لیلا در برابر پرویز
مجید موثقی (منتقد) جشنواره کن به ایستگاه پایانی رسید و در این دوره آثار نامآوران بزرگی چون کارگردان ژاپنی «هیروکازو کورئیدا» با فیلم جدید «دلال -Broker» و آخرین ساخته خانم «کلر دنی» فیلمساز فرانسوی با نام «ستارهها هنگام ظهر-The Stars at Noon» و نیز فیلم فیلمساز شهیر کانادایی «جنایات آینده - Crimes of the Future» چنگی به دل نزدند. حتی «مثلث غم»؛ آخرین ساخته «روبن استلوند» نیز نسبت به آثار پیشین او یعنی فیلم «توریست» و «مربع» یک و سروگردن پایینتر قرار داشت! اما فیلم «ایو -Eo» ساخته «یرژی اسکولیموفسکی»و «پسری از بهشت-Boy from Heaven» و آخرین ساخته برادران داردن «توری و لوکیتا-Tori and Lokita» از آثار ماندگار این دوره به شمار میآیند. «کلی رایکارد» با فیلم «نمايش» و كارگردانی که نگاهی مینیمال(ساده گرایی) دارد، یکی از فیلمسازان مدرن خوبی بود که تلاش و دیدگاه انسانی یک مجسمهساز را با مراقبت از یک پرنده زخمی بهصورت موازی بهخوبی کارگردانی کرد. «ماریو مارتونه» کارگردان ایتالیایی با فیلم «نوستالژیا» و بازیهای خوبی که داشت خوب ظاهر شد. «عنکبوت مقدس» نیز فیلم جنجالی «علی عباسی» در این دوره از جشنواره بود که نیاز به شناخت بیشتر کارگردان از شرایط جامعه و فرهنگ ایرانی و کنار گذاشتن کلیشههای رایج نسبت به روایت اثر داشت! بااینوجود فیلم از فیلمبرداری و تدوین خوبی برخوردار بود؛ ناگفته نماند نام «هایده صفی یاری» بهعنوان یکی از تدوینگران آن دیده میشود! «مهدی بجستاتی» نیز در ایفای نقش «سعید حنایی» یا قاتل زنجیرهای خوب ظاهر شده بود. «سعید روستایی» یکی از جوانترین فیلمسازان حاضر در جشنواره کن با سومین ساختهاش «برادران لیلا» و بازی سعید پورصمیمی، فرهاد اصلانی، نوید محمد زاده، پیمان معادی و ترانه علیدوستی، توجه تماشاچیان را بهعنوان یک فیلمساز نوظهور از سینمای ایران بهسوی خود جلب کرد. دوربین سعید روستایی نگاه واقعگرایانه نسبت به معضلات اجتماعی بهویژه قشر بیبضاعت و بیدفاع جامعه دارد، آدمهایی را نشان میدهد که تک افتاده و در حاشیه قرار دارند و برای احیای خویش، ابایی از روی آوردن به کارهای سیاه و حتی خلافکاری ندارند؛ این عناصر و موقعیتها در دو فیلم قبلی او با توجه به شناخت خوب فیلمساز از این نوع سینما، چنگی به دل نمیزد، اما در «برادران لیلا» کارگردان در سازماندهی و زنده کردن عناصر سینمایی نسبت به دو اثر قبلی یعنی «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» گامی به جلو برداشته و به پختگی تازهای رسیده است.
مهمترین ابزاری که در این فیلم پیچ و مهرههای شخصیتهای برادران لیلا را به هم وصل کرده، انتخاب درست «سعید پورصمیمی» برای ایفای نقش اسماعیل یا همان پدر خانواده است. او در کشف و جوهره نقش با رفتارهای فیزیکی و جسمانی مناسبی که از خود بروز میدهد، ریتم و تمپوی متفاوت جسمانی را بهعنوان یک انسان سرافکنده و سربلند، به مخاطب انتقال میدهد؛ یکجا بهعنوان بزرگ فامیل و جایی دیگر با پیچش دراماتیک بهعنوان ننگ فامیل و خانواده نشان داده میشود. پورصمیمی در مصاحبه مطبوعاتی ذکر این نکته را که نسل جدید نسبت به نسل پیشین ویژگیهای متفاوتی دارد با صداقت بیان میکند و خود را نسبت به جوانهای امروزی کمی عقبتر میبیند و گسترش تکنولوژی در جهان این واقعیت را بیشتر به او نشان میدهد. او در انتهای داستان یک سیلی از همین نسل که خود اقرار میکند (توسط لیلا دخترش) میخورد. اسماعیل رویای «بزرگ فامیل شدن» را در سر دارد اما به چه بهایی؟ باید چهل سکه طلا توسط او برای یدک کشیدن این عنوان در یک مراسم عروسی اهدا شود؛ پولی که لیلا و برادرانش برای رؤیای بهتر شدن شرایط سخت زندگیشان در سر دارند اما پدر این پول را برای پز دادن و صاف نگهداشتن کمر فامیل نیاز داد؛ ستیز شخصیت پدر بهعنوان (نماد سنت) و لیلا (مقابل سنت) یکی از زیرمتن های قابل دریافت فیلم است که در این فیلم به قوام نسبتاً خوبی رسیده است! یکی از نکتههایی که نباید در جشنواره کن امسال فراموش شود، حضور تمام عوامل و بازیگران فیلم برادران لیلا روی فرش قرمز بود، اما عدم حضور «فرهاد اصلانی» که در ایفای نقش «پرویز» بسیار تأثیرگذار بهویژه در سکانس عروسی ظاهر شد، علامت سؤال بزرگی بود که چه کسی مانع این حضور شده است؟ مدتی است که جامعه هنری بیشتر در پی انتقام گرفتن از یکدیگرند تا عفو و بخشش یکدیگر؛ صلح درونی که میتواند لیلا را در برابر تمام برادرانش نگه دارد!