غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


یادداشت‌هایی در حاشیه «فستیوال بین‌المللی گلاویژ»

ما برای کف زدن، خوردن و خوابیدن به همایش‌های بین‌المللی نمی‌رویم

فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)

من نیامده‌ام اینجا که به رستوران رفته و بعد به اتاقم بروم و استراحت کنم یا به سالن جشنواره بيايم و برای سخنوران و محققان فستیوال بی‌خودی کف بزنم. من آمده‌ام که درباره‌ شاعران‌ و نویسندگان کردستان سخن بگويم. من سیصد صفحه درباره‌ی بختیار علی، شاعر و رمان‌نویس و منتقد بزرگ کردستان نوشته‌ام.آمده‌ام درباره‌ی شیر کو بیکس، شيرزاد حسن و هیوا قادر و سایر فرهنگوران کردستان سخن بگویم. بسیاری از افرادی که در این سالن بزرگ گرد آمده‌اند من و بختیار علی را به‌درستی نمی‌شناسند. آن‌ها هم که در این کنفرانس هستند به‌جز مترجم توانای آثار شاعران و نویسندگان شاعران کرد، مريوان حلبچه‌ای را به‌درستی نمی‌شناسند. از مجموعه‌ی اشخاصی که در اینجا هستند سؤال کنید که شما که با شمس لنگرودی، عباس‌ مخبر و فيض شریفی عکس می‌گیرید نام یک اثر از آثار ما را نام ببرید. شما که در این جلسه تشریف دارید، شما که مدیر برنامه شده‌اید، شما که مدرک دکترا را بر پیشانی خودتان‌ چسبانده‌اید چرا نمی‌دانید من چند کتاب شعر و داستان و نمایش و ترجمه دارم و چقدر در شعر و داستان، نقد نوشته‌ام. می‌گویید: «نام شما چيست؟» شما چرا نمی‌دانید من چند کتاب دارم؟ چه کسی در این 30 سال بیش از من درباره‌ شاعران‌ و نویسندگان برجسته ایران و جهان در انتشارات مختلف کتاب چاپ کرده است؟ به من می‌گویند: «اسم و آثارتان چيست تا با شما صحبت کنیم!» شما چرا دفترچه‌ای برای شناسایی مهمانان خودتان تهیه نکرده‌اید؟ من ۶۲کتاب در نمایشگاه کتاب تهران امسال دارم. این کتاب‌ها در عرض چند سال به چاپ‌های هفتم و هشتم رسیده‌اند و کتاب‌های دانشگاهی شده‌اند. یکی از دست‌اندرکاران شعر زمان ما و شاعران و نویسندگان معاصر ایران به من گفت: «خودت هم نمی‌دانی کارهای شما چقدر مورد استقبال قرارگرفته است...» من چند بار چشمم را عمل کرده‌ام و از سرتاپا، اعضا و جوارح خود را برای ادبیات ایران و جهان ازدست‌داده‌ام. با کسی که مرا نمی‌شناسد مصاحبه نمی‌کنم. از مسئولان این فستیوال تشکر می‌کنم که به هر صورت ادبیات و فرهنگ کردستان را در معرض دید جهانيان گذاشته‌اند. این‌ها خوب است ولی کافی نیست. من دلسوز فرهنگ ایران و کردستان و جهان هستم. می‌گویم محققان و ناقدان باید وظیفه‌مند عمل کنند. حق دارم که بپرسم شما در تحقیقات خود می‌خواهی چه بگویی؟ چرا برای خودت احترام قائل نمی‌شوی؟ اگر نمی‌توانی تحقیق کنی، اگر حوصله نداری؟ اگر نمی‌توانی حرف بزنی برای چه‌کاری به اینجا آمده‌ای؟ آدم‌های بزرگی در اینجا هستند ولی وقتی پشت تریبون قرار می‌گیرند از سر دل سیری حرفی می‌زنند و پی کار خود می‌روند. من آمده‌ام اینجا که چیزی یاد بگیرم ولی یاد نمی‌گیرم. اگر بخواهیم برای دو نفر هم حرف بزنیم باید از جان‌مایه بگذاریم، چون بالاخره مردم روزی از حرف‌های شما مطلع می‌شوند. لطفاً از من ناراحت نشوید، من باید حرف خودم را بزنم، من نمی‌توانم خودم نباشم. از آن‌ها که حرف‌های مرا شنيدند سپاسگزارم، اگر عمری باشد شما را می‌بینم اینجا و زیر هرکجا ...