آوار آبادان؛ تجلی دو گلوگاه فساد در شهرداریها
عارف لایق زاده (شهرساز)ساعاتی پس از وقوع حادثه ناگوار آبادان شاهد انتشار و بازنشر گسترده اسناد، تصاویر، فیلمها و تحلیلهایی در شبکههای اجتماعی بودیم که غالبا علتالعلل ریزش این بنا را فساد شهرداران، اعضای شوراهای شهر و پیمانکار و سازنده بنا معرفی و تحلیل میکردند.واقعیت آن است که تقلیلگرایی صورت گرفته در این رابطه و تنزل علل وقوع این حادثه به چند شخص متخلف مورداشاره بهواقع ناشی از عدم شناخت توده و همچنین بخش اعظم متخصصان حوزه شهر و شهرسازی از ساختار معیوب و فسادزای شهرداریها در ایران است.این عدم شناخت و به دنبال آن تحلیلهای سطحی را بهصراحت میتوان با طرح دو پرسش بنیادین عیان کرد و به چالش کشید، سؤالاتی که هر قاضی منصفی را قانع میکند که ریشه فاجعه آبادان را در ساختار معیوب شهرداریها میباید تحلیل و جستجو کرد.
1. چرا سازنده پرنفوذ این پروژه علیرغم گزارشهای ناظر پروژه و سازمان نظاممهندسی آبادان با فراغ بال به ساخت این بنا ادامه داد؟
2. چرا با وجود انتشار تخلفات صورت گرفته در ساخت متروپل آبادان در رسانههای محلی و علیرغم تذکرات ناظر پروژه و سازمان نظاممهندسی آبادان شاهد هیچ کنش مثبتی از سوی مدیران ستادی، معاونان و کارکنان شهرداری آبادان در ارتباط با تخلف شهرداری در عدم انجام مسئولیت حاکمیتی به پشتوانه بند14 ماده55 قانون شهرداریها، نبودیم؟
آری؛ علل ریزش ساختمان متروپل، سکوت کارکنان شهرداری و شهردار در برابر تخلفات سازنده و خیال آسوده ایشان و ادامه روند ساختوساز این بنا را در دو گلوگاه فساد در شهرداریهای ایران میباید ریشهیابی و تحلیل کرد. این دو گلوگاه مستند به پژوهشهای معتبر داخلی بهاختصار عبارتاند از وابستگی بیشازحد شهرداریها به عوارض ساختمانی و همچنین ساختار معیوب و فسادزای حوزه منابع انسانی شهرداریهای ایران.بعد از قطع وابستگی شهرداریها به منابع دولتی شوربختانه منبعی جایگزین آن شد که مولد تخلف و فساد در شهرداریها شد، این وابستگی به منابع ناپایدار سبب شد تا سازندگان پرنفوذ و بعضاً تصمیم گیر و تصمیمساز در شهرداریها در هر مکانی، با هر وسعتی و با نازلترین کیفیت اقدام به ساخت بنا کنند، دراینارتباط کافی است به مکانیابی، حجم بارگذاری و کیفیت مالهای ساختهشده در یک دهه اخیر توجه کنیم. این وابستگی فسادزا باعث دور شدن معاونت شهرسازی از مأموریتهای اصلی و همچنین تبدیلشدن این معاونت راهبردی به یکی از زیرمجموعههای مالیه شهرداری شده است. انحراف از مسئولیت و ناکارآمد شدن کمیسیونهای ماده صد، ماده پنج و هفت باغات از دیگر آثار نامیمون چنین وابستگی است.آری؛ شهرداران برای تأمین منابع مالی اداره و توسعه نمایشی شهر و همچنین نمایش «من مدیر موفقم» و تضمین آینده کاری خود تا آنجا که میتوانند با سرمایهگذاران پرنفوذ همراهی میکنند و همچون شهرداری آبادان با وجود تذکرات ناظر و سازمان نظاممهندسی چشم بر تخلفات سازندگان میبندند.