روزی که دادشاه کشته شد
پس از ۱۰ ماه و 17 روز تعقيب و زدوخورد، بالاخره 21دیماه 1336 (دهم ژانویه 1958) دادشاه بلوچ كه سردبير وقت روزنامه اطلاعات او را «دادشاه ياغي» مینوشت كشته شد و دو زوجه و باقیمانده همدستان وی كه چند نفر بيش نبودند دستگير شدند!
برای به دام انداختن دادشاه که یک خردهمالک ناراضی و عاصی از رفتار مأموران دولتی بود، سرانجام سازمان ژاندارمری کشور به خدعه روی آورد و متوسل به یک سرشناس محلی شد و قول داد که اگر دادشاه اسلحه بر زمین بگذارد بخشوده خواهد شد.
این سرشناس محلی با دادشاه تماس گرفت و به قید سوگند و با ارسال یک جلد قرآن مجید و تعهد تأمین، دادشاه را برای مذاکره و سازش با دولت دعوت کرد.
دادشاه تعهد و سوگند آن سرشناس محلی را باور کرد و با تنی چند از همراهان عازم محل دیدار و مذاکره شد که ژاندارمها که در جریان قضیه موافقت دادشاه با مذاکره و سازش بودند و در هشتکوه بر سر راهش به خانه سرشناس محل کمین کرده بودند، در پیچ یک گردنه کوه؛ او، برادرش محمد و دو تن از همدستانشان را زیر آتش گلوله گرفتند و کشتند.
در اين آخرین زدوخورد، چند ژاندارم نیز جان خود را از دست دادند. ماجرا از چهارم فروردين 1336 شروع شده بود.
در این روز دادشاهِ ناراضی و عصبی از عمل مأموران دولتی و بیاعتنایی به شکایات و اعتراض با برادرش محمد و چند تن ديگر در نیمهراه چاهبهار ـ ايرانشهر و در پیچوخمهای تنگ سرخ (سرخه) واقع در منطقه کوهستانی «الاشار ـ سپید کوه» راه را بر خودرو رئيس منطقهای «اصل چهار ترومن» در استان کرمان بستند که با همراهانش از ایرانشهر رهسپار چاهبهار (چابهار) بود.
در این ماجرا، کارول (کرول) رئیس 37 ساله منطقهای اصل چهار ترومن، ویلسون 35 ساله همکار او، همچنین مترجم و راننده ایرانی این گروه کشته شدند و بانو آنیتا همسر 35 ساله کرول به اسارت درآمد.
هفت روز بعد از وقوع حادثه، جسد بانو آنیتا در چند کیلومتری محل ربوده شدن او به دست آمد که ضعف ژاندارمری ایران تلقی شد که نتوانسته بود در یک فضای محدود و در فرصتى که داشت مخفیگاه ربایندگان را بیابد.
این رویداد و دنباله آن ماهها از اخبار رسانهها در سراسر جهان بود.
دولت آمریکا نیز دولت ایران را برای دستگیری دادشاه و اطلاع از واقعیت حمله او به کارکنان اصل 4 زیر فشار قرار داده بود.
آمریکاییان میخواستند بدانند که دادشاه با نقشه قبلی رئیس اصل 4 کرمان را کشته و یا اینکه به تصور تعلق اتومبیل به مأموران دولتی ایران.
ژاندارمري ايران همه تلاش خود را بکار برد ولی نتوانست دادشاه و همدستانش را که از این کوه به آن کوه میرفتند در مدتی کوتاه که انتظار میرفت دستگیر کند. [مشابه قضیه بنلادن در آغاز دهه نخست قرن 21، البته در ابعادی کوچکتر].
این وضعیت باعث شده بود که شاه (پهلوی دوم)، دادن ترفیع درجه افراد و افسران ژاندارمری را موکول به دستگیری دادشاه کند.
قضيه یکبار دیگر و هنگامیکه آن چند نفر (دادشاه و همراهان) با تفنگ برنو (تکتیر) هواپيماي حامل رئيس ستاد ژاندارمري را سرنگون و او را كشته بودند بزرگشده بود و خبرگزاریهای پُرمشترک جهان (معروف به بیگ ـ 4) خبرنگار به محل فرستاده بودند.
پس از كشته شدن دادشاه، روزنامههای تهران به اصرار دولت، عكس جنازه وی را منتشر ساختند تا مردم گزارش از میان رفتن او را باور كنند. همچنین عکس يکي از دو زن او را.
منبع: روزنامک