و فکر و ذهن ما کمرنگ شد؛ از زندگی ما مدعیان سرزمین شعر و ادب، مدعیان فرهنگ و تمدن. دوست دارم هرکدام از ما با فکر کردن به این دغدغه‌ها شمعی در این تاریکی روشن کنیم.