نشست «سیصد» باز هم نشان داد سوءتفاهمهای عالم پرآشوب موسیقی پولساز ایران، پروژه میسازند
چطور میشود هنر را به سایت فروش پوشاک گره زد؟!
علی نامجو (روزنامه نگار)در عالم پرآشوب موسیقی پولساز ایران (به تعبیر خودشان موزیک پاپ) سوءتفاهمها کم نیستند؛ یکی علناً به دزدی اشعار بزرگان شعر کلاسیک و معاصر این سرزمین مشغول است و کارهایش از سوی دفتر شعر و موسیقی وزارت ارشاد هم مجوز میگیرد. بعد که گند کار درمیآید، ناگهان ماجرای سرطانش علم میشود تا پلیبک کردنها و سرقتهای ادبی و بیادبیاش فراموش شود. دیگری روی صحنه کنسرت درباره علاقهاش به بستن یا نبستن کمربند حرف میزند و در نیمی از اجرا هم میکروفون را به سمت تماشاگران تینایجرش میگیرد تا افتضاح اجرایش خیلی توی ذوق نزند. آنیکی در برنامه زنده صداوسیمای ملی میآید قبل از خواندن خبر از اولین تور کنسرتهایش هم میدهد اما پس از بسته شدن دهانش خیلی از بینندهها دست بهسوی آسمان میبرند که خداوند، به دلهای خستهشان لطفی کند و جلوی برگزاری این تور گوشخراش را بگیرد. این وضع، تصویر قالب موسیقی پاپ این سرزمین است. نشست رسانهای کنسرت نمایش «سیصد» چهارشنبه هفته گذشته با حضور اهالی رسانه و برخی از دستاندرکاران این پروژه در فضای باز مجموعه فرهنگی تاریخی «سعدآباد» تهران برگزار شد. این نشست رسانهای بنا بود مجالی باشد تا عامل پروژه، به تشریح برنامه این پروژه موسیقایی – نمایشی بپردازند. سهراب پورناظری در ابتدای این نشست رسانهای با ابراز همدردی با مردم آبادان به جهت از دست دادن تعدادی از هموطنانمان در حادثه ساختمان متروپل این شهر به پروژههای مختلف موسیقایی خود اشاره کرد و گفت: مدت زیادی است تمام فعالیتهای خود را معطوف به کشور ایران کردهام که بخواهم در این عصر مغشوش اطلاعات، یادآوری کنیم به مجموعههای مختلف که زبان فارسی، ایران و فرهنگ ایرانی را جدیتر بگیرند. به همین منظور من پروژه «سی» را آغاز کردم که در ابتدا همایون شجریان عزیز و حمید نعمتالله همراه ما بودند. پسازاین پروژه به دلیل کرونا و شرایط ویژهای که پیش آمد نتوانستیم در خدمت مخاطبان و همایون شجریان و برخی دیگر از دوستان باشیم، ازاینرو پروژه «سیصد» را آغاز کردیم که در این راه محمد رحمانیان بهعنوان نویسنده پروژه همراه ما شد که امیدوارم موردتوجه مخاطبان قرار گیرد.
او در پاسخ به پرسشی مبنی بر نحوه همکاری خود با رضا بهرام بهعنوان یک خواننده پاپ و خوانندگی خود در این پروژه توضیح داد: روال کاری من و برادرم در موسیقی تغییری نخواهد کرد و ما بر اساس شیوه پدرمان همان راه را ادامه میدهیم. در این پروژه رضا بهرام هم همراه این رویکرد بود و هست. او خوانندهای با تواناییهای بالاست که شما در اجرای پروژه متوجه خواهید شد چه قابلیتهایی را ارائه خواهد داد. سهراب پورناظری درباره ترکیب بازیگران این پروژه نمایشی موسیقایی هم گفت: میخواستیم امروز حضور جناب جواد عزتی را اعلام کنیم. البته این احتمال وجود دارد که طی روزهای آینده تغییراتی را در ترکیب بازیگران داشته باشیم که بهزودی اعلام میشود. به هر ترتیب کاری که ما در این پروژه انجام دادیم تلاش برای آشتی دادن مردم با موسیقی ایرانی بود. وقتی آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» منتشر شد، ناشر این آلبوم به من گفت خیلی از فروشگاهها در حال تعطیلی بودند اما این اثر باعث رونق موسیقی شد در حد خودش. پس وقتی این موضوع پیش میآید دیگر فرد و اشخاص مهم نیستند. مهم توجه به ایران است که باید روی آن تمرکز کرد. او افزود: من و برادرم به حساسیت مخاطبان واقفیم اما بههیچوجه من پا روی اصولم نمیگذارم و همواره با یک چشمانداز بلندمدت به موسیقی نگاه میکنم. وقتی سرزمینم هدف میشود بنابراین باید نهایت تلاشم را انجام دهم که به فرهنگ و هنر و ادبیات کلاسیک کشورم عشق بورزم. من هر سال این پروژه را ادامه خواهم داد و فکر میکنم در جبهه جنگی هستم که کاری به خاکی شدن لباس رزم ندارم. در این پروژه جای همه هنرمندان گروه «سی» خالی است اما من تمام تلاشم را میکنم با همراهی این گروه بتوانیم در نیتی که داریم شرایط مؤثری را برای مخاطبان فراهم کنیم. از سوی دیگر بخشی از درآمد این کار در حفظ و احیای صنایع هنری ما هزینه میشود که در آینده نزدیک گزارش آن را به مردم ارائه میدهیم.
