غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


جلوی قتلِ شوق زندگی را بگیرید!

رسول اسدزاده (روزنامه‌نگار)

این روزها فنرِ قیمتِ دلار در کشورمان دوباره در رفته است. قیمتِ دلار در ایران چیزی شبیه به نقاره و ناقوسِ اعلان‌جنگ است؛ جنگی که در یک‌طرف میدان بازار و حقیقتِ اقتصاد با سپاهی تادندان‌مسلح قرار دارد و در سوی دیگرِ مردم با دست‌های خالی و تاول‌زده... البته مردم ایران به خیزِ وحشیانه قیمت‌ها در کشور عادت دیرینه دارند. اگر نمودار رشد قیمت دلار، سکه طلا، مسکن و ملزومات ابتدایی زندگی مانند سبد غذا را در کشورمان بررسی کنیم با اعداد و ارقامی خیره‌کننده و ترسناک روبه‌رو خواهیم شد. دلارِ سه هزارتومانی طی کمتر از یک دهه به 33هزار تومان رسیده است. میانگین قیمت مسکن در شهری مانند تهران سینه‌خیز و پاورچین به رقمِ متری 40میلیون تومان نزدیک می‌شود. خوراک و خدمات هم سرنوشتی پیوسته به قیمت دلار و مسکن دارند. یکی از تبعاتِ مهم این کش‌وقوسِ بی‌پایان در کشور ما از بین رفتنِ شورِ زندگی است. وقتی تلاشِ مزدبگیر و کارمند هر چند وقت یک‌بار توسط همان نقاره‌های جنگ به یغما می‌رود شور و شوقِ زندگی جای خودش را به تلاش برای بقا می‌دهد. تلاش برای بقا ارزش‌افزوده‌ای برای انسان ندارد مگر رنج... مدت‌زمان انتظار برای خرید خانه در تهران برای قشر مزدبگیر به عدد مأیوس‌کننده یک قرن نزدیک شده است. کارهایی مانند مسافرت، تفریح، تغییر دکوراسیون، خرید ابزار و وسایل زینتی و... که به شوقِ زندگی و ارج نهادن به زیبایی مربوط می‌شوند، برای بسیاری از مردم به رؤیا بدل شده‌اند. وقتی می‌گوییم مسافرت منظور سفر دوروزه به شمال و خوابیدن در چادر و روی فضای عمومی شهرها یا دیدوبازدید از اقوام و بستگان در شهرهای دیگر نیست. ناگفته پیداست فقرِ خزنده و لزجی که مانند یک هیولا در کشورمان راه افتاده، روزبه‌روز تعداد بیشتری را به درونِ شکمِ سیری‌ناپذیر خودش در حاشیه شهرها می‌کشد. بلعیده شدن توسط فقر انسان را از تفکر، از پرداختن به هنر و تلاش برای تعالی بازمی‌دارد. شوق زندگی که نباشد بازارِ کتاب، موسیقی، فیلم، صنایع‌دستی و هر آنچه به زیبایی وصل است دچار رکود می‌شود‌ و ماحصلِ یک جامعه انسانی راکد، افسردگی و خشم و دل‌زدگی از زیستن است.‌ این روزها کافی است نگاهی به طرز رانندگی مردم، چهره آن‌ها در اتوبوس و مترو و لحن حرف زدنشان در دنیای حقیقی و مجازی بیندازید. نقاره جنگِ دلار مانند سپاهِ چنگیز، امید مردمان بسیاری را زیر سُمِ اسب‌های خون خورده له می‌کند. لطفاً برای جلوگیری از قتل‌عام بیشترِ شوق زندگی در این کشور کاری بکنید!