دولت ضعیف شده احمدینژاد!
محمدجواد پهلوان (مدرس دانشگاه)یکی از پرسشهایی که بهصورت مستمر در زمان آغاز به کار دولت سیدابراهیم رئیسی تکرار میشد در خصوص وجوهات تشابه این دولت و دولت احمدینژاد بود. پرسیده میشد چقدر این دولت بناست راه آن دولت را برود؟ و چقدر امکان دارد با توجه به ترکیب سیاسی دولت سیزدهم مسیر این دولت با دولتهای نهم و دهم متفاوت باشد؟به نظر میرسد اکنونکه در آستانه یکسالگی دولت رئیسی هستیم بهتر میشود در مورد این دولت و تشابهاتش با دولت احمدینژاد به بحث و نظر نشست. البته این نکته را باید متذکر شد که اگر معیار و مترمان شعارهای ابراهیم رئیسی در زمان تبلیغات ریاست جمهوری باشد باید گفت حتماً و یقیناً بنا نیست این دولت تکرار دولت احمدینژاد باشد و لاغیر؛ اما همیشه عرصه عمل و حرف بسیار فرق دارد.اگر بخواهیم از موضوع سیاست خارجی وارد شویم باید گفت هرچه از عمر دولت رئیسی میگذرد این دولت بیشتر و بهتر در حال نشان دادن این نکته است که قرابتی با میراث حسن روحانی -که برجام نمونه آن است- ندارد و در حال حرکت در مسیر محمود احمدینژاد است. ابراهیم رئیسی برخلاف شعارهایش هنوز نتوانسته به زبان دنیا سخن بگوید؛ نشان به آن نشان که برجام نهتنها احیا نشده، بلکه روزبهروز نیز داستان آن پیچیدهتر میشود. ضمن آنکه بیم جدی وجود دارد تا آخر تابستان با رویکرد این دولت در سیاست خارجی تحریمهای سازمان ملل بازگردد.در مورد مراوده با همسایگان نیز این دولت موفقیت خاصی نداشته است. بهجز دیدارهای دیپلماتیک عرفی و عقد چند قرارداد عادی و روتین با برخی همسایگان، اتفاق خاصی نیفتاده زیرا تحریمها اجازه مانور نمیدهد.در مورد غرب هم طبعاً این دولت حرفی برای گفتن نداشته است و عیناً همان مسیر دولت احمدینژاد را میرود. این دولت نیز مثل دولت احمدینژاد چشمش به دستان روسیه و چین است اما چه سود که این دو کشور با علم به این موضوع علاقهای به اولویتها و منافع ایران ندارند و مسیر خود را میروند.در مورد مسائل اقتصادی نیز این دولت حتی از دولت احمدینژاد هم به نظر ضعیفتر است. کابینه رئیسی در احاطه افرادی است که خود را صاحبنظر اقتصادی میدانند، ولی هم بی کارنامه هستند و هم سابقه ناخوشایندی دارند.
جالب آنکه همین تعداد هم بهشدت ناهماهنگ عمل میکنند. در دولت احمدینژاد در کنار ضعفهایی که محرز بود، اولا مدیریت واحد رئیسجمهور و ثانیاً میوههای رسیده از زمان اصلاحات باعث شده بود شرایط تا حدود بسیاری بهتر از وضعیت فعلی باشد. هرچند در نهایت فاجعه اقتصادی در دولت احمدینژاد بهواسطه تحریمهای کمرشکن و ایضاً خطاهای اقتصادی رخ داد و تورم 50درصدی تجربه شد.در مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز «کپی برابر با اصل» است و هیچ تفاوتی بین احمدینژاد و رئیسی وجود ندارد. نگاههای تنگنظرانه و قشری بر تمام تصمیمگیریهای فرهنگی و اجتماعی سایه انداخته است.نگارنده تصور میکند حداقل در همین چهار سال کارنامه دولت سیزدهم به شکلی خواهد بود که ناظران به این نتیجه برسند این دولت از نظر رویکردی شبیه دولت احمدینژاد است ولی از نظر خروجی حتی بدتر از آن دولت است. نشانههای این موضوع در حال خودنمایی است. ما با تکرار «دولت ضعیف شده احمدینژاد» مواجه هستیم.در چنین شرایطی به نظر میرسد با توجه به همراهی مجلس با دولت؛ رئیسجمهور باید به فکر تحول در همکاران و تصمیماتش باشد.
امیدهایی که به ایشان متوسل شده نباید ناامید شود که در نهایت این دودی است که به چشم نظام میرود. امید است با درک صحیح از وضع موجود در خصوص مسائل مهمی چون اقتصاد، سیاست خارجی، تعامل با دیگر کشورها، فرهنگ و همچنین انتصابات تحولی شگرف رخ دهد قبل از آنکه دیر شود. هنوز هم فرصت باقی است و میشود به آینده امید داشت به نظر جدای از فضاسازی سیاسی و جانبداری از جناحها باید به اعتلا و موفقیت دولت کمک کرد چون امروز بحث چپ و راست نیست و موضوع مهم حفظ نظام و امید مردم و حل معضلات ریزودرشت جامعه است.