غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نقد و بررسی هایکوهای اسماعیل علی پور

اناری در مشت

فیض شریفی (داستان نویس)

هوکو (hokku: صدور شعر) یا های کو (haiku: بازی شعر) و یا های کای (haikai: بازی مناسب) از بطن شعر اروتیکی (هماهنگی تن و روان و وجدان شهوی برافروخته) به نام «تنکا» که قطعه‌ای پنج سطری بود، سرکشید.
تنکا در قرن ۷ و ۸ در ژاپن کهن استارت زد. در تنکاهای عاشقانه، آرایه‌های کلامی و ادبی بیش از هایکو شعر و عشق جسمانی وجود داشت اما در هایکو عشق خصوصی و انفرادی کم‌تر یافت می‌شود. هایکو عریان و ساده و عميق است. هایکو نویس نمی‌خواند، عمیق می‌نگرد. هایکو جولانگاه سخنوری نیست. در هایکو اصولاً صور خیال‌های تشبیه، استعاره، مجاز بسیار کم‌تر دیده می‌شود چون هایکو بر چهره‌اش سرخاب و سفیداب نمی‌مالد و به تصنع دچار نمی‌شود. گاهی هایکو دچار تشخيص و استعاره‌های مکنیه می‌شود، چون می‌خواهد به جلوه‌های طبیعی، به حشرات، پرندگان، به جانوران به گل‌ها و درختان و به کوه و ماه و آفتاب‌، به مه و برف و بوران و باران جان بدهد: «تگرگ‌ها به جان هم افتاده‌اند/گرگ‌های آسمان.»
اسماعیل علی پور گاهی از ابزار شعری در هایکو کار می‌گیرد. هایکونویس به «تگرگ‌ها» جان بخشيده و آن‌ها را استعاره کرده است و در سطر دوم از کنايه «به جان هم افتادن» استفاده می‌کند اما از آن هنجارشکنی کرده است و آن را در دو معنی به کار می‌برد و در نهایت علی پور «تگرگ‌ها» را به «گرگ‌های آسمان» تشبیه می‌کند. علی پور با این کار هایکوی خاص خود را در پنجره نشانده است و می‌نشاند. در هایکوهای علی پور مثل هایکوهای ژاپنی نمادها و مجازهای ساده‌ی زیادی دیده می‌شود: «با هر نسیمی چند برگ اضافه با موزائیک‌های حیاط» «برگ» مجاز و نمادی از «پاییز» است. همچنین است که علی پور می‌گوید: «آخرین برگ‌ها بر کف حیات/حیاتی دوباره.» «آخرین برگ‌ها» نیز باید نمادی از «پاییز» باشد. زبان فارسی مثل زبان ژاپنی، انعطاف‌پذیری بسیاری دارد، بازی با کلمات و انواع و اقسام جناس در نوشتار و گفتار، شعر علی پور را از ارج و ارزش ویژه‌ای برخوردار کرده است. پاییز خیلی بیش‌تر از بهار، زمستان و تابستان به هایکو نویس الهام می‌دهد: «برگ‌های زردی بر زمین افتاده است چه روز کوتاهی.»
«رودخانه‌ی فصلی» و «شکوفه‌ها» می‌توانند نمادی از «بهار و آمدن تابستان» باشد: «عجله می‌کند/می‌ترسد دیر برسد رودخانه‌ی فصلی» خواننده با خواندن این هایکوها تخيل خود را آزادانه رها می‌کند که آیا رودخانه می‌خواهد به دریا و به وحدت وجود برسد، یا می‌خواهد از آن مکان کویری بگریزد؟ او چرا چنین شتابان می‌رود و به چه منظوری تعجیل می‌کند؟ علی پور یک هایکونویس بومی است. یکی از ویژگی‌های خاص هایکوهای علی پور، همین تجربیات زیستمانی و دیارگرایانه و دریایی است: «ماسه‌های ساحل/پا جای پدرش می‌گذارد/کودک بازی گوش» و دیگر از ویژگی‌های هایکو سرا این است که او «باران رگباری» و «مگس‌ها» را نمادهایی از «بهار و آمدن تابستان» می‌آورد و «درختان لیمو را» نیز سمبلی از «بهار» در هایکو آورده است: «درختان لیمو/شیرین خوابیده‌اند گنجشک‌ها.» و «برف و ماه سرد» در هایکوها نمادی از «زمستان» می‌شوند: «اولين برف/پیامی از معشوق به عاشق تنها.» زمستان در هایکوهای علی پور معمولاً در میان فصل‌های دیگر بازتاب بسیار ناچیزی برای این شاعر جنوبی بازی می‌کند. هایکوهای سه سطری علی پور اندیشه‌های فلسفی گوناگونی را در این دایره‌ی محدود واژگانی به اجرا می‌گذارند. برخی از مضامین موردتوجه و دلخواه شاعران هایکو سرا کوتاهی عمر، مرگ، پیری و نفوذ نيرومند آیین بودایی ذن (zen) با تأکید مؤکد آن بر عرفان کریشنامورتی و نظاره‌ی احوال و حالات درونی ست که در بخش‌ بزرگی ازاین‌گونه‌ هایکوها بروز می‌کند: «باغ ذن/تکه‌ای بهشت با چشمانی بسته‌.» یکی از بختیاری‌های هایکوسرای ایرانی مثل علی پور آن است که عرفان ایرانی با آیین بودایی ذن، فصل‌های به‌تقریب مشترکی دارند. تفاوت‌ اصلی ذن با عرفان اسلامی و ایرانی در آنجاست که استغنای ذن با سختی‌کشی‌های خانقاهی، جبرگرایی، استدلال گریزی و مرید و مرادبازی‌های اسلامی تفاوت‌های آشکاری دارند؛ و همچنین هایکوهای ژاپنی و علی پوری جزیی‌نگرانه‌تر از عرفان ایرانی و اسلامی است.عرفان اسلامی گاهی شهادت‌‌طلبانه و تناقض‌های بیش‌تری با هایکوی ژاپنی دارد. هایکوسراهای ژاپنی مثل حلاج و نعمت‌الله ولی و امثالهم خود را شاه و سلطان نمی‌دانند و در مقابله با حکومت‌های جابر ردای مرگ بر تن نمی‌کنند. آن‌ها هستی و نیستی را یکی می‌دانند و عشق را در حاشيه می‌بافند. از این منظر علی پور رو به ذن و آیین بودایی آورده است: «بیل‌های آخر را تندتر می‌ریزند/چه گردوخاکی کرده‌اند‌.» هایکوهای علی پور دنبال «رنگی از زندگی» و مرگی زندگی‌بخش است: «دنبال رنگ زندگی/فشار می‌دهم اناری در مشت.»