پیام تبلیغاتی «مقصد دانشگاه باشه، درآمد تو مسیرشه» نشان از بیتوجهی دولتها به اشتغالزایی دارد
وضعیتی که یک شعار تبلیغاتی فاش میکند
همدلی| فاطمه آقاییفرد: «مقصد دانشگاه باشه، درآمد تو مسیرشه!» احتمالاً شما هم این نوشته را در بیلبوردهای تبلیغاتی پایتخت بارها دیدهاید؛ همان نوشته کوتاه روی یکی از بیلبوردهای تبلیغاتی در اتوبانهای پایتخت که حتی در شبکههای اجتماعی هم موردتوجه قرارگرفته و خیلیها را به تفکر واداشته است؛ «اوضاع درس و اشتغال اینقدر بحرانی است که دانشجو وارد دانشگاه نشده باید در زمینه کارهای غیرمرتبط کار کند؟» «من اگر 12ساعت هم در اسنپ کار کنم، از پس حداقلهای هزینه زندگی و حتی شهریه دانشگاه، برنمیآیم»، «مسافرکشی برای دانشجویان دکترای تخصصی که در یک دانشگاه خوب یا حتی متوسط در ایران با کلی تلاش و هزینه قبولشده، عار محسوب میشود، چون باعث میشود از پژوهشی که رسالت اصلیاش است عقب بماند» و ...، جمله کوتاهی که برای بسیاری از ما یادآور این نکته است؛ دولت و بهارستانیها در ایجاد اشتغال به درهای بسته خورده و راهی جز تشویق جوانان تحصیلکرده برای کار کردن در سرویسهای آنلاین درخواست وسیله نقلیه کرایهای، وجود ندارد؛ یا حتی این نتیجهگیری برای بسیاری از ما دور از ذهن نیست؛ اوضاع اشتغال بهقدری وخیم و دست دولت در زمینه ایجاد شغل بسته است که شهرداری بهسادگی اجازه این قبیل تبلیغات را به خود داده. بیشک در یک جامعه ایدهآل درصورتیکه مقصد دانشگاه باشد، درآمد هم همراهش خواهد بود. این در حالی است که نگاهی به اطرافیانی که روزگاری پای درس و کتابهای دانشگاهی برای دریافت مدارک معتبر نشستند تا آینده شغلی و حتی معیشتی خود را تضمین کنند، نشان میدهد که بسیاری از این افراد یا مهاجرت کرده، یا در سودای مهاجرت برای یافتن فرصت شغلی بهتر هستند، یا اینکه تن به کارهایی دادهاند که اگر سالها وقت و جوانی خود را پای درس و دانشگاه نگذاشته بودند، هم میتوانستند به این فرصت کاری دست پیدا کنند. البته بگذریم که بارها صداوسیما هم گزارشهایی در زمینه خوداشتغالی از قبیل پرورش قارچ، جلبک یا کارآفرینیهایی ازایندست را منتشر کرده و درمجموع آب پاکی را روی دست تحصیلکردههای دانشگاهی در زمینه تولید شغل از سوی دولتیها ریخته است. حتی با نگاهی به وضعیت قبولیهای دانشگاه در سالهای اخیر هم بهراحتی میتوان گفت که دولتیها قصد ایجاد اشتغال برای جوانان را ندارند یا اگر داشته باشند همدستشان در این زمینه بسته است. چرا که تحصیل در بسیاری از رشتههای دانشگاهی بهقدری سادهشده که در برخی موارد فقط شرکت در کنکور برای حضور در دانشگاه کافی است. هر چه هست، با اتفاقاتی که برای وضعیت تحصیلکردههای دانشگاهی یا حتی افرادی که در حال تحصیل هستند افتاده بهسادگی میتوان به این نتیجه رسید که برخلاف وعدههای دادهشده، دولتها در ایجاد اشتغال کوتاهی کرده و این ماجرا همچنان ادامه دارد و تقریباً هیچ چشمانداز شغلی در کشور وجود ندارد. جملههای قابلتوجه روی بیلبوردهای تبلیغاتی اتوبانهای پایتخت در زمینه اشتغال در فرصتهای پارهوقتی همچون کار کردن در اسنپ در حالی با توجه بسیاری از اذهان عمومی همراه شده که در سالهای اخیر میلیاردها بودجه برای اشتغال از سوی دولت در نظر گرفتهشده که معلوم نیست این هزینهها که نتیجهای جز بالا بردن بیکاری نداشته، صرف چه شده است؟ سال گذشته نایبرئیس وقت کمیسیون تلفیق درباره میزان بودجه اختصاصیافته در سال 1400 برای اشتغال گفته بود: «دولت هفت هزار میلیارد تومان برای تولید و اشتغال در نظر گرفته بود، اما در کمیسیون تلفیق این هفت هزار میلیارد تومان به ۳۲هزار میلیارد تومان ارتقا پیدا کرد، لذا مهمتر از عدد سازوکار کارآمدی که برای تولید و اشتغال دیدهشده است.» این رقم در حالی بود که حالا وضعیت بیلبوردهای شهر گویای همهچیز است و میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که این بودجه حداقل صرف اشتغال نشده. این موضوع از سوی برخی بهارستانیها نیز موردتوجه قرارگرفته و پرسشهای بیشماری در این زمینه مطرحشده که تاکنون با هیچ پاسخ روشنی از سوی مسئولان برنامهوبودجه همراه نشده است. حدود یک ماه پیش بود که یک عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی، در همین زمینه گفته بود: «باید روشن گردد که منابع مصوب مجلس برای اشتغالزایی در سالهای گذشته در کجا هزینه شده که نتیجه آن بیکاری فزاینده شده است؟» بر اساس گزارشهای رسیده از بهارستان، در سال ۹۹، ۳۵درصد منابع در بخش غیراشتغال هزینه شده که بیکاری فزایندهای را ایجاد کرده است. همچنین، به گفته این نماینده مجلس: «امسال کل مبلغ مربوط به اشتغالزایی محقق شده و عدد آن ۱۰۳درصد است که نشاندهنده جلو بودن از برنامه است؛ اما تنها هشت هزار و ۸۰۰تخصیص یافته است. این سؤال وجود دارد که الباقی مبالغ کجا هزینه شده است؟» اینها سؤالاتی هستند که با توجه به وضعیت بحرانی اشتغال باید با پاسخ شفافی از سوی سکانداران اقتصادی همراه شوند. هر چه هست، در سادهترین حالت میتوان گفت در حالی بسیاری از دانشگاههای معتبر دنیا فاندهای مختلف برای تمرکز هر چه بیشتر دانشجو روی درس ارائه میشود و در برخی موارد هم برای بهرهگیری از همه فرصتهای علمی، کار کردن با قوانین برخی دانشگاهها مغایر است که در کشور ما اینچنین تبلیغاتی روی بیلبوردهای شهر برای همه در حال عادی شدن است. البته در هیچ جای دنیا کار کردن با درس خواندن مغایرتی ندارد، نکته قابلتوجه شغلهایی است که هیچ ارتباطی با رشته تحصیلی دانشجو ندارد. مثلاً در بسیاری از کشورهای اروپایی دانشجویان لیسانس یا حتی پایینتر میتوانند در کنار درس خواندن کار کرده و حقوق هم دریافت کنند، حتی بسیاری وارد دانشگاه شده و بعد از گذراندن دورههای خاص ضمن اینکه حقوق میگیرند وارد بازار همان رشته هم میشوند. این در حالی است که جای چنین سیاستهایی در کشور ما خالی است و حتی بودجهای که برای ایجاد اشتغال هر ساله در نظر گرفته میشود نیز جوابگوی بیکاری جوانان تحصیلکرده نبوده و حتی معلوم نیست این هزینهها در کجا صرف میشود که دانشجویان بهجای تمرکز بر کارهای مرتبط با رشته خود تشویق به کار کردن در اسنپ یا بخشهایی ازایندست میشوند؟