غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


لغو بازی ایران و کانادا؛ سیاسی یا غیرسیاسی؟

صلاح‌الدین هرسنی (تحلیلگر مسائل سیاسی)

چه کسی گفته است که ورزش سیاسی نیست؟ از قضا و بر خلاف آنچه گفته می‌شود در ایران ورزش و مشخصاً فوتبال نیز مانند دین از سیاست جدا نیست به‌ویژه آنکه اگر این تیم یا حریف ورزشی بخواهد اسرائیلی و محتملا در آینده نزدیک آمریکایی، انگلیسی، اوکراینی یا کانادایی باشد. در قضیه مسابقه ورزشی با تیم های اسرائیلی وضعیت ما بسیار مشخص است و ازآنجایی‌که اسرائیل ستیزی فزاینده در نگرش و انگاره مقامات سیاسی ما وضعیت هستی شناختی و آنتولوژیکال به خود گرفته، هیچ ورزشکار امکان مسابقه با ورزشکار اسرائیلی را ندارد و حتی از آنکه در ادامه و پروسه مسابقات به قرعه اسرائیلی نخورد، خود را در تیررس و شکست زودهنگام یا همان شکست ساختگی و مهندسی‌شده قرار می‌دهد که با ورزشکار اسرائیلی مسابقه ندهد. وقتی منظومه و چرخه «گردش نخبگان» با کنار گذاشتن «ذیحقان محروم» از سوی «بی حقان غاصب» غیرطبیعی و معیوب می‌شود، چنین اتفاق و رخدادی یک علت ندارد و آن‌هم فقط سیاست است و اینجاست که سیاست بر اغلب امور و به‌ویژه ورزش فوتبال سایه می‌افکند. به‌این‌ترتیب ورزش در ایران از سیاست جدا نیست و به‌ویژه که سایه آن بر فوتبال بیشتر سنگینی می‌کند. سال‌هاست که می‌گویند صحنه‌گردانان پشت‌صحنه فوتبال کشور گرفتار مافیای فسادند و مدیریت و مالکیت اغلب باشگاه‌های فوتبالی، به افراد ناآگاه و غیرمتخصص سپرده می‌شود، اینکه ورود و حضور دختران و زنان و بانوان به ورزشگاه‌ها برای تماشای یک مسابقه ورزشی به جهت ملاحظات ایدئولوژیک ممنوع و در حکم خوردن میوه درخت ممنوعه محسوب می‌شود و اینکه در جلوگیری از ورودشان به ورزشگاه‌ها از اسپری فلفل استفاده می‌شود، آیا بازهم می‌توان گفت که ورزشی چون فوتبال سیاسی نیست؟ آیا مگر ایدئولوژیک شدن امور و مسائل، روی دیگر سکه سیاست نیست؟
در شرایط حاضر لغو بازی تیم ملی فوتبال ایران با کانادا از همان آبشخور سیاست آب می‌خورد و این سیاسی شدن از همان هنگامی آغاز شد که هواپیمای اوکراینی در پرواز 752 به جهت «خطای انسانی غیر عمد در تشخیص شیء پرنده» و شلیک موشک از سوی پدافند ایرانی سقوط کرد و اختلافاتی را در روابط با کانادا سبب شد؛ مسئولان تصمیم‌ساز و تصمیم گیر غیرورزشی و غیر فوتبالی ما تصمیم گرفتند که شاید بتوان از رهگذر دیپلماسی ورزشی روابط تیره کانادا با تهران را ترمیم کنند؛ اما این تصمیم نشان داد که انتخاب کانادا برای یک بازی تدارکاتی در بازی‌های جام جهانی 2022 قطر نه‌تنها یک تصمیم مناسب نیست بلکه در اساس یک تصمیم اشتباه و هزینه‌زاست. در واقع تصمیم سازان غیرمتخصص ورزش تصور می‌کردند که مسابقه با تیم ملی فوتبال کانادا می‌تواند به‌مثابه رویکرد «سازه‌انگاری» و در زیر لوای فرهنگ «کانتی» یا همان «انگاره صلح جاودان» رابطه دو دولت و در نتیجه رابطه دو ملت را بعدازآن تراژدی سقوط، به هم نزدیک کند؛ اما دولت کانادا از قضا اعلام کرد با تیم ملی فوتبال ایران بازی نمی‌کند. از منظر علت شناسی، قهر سیاسی و سپس قهر ورزشی کشورهایی چون کانادا و محتملا اوکراین را باید نتیجه غلبه سیاست میدان بر «اخلاق دیپلماتیک» و «فرهنگ راهبردی» در عرصه دیپلماسی و روابط خارجی دانست؛ بنابراین دست رد کانادا بر سینه مقامات غیرورزشی ایران برای انجام