یکی دیگر از گلوگاههای فساد در شهرداریها که در وقوع چنین حوادثی تأثیرگذار است، حوزه منابع انسانی شهرداریها و ساختار معیوب و فسادزای حاکم بر این حوزه است. بر اساس پژوهشهای صورت گرفته در رابطه با فساد در شهرداریها، تورم شدید ساختار و تشکیلات منابع انسانی، بیقاعده بودن فرآیندهای جذب و ارتقای پرسنل و انتصابات، زمینههای بروز فساد در حوزه نیروی انسانی و همچنین انحراف در وظایف حاکمیتی شهرداریها را سبب شده است. عیوب ساختاری و فسادزا در حوزه نیروی انسانی زمینه جذب خودیها (اقوام، دوستان، همحزبیهای شهردار، مدیران شهری و اعضای شوراهای شهر) و رشد شبهمتخصصها در شهرداریهای ایران را فراهم آورده است.خودیهای بی تخصص در فرآیندی معمول بعد از کسب مدارج دانشگاهی در رشتههای مرتبط با شهر، به مدد کالایی شدن علم در ایران و سیاست هر منظومه روستایی یک دانشگاه و با کارنامه سازی چند، بهعنوان یک متخصص پلههای ترقی را بهسرعت طی میکنند و به همین دلیل است که علیرغم تورم نیروی انسانی بهظاهر متخصص و کثرت دکترها و مهندسها در شهرداریهای ایران، شهرها هر روز از نظر شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و... در حال سقوط هستند.آری؛ با چنین ساختاری انتظار جسارت و شجاعت از کارکنانی را که غالبا در قالب قراردادهای متنوع جذب شدهاند و در شرایطی نابرابر پیشرفت کردهاند نمیباید داشت.
فزونی و عمومیت چنین مواردی را میتوان در انتصاب فرزند بیکارنامه صولت مرتضوی معاون اجرایی رئیسجمهور بهعنوان شهردار یکی از مناطق شهرداری تهران بهوضوح شاهد بود؛ انتصابی که البته نگاهها را متوجه نحوه انتصاب خود شهردار تهران نیز خواهد کرد. چهرهای سیاسی و جنجالی که با مدرک پزشکی با رأی شورای اصولگرایان شورای شهر تهران بدون توجه به مخالفتها بر این صندلی مهم عمرانی کشور نشست.شاهد دیگر این مدعا انتصابات ماههای اخیر در شهرداری شهر پرمسئله یاسوج است، انتخابهایی که هیچ تناسبی با بحرانها، مسائل و مشکلات شهر و شهرداری این شهر رو به گسترش ندارد. روی دیگر این ساختار معیوب را میتوان در واکنش شهردار یاسوج در تجمع کارگران شهرداری این شهر برای پیگیری پرداخت حقوق معوقهشان دید. نامبرده به نوشته سایت خبری تحلیلی «شهر ما» بهجای آرام کردن کارگران با چهرهای عبوس و با توسل به موضوعات امنیتی چون سوءاستفاده رسانههای معاند از چنین تجمعاتی، به تهدید حاضران میپردازد. بیشک اگر در انتصاب ایشان بهشرط تخصص توجه میشد، نیک میدانست با توجه به وضعیت معیشتی و همچنین رویدادهای اجتماعی ماههای اخیر، خودکشی یا توسل به خشونت برخی از این جان به لب رسیدهها دوچندان میتواند آبروی نظام را خدشهدار کند.در موردی دیگر چندی پیش رئیس شورای شهر تبریز گفته بود که با دستور شهردار سابق ۲۰۰نفر در این شهرداری جذبشده که عمدتاً آقازاده و فامیل زاده بودند.
در پایان ذکر این مهم ضروری است، اگر چارهای برای گلوگاههای فساد در شهرداریها اندیشیده نشود بازهم شاهد ریزش متروپل دیگری در شهری دیگر خواهیم بود.