پورناظری ادامه داد: داستان این نمایش درباره حمله مغول به ایران عزیز است که در این شرایط ما گروه حرکت داریم که نقشهای مختلفی را ایفا خواهند کرد. در این شرایط کاراکترهای مختلفی داریم که دوست دارم حین اجرای برنامه به آن بپردازم. تهمورس پورناظری دیگر آهنگساز پروژه موسیقایی نمایشی «سی صد» هم درباره عدم فعالیتهایشان با همایون شجریان در این پروژه گفت: همایون شجریان در همان ایامی که ما بهصورت مشترک فعالیت میکردیم بهصورت مجزا با پروژههای دیگری همکاری میکرد. بههرحال او مانند بسیاری از هنرمندان ما در عرصه موسیقی مایل به همکاری با دیگر هنرمندان بود و هست؛ بنابراین برای ما هم تجربه جذابی است که در این برنامه میتوانیم در قالب متفاوتتری تجربه موسیقایی داشته باشم. ما این بار هنرمندی دعوت کردیم که سابقه اجرایی او در حوزه موسیقی پاپ است که میتواند برای ما تجربه جذابی باشد. شرایطی که باعث میشود خوانندهای در این حوزه همراه ما باشد. این پروژه برای ما آموزهای است که اگر به نتیجه مطلوب برسد نویدی است که در تمام صحنههای ایران بدرخشد. او افزود: گروه اجرایی این پروژه این آمادگی را دارد که در جایی مانند ورزشگاه آزادی در یک اجرای ویژه و متفاوت پروژه سی صد را برای همه مخاطبان بهصورت رایگان اجرا کنیم. البته این را هم بگویم که ما در نظر داریم پروژه سی صد را در دیگر شهرهای کشور اجرا کنیم.
محمدحسین توتونچیان هم در ادامه این نشست درباره برخی از امکانات اجرای برنامه توضیح داد: در این کنسرت برنامههای متفاوتی را در نظر گرفتیم که بتوانیم در حوزه چینش صندلیها و طراحی و اجرای صحنه اقدامات جالبتوجهی را انجام دهیم که به لحاظ فنی و مهندسی دربرگیرنده مؤلفههای متفاوتی است و فکر میکنم تا به امروز در ایران به کمترین شکل ممکن چینش و طراحیشده است. در این راستا به همت مهندسان داخلی شرایطی را پیادهسازی کردیم که چهارهزارنفر تا ارتفاع هفت متری از روی زمین میتوانند بهراحتی شاهد برگزاری برنامه باشند.
این تهیهکننده قدرتمند در فضای برگزاری کنسرت در سراسر ایران، درباره قیمت بلیت کنسرت نمایش هم گفت: هماکنون ارزانترین بلیت کنسرتها از ۲۰۰هزار تومان شروع میشود و به بالاتر میرود؛ اما ما به تصمیم جمع بنا را بر این گذاشتیم که قیمت بلیتها از ۷۰هزار تومان آغاز میشود تا اقشار مختلف مردم بتوانند از برنامه ما استفاده کنند. این اقدامی است که فارغ از شعارها بنا داشت همراه مردم باشد و اینکه هنر جنبههای مادی نداشته باشد. البته با توجه به اینکه ما هزینههای بسیار هنگفتی را برای برگزاری این پروژه انجام دادیم بنابراین سقف بلیت ۶۹۵هزار تومان تعیینشده است. او البته توضیح نداد که بلیتهای مرغوب این پروژه 675هزار تومان قیمتگذاری شده است و چنین مبلغی اساساً برای عموم مردم در نظر گرفته نشده و گروهی خاص با توان مالی بالا قادر خواهند بود که مثلاً خانواده چهارنفره خود را به این کنسرت نمایش ببرند؛ آنهم برای شنیدن صدای خوانندهای که بههیچوجه توانایی صوتیاش با همایون شجریان خواننده پروژه کنسرت نمایش قبلی برادران پورناظری نیست. در ادامه نوبت به طرح سؤالی از سوی من بهعنوان دبیر سرویس فرهنگ و هنر روزنامه همدلی رسید. من پشت میکروفون حاضر شدم و توضیح دادم میدانم که از یکی دو سال قبل شخصاً وارد فضای فروش لباس در اینترنت شدهای و رابطه دوستانهای با صاحبنامان این عرصه ایجاد کردهای، اتفاقاً همین چند وقت قبل هم در افتتاحیه آن باشگاه لاکچری که مالکش همین آقا بود، حاضر شدی. با این توضیح تا قبل از این هم با وجود حضور توتونچیان بهعنوان تهیهکننده و مدیر برنامههایت در عرصه هنر کار مهمی انجام ندادی. حالا چطور میتوانی بدون حضور یک مدیر اجرایی در عرصه اقتصادی فعالیتی جدی داشته باشی و تعادل این حوزه با مثلاً هنر را برقرار کنی؟
به نظر میآمد که او از این پرسش چندان خوشحال نشد و در پاسخ به پرسش من اینطور سخن گفت: اینجا ما درباره موسیقی کنار هم جمع شدهایم و میخواهیم درباره این پروژه صحبت کنیم. اینکه من در زندگی شخصی خودم چهکارهایی انجام میدهم خیلی مربوط به این جلسهای که الان در آن هستیم، نیست. عرصه پوشاک فضایی بود که من برای فعال شدن اعضای خانوادهام که به کار نیاز داشتند، واردش شدم. خیلی هم دلیلی نمیبینم که بخواهم درباره کارهایم در زندگی شخصی خودم توضیح بدهم.