یک بازی تدارکاتی برآیند و نتیجه منطقی آن است و نباید انتظاری غیرازاین داشت. پس این می‌توان به ضرس قاطع گفت که کانادا به‌واسطه همان اتفاقات به‌عنوان عاملی شتاب‌زا کمک کرده است که ورزشی چون فوتبال در ایران بیشتر سیاسی شود و شاید بعد از کانادا حتی نوبت انگلستان و آمریکا باشد؛ یعنی همان کشورهایی که در سید دوم جام جهانی با ایرآن‌هم‌گروه هستند. به‌ویژه اگر تیم دیگر این گروه یعنی یک تیم از (پلی‌آف اروپا) اگر اوکراین به‌جای ولز یا اسکاتلند باشد، قطعاً بازی گروه دوم مسابقات جام جهانی 2022 قطر سیاسی‌تر می‌شود و جنجال سیاسی و سروصدای زیادی را به پا می‌کند. در سطحی دیگر اگر قرار بر این بود که کانادا به پیشنهاد ایران برای یک بازی تدارکاتی پاسخ مثبت دهد، احتمالاً از همان ابتدا حاشیه‌هایی غیرورزشی برای تیم ملی فوتبال ایران به دنبال داشت؛ آن‌هم در شرایطی که تاکنون نتوانسته مانند تیم فوتبال کشورهای دیگر بازی‌های تدارکاتی داشته باشد.همه این حاشیه‌ها در حالی محتمل است که مقامات کشور ما اعلام کرده‌اند که آمادگی دارند در کنار قطر شرایط را برای هرچه بهتر برگزاری مسابقات جام جهانی2022 آماده و فراهم کنند.این موضوع هم بیش از آنکه ناظر بر ظرفیت‌ها و توانایی لجستیک ما درزمینهٔ ورزش باشد، معطوف به‌صف بندی‌های سیاسی در منطقه و نزدیکی به کشور قطر است.نکته غمبار ماجرا آنجاست که به همین جهت، مقامات ورزشی ما به تقویم «فیفادی» توجهی ندارند و بر اساس آن برنامه و تدارکی برای انجام یک بازی تدارکاتی با تیم های دیگر فوتبالی ندارند. فیفا دی به‌مثابه یک «رژیم و سازوکار ورزشی» هرساله برنامه‌هایی را برای انجام بازی‌های تدارکاتی و دوستانه کشورها طراحی می‌کند. حال با توجه به وجود سازوکارهای هدفمند و توسعه‌یافته‌ای چون تقویم فیفا، مقامات ورزشی ما به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویی به‌جای درخشش یوزها در مستطیل‌های سبز فقط باید برای دیدن و تماشای آسمان‌خراش‌ها و برج‌ها خاندان خلیفه آل ثانی به قطر بروند و تلخی این داستان نیز آن است که برج‌های ساخته خاندان آل ثانی تنها می‌تواند تراژدی برج متروپل آبادان را برای ما تداعی کند.حال و در شرایط فقدان یک تدارک تئوریک و نظری چاره آن است که از رهگذر دیپلماسی ورزشی آن‌هم به‌مثابه یک «دیپلماسی پنهان» همان‌گونه که به‌کارگیری دیپلماسی پینگ‌پنگ چینی‌ها در جریان مذاکرات صلح ویتنام توانست به یک دهه تنش پکن- واشنگتن پایان دهد، خروج از لاک سیاسی‌کاری و سیاست‌زدایی از ورزش نیز می‌تواند امیدهایی را برای درخشش یوزهای ایرانی در مسابقات جام جهانی 2022 قطر ایجاد کند.تا آن زمان تنها باید به غیرت و توان تکنیکی و تاکتیکی فوتبالیست‌هایمان تکیه کنیم و امیدوار باشیم که به زنگ تفریح تیم‌هایی با پشتیبانی قدرتمند میدان‌دیده، تبدیل نشویم و بلکه بیشتر از آن به‌عنوان یک حریف قدرتمند آنان را به‌زحمت بیندازیم و نتایجی پربارتر از گذشته بگیریم. فراموش نکنیم پیروزی تیم ملی فوتبال ایران بر حریفانی چون آمریکا و انگلیس بهانه‌های بزرگی برای تولید شادی است و یادمان باشد که نیاز به شادی، ایجاد حال و احساس خوش یکی از شرایط بهبود زیست مردم ایران محسوب می‌شود و مردم ایران به چنین حال خوشی در عصر پمپاژ خبرهای بد سخت بدان نیازمندند. پس بیاییم این شادی را به‌صرف سیاسی شدن، آن را بر مردم کشور فهیم خود دریغ نکنیم.