روش های اثربخش در گفت وگوها
محمدعلی نویدی (مدرس دانشگاه)کندوکاو و بحث و فحص در روششناسی و متدولوژی گفتوگوها، برای نیل به اهداف و نیز درستی مسیر جریان گفتگو، امری حائز اهمیت و بسیار تعیینکننده است؛ و ضرورت دارد اهل مذاکره و گفتگو با دقت و اندیشه راجع به روشهای گفتوگو تأمل کنند و از کاربست آنها مطلع باشند. در بادی سخن لازم است گفته آید که هیچ روش معین و یکسان و واحدی نمیتوان برای همه گفتگوها، مثل گفتگوهای اندیشگی، علمی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره، یافت؛ زیرا سیالیت و تغییر و گوناگونی در روشها به میزان محتوای گفتگوها و کنشهای انسانی متغیر و متحول است؛ یعنی، ما در گفتوگوها با حرکت و جریان مکانیستی و ماشینوار انگاری مواجه نیستیم بلکه گفتگو معطوف و متعلق به انسان و امور انسانی است که امر حیاتی و اورگانیسمی و اندیشه ورزانه و خردگرانه است؛ بنابراین، معقول و منطقی نیست ما در گفتگوها دنبال روش واحد و یکپارچه بگردیم و وقت و انرژی صرف کنیم. بدین دلیل، اولویتبندی مباحث و مسائل در گفتگوی شرط اول است و آنگاه نوبت به اولویتبندی پرسشها و مجهولات میرسد. گفتگو گشودن پیچیدگیهای مسائل و طرح پرسشهای پیش برنده و اندیشیدن و آشکارسازی مجهولات است. اساساً، جریان گفتگو یک جریان معلوم ساز و پرسش و پاسخ محور است. مثلاً، وقتی راجع به مفهوم حقوق شهروندی اختلاف تفسیر و نظر داریم در فرآیند گفتگو و طرح و تعبیه سؤالات و پرسشها، نکات مبهم و تلقی طرفین اظهار و آشکار میگردد و امر مبهم و مجهول به امر مبرهن و معلوم مبدل میشود. از این مقدمه نتیجه میگیریم پرسشگری در گفتگوها نقش و اهمیت اول را دارد. شاید، کتاب «چیستی و قدرت پرسش اثربخش» در تبیین این جایگاه و نقش و اثر آن به گفتگوگران مدد جدی برساند. پرسشگری ریشه در اندیشه ورزی دارد که از جان خردمند آدمی نشأت میگیرد؛ بنابراین، شرط عقل و خرد این است که گفتگوگران، کنش گران اندیشهورز باشند تا پرسشهای اندیشیده و سنجیده مطرح کنند و پاسخهای معقول و مقبول یابند. سرتاسر فرآیند و جریان گفتگو جستوجوی امر واقع و حق و نیز پرسش از امور مجهول است. بدینسان، گفتگوگر همیشه پرسشگر است. بهعنوانمثال، وقتی تلقی و تفسیر طرف مقابل را راجع به درد و رنج نمیدانیم شرط عقل و گفتگو این است که بپرسیم: از چه چیزی رنج میبرد؟ از فقر و فلاکت و تنگی و لنگی معیشت؟ از گرفتاری در روزمرگی؟ از عدم احساس خوشبختی؟ از شرم ساری در خانواده؟ و غیره؛ یعنی، با پرسش و ذکر مصادیق به معنی رنج و سختی در نزد مردم نزدیک میشویم. پرسش و پرسشگری یکی از روشهای اثربخش در رهیافت گفتگوگرانه است. پرسشگری با روش دیالکتیک بستگی تام و تمام دارد. دیالوگ همچنین با لوگوس که ریشهای بس دیرین و حداقل تا هراکلیتوس یونانی دارد و سقراط بزرگ و افلاطون حکیم و هگل فیلسوف و دیگر اندیشمندان و متفکران این شیوه را در گفتگوها ترجیح دادهاند، به منطق و سازگاری درونی گفتگوها اشاره میکند و نیز به اعتبار منطقی و عینی مباحث و نوع تأثیر بر مخاطب معشر است. پس دیالکتیک: تز، آنتیتز و سنتز، یک روش دیگر اثربخش در گفتگوهاست. وضعی نهاده میشود و آنگاه نقیض آن آورده میشود و سپس سنتزی با توافق طرفین پدید میآید. این مبحث جای بسط و شرح فراوان دارد. به نظر نگارنده این سطور و در این مجال و مقال مجمل، روش تفاهم بهترین روش برای پیشرفت گفتگوهاست. بدین معنی که: ابتدا یکدیگر را بفهمیم؛ یعنی تلاش هم دیگر را درک کنیم و از هم شناخت پیدا کنیم. این شیوه به رفع سوءتفاهمها یاری میکند. دوم اینکه اصل و بنا را بر هماندیشی و همدلی بگذاریم و تکروی نکنیم. سوم اینکه پرسشهای مناسب و روشنگر طرح کنیم که به تفاهم کمک کند. چهارم اینکه با روش تلفیق و ترکیبی از قیاس و استقرا پیش برویم. هم موارد و مصادیق اهمیت دارد و هم اصول و ارکان گفتگو؛ و پنجم اینکه فراموش نکنیم با انسان و انسانیت و امور انسانی سروکار داریم.