او البته در بخش دیگری از سخنانش هم گفت: اگر پرسشی درباره این پروژه از من دارید با افتخار در خدمتتان هستم.
من هم پاسخ دادم که فقط برای طرح این سؤال به سعدآباد آمده بودم و هیچ سؤال دیگری درباره حضور شما در این پروژه ندارم.
امروز یکی از جوانان یکشبه ازراهرسیده با صفحه چندمیلیونی در اینستاگرام بهعنوان خواننده پروژه #سی_صد _سهراب_پورناظری معرفی شده و از چند روز پیشتر هم آقای آهنگساز یکی از بخشهای کار را بر مزار شیخ اجل اجرا کرده که من در عجبم آرامگاه شاعر همشهری بنده، چطور بعد از پایان کار فرونریخته است؛ البته این نشان از استحکام بنا دارد؛ برخلاف ساختمان نوساز متروپل که مایه عزا و شرمساریمان شد.
سهراب پورناظری را آهنگسازی توانمند میدانم و در میان نسل جوان معتقدم کسانی نظیر او ضربان نامنظم قلب موسیقی ایرانی را همچنان واداشتهاند به تالاپ و تولوپ.
اما انتخاب رضا بهرام با توانایی صوتی غیرقابل مقایسه با همایون شجریان (به وجود همه اختلافاتی که بین او و پورناظری میتواند وجود داشته باشد) برای کاری جدیدتر و به گفته تهیهکننده مافیایی این پروژه بزرگتر، ضربه محکمی به اعتبار پورناظری خواهد زد.
در نشست این پروژه یکی از روزنامهنگارانی بودم که دعوتم کردند برای پرسش؛ هرچند دوستی که مسئول دعوت از اهالی رسانه بود از پرسش من ناراحت شد اما سؤالم از رضا بهرام واضح بود؛ تو که تا دیروز هم باوجودآنکه تهیهکننده بیادبت؛ حسین توتونچیان امور اقتصادیات را پیش میبرد تا روی کارِ مثلاً هنریات تمرکز داشته باشی، کارهای مهمی در موسیقی این مملکت انجام ندادی، امروز چطور باوجودآنکه وارد بازار پوشاک شدهای و برای خوشآمد صاحب فروشگاه اینترنتی پوشاک ایران در افتتاحیه باشگاه لاکچریاش هم خوب فعال بودهای و شأن خودت را بیشازپیش پایین و پایینتر آوردهای، بااینهمه مشغله هنرکُش میخواهی بین مثلاً هنر که چندان بهرهای هم از آن نبردهای (چون در سراسر نشست فقط از آمار فروش و تعداد صندلیهای فروختهشده در کنسرتهایت برای اثبات موفق بودنت حرف میزدی) و فعالیتهای اقتصادی تعادل برقرار کنی و در یک کلام در ادامه مسیرت گند نزنی؟
این کلام از نظر عوام که طرفداران سینهچاک یک خواننده معمولی هستند، شاید سخن بیارتباطی به نظر برسد اما برای آنان که جامعهشناسی میدانند، از علوم اجتماعی آگاهاند و به هنر و ارزشهای زیباییشناسانه هر اثری توجه دارند، مهم و مرتبط است؛ البته که بسیاری از اهالی گروه دوم اساساً چنین جریانی را بهحساب نمیآوردند که به باور من آنهم درست نیست؛ ما با گروهی آدمهای سطحی مواجهیم که در پیشبرد اهداف گروهی دلال، کارچاقکن، رانتیر و بیهنر تأثیرگذاری زیادی دارند.