هدف اصلی گفتوگو
محمدعلی نویدی (مدرس دانشگاه)گفتوگوی واقعی یک تماس انسانی و یک محاوره و مکالمه عقلانی است در برابر فاصلهها و قطع ارتباطات آدمیان؛ بهعبارتدیگر، گفتوگو سمتگیری حق و حقیقت فهمانه است در مقابل سمتگیری انفعالی و قهرآمیز. بدینسان، گفتوگو دارای اهداف و اغراض و مقاصد است. شاید بتوان گفت در بین آدمیان و جوامع بینهایت گفتوگو (بهعنوان یک رویکرد و سمتگیری انسانی) وجود دارد، به عبارت بهتر، برای هر گفتوگو بهعنوان یک کنش عقلانی، یک یا چند هدف واقعی و بالفعل قابل تبیین و تحلیل است. مثلاً گفتوگو راجع به تغییرات اقلیمی آبوهوا برای خود اهداف مهم و حیاتی دارد؛ گفتوگو راجع به جهان عاری از سلاحهای شیمیایی برای خود اهداف بلند و عالی دارد؛ و به همین ترتیب گفتگوهای مهم دیگر مثل گفتوگو راجع به گرانی و تورم و فقر و فلاکت باز دارای اهداف حیاتی هستند. لیکن، تمام گفتوگوها یک هدف و غایت نهایی را دنبال میکنند و آن جستجوی حقیقت است. به سخن دیگر هر نوع کنش گفتن و شنیدن و محاوره و مباحثه میتواند چندین هدف داشته باشد اما تمام آن اهداف به یک هدف غایی و بنیادی ختم میشود و آن تقرب و نزدیک شدن به حقیقت موضوع است. گویی، حقیقت گمشده همه گفتوگوهاست. حقیقت سازگاری و سازواری جان و جهان است، حقیقت در اصل، انطباق ذهن و عین است. آرامش و راحتی جان با ظهور چنین حالتی پدیدار میگردد؛ بنابراین، گفتوگو اگر زبان فهمیدن است و فهمیدن اگر فهمیدن چیزی و امر نهانی است، آن نهان و امر پنهان همان حقیقت است که با اثرش میتوان به ظهور و آشکارگی آن پی برد و درک کرد. منطق جان و عقل با منطق جهان و عین متضاد نیست، بدینجهت در جریان گفتوگوی واقعی چهره و صورت این منطق عیان میشود و با خود اقناع و آرامش میآورد. کنجکاوی و آرامش هر دو ریشه در کشف و یا تقرب به حقیقت دارند؛ بنابراین تا زمانی که گفتوگوها در هر مورد و موضوعی در جریان است، امیدها برقرار است و پرچم صلح و دوستی برافراشته است. زیرا با گفتوگو و از طریق پرسش و پاسخ و همسخنی و حقیقتجویی امید گشودن و گشایش راههای بسته وجود دارد. شاید، بتوان گفت شرط لازم و کافی زندگی صلحآمیز گشوده نگهداشتن باب گفتوگوهاست، وقتی گفتوگو و تبادل آرا تمام میشود جنگ و قهر و خشونت آغاز میشود. بنابر آنچه گفته آمد، حقیقت در ساحت فهم و عقل و اندیشه ورزی و آگاهی، امر نایافتنی و مبهم و فرا انسانی نیست بلکه امر لایهلایه و توی در توی و درهمپیچیده است که با کاوش گری و کنجکاوی و گفتوگو و اظهارنظر، رخ میتاباند. البته در ساحت و قلمرو جهل و حماقت حقیقت امری بس دور از دسترس است، خوارج و گروههای افراطی که در جهل مرکب و مقدس دلخوشند هرگز به خود زحمت نمیدهند برای انکشاف حقایق تفکر و تلاش کنند و اساساً این میدان کار جامدان و جاهلان نیست، گفتوگو و تواضع کار جانهای منعطف و منطقی است تا پنهانیهای ضمیر همدیگر را بفهمند و تسلیم حقیقت شوند و صلح زندگی کنند. اندیشیدن و فهم هدف گفتوگوها در سطح بنیادی و فلسفی و اثری امری بسیار حیاتی و سرنوشتساز است. حقیقت و انسانیت همراه و همزادند.