گفتوگوی «همدلی» با آرش شیرینباب درباره نمایشگاه مشترک با هنرمند آمریکایی
صدور فرهنگ ایران روی ظروف سفالی
همدلی| سارا حیدرنژاد| او امروز هنرمندی با چهره جهانی و ساکن کالیفرنیاست. این خوشنویس و نقاش ایرانی زاده 1362 در کرمان و دانشآموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد طراحی صنعتی از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی در شاخه هنر و دیزاین از دانشگاه هنر کالیفرنیای آمریکاست. هنر و بهویژه نقاشی و خوشنویسی، بخش مهمی از دنیای آرش شیرین باب از دوران کودکی بوده. او نزد استادان هنر کرمان ازجمله استاد محمد امام و استاد ناصر عربپور قلم زده و بین سالهای 1386 تا 1389 او به یادگیری خط ثلث نزد استاد حسینی گرکانی و سپس خط کوفی نزد استاد سید محمد وحید جزایری همت گماشته و متأثر از این استادان، به خلق آثار خوشنویسی، خط نقاشی و شعرنقاشی پرداخته است. شیرین باب تاکنون در بیش از 80نمایشگاه هنری در گالریها و موزههای کشورهای مختلف جهان (شامل بیش از 10نمایشگاه انفرادی) ازجمله آمریکا، کانادا، اسپانیا، ایتالیا، لهستان، فرانسه، روسیه، ایران، ژاپن، هند و تایلند شرکت داشته است. او عضویت در هیاتمدیره برکلی آرت سنتر، هیاتمدیره انجمن خوشنویسان آمریکایی در سانفرانسیسکو، عضویت در شورای داوری فرهنگستان هنر کالیفرنیا و تأسیس و مدیریت نمایشگاه بینالمللی گفتگوی سنن خوشنویسی را در کارنامه اجرایی خود دارد. فارست لسچ میدلتون هنرمند سفالگر و سرامیکساز آمریکایی هم ساکن شهر پتالوما در کالیفرنیا است. او از 14سالگی به سفالگری علاقهمند شده و پس از اخذ مدرک کارشناسی سرامیک از دانشگاه استانی نیویورک در سال 1998 و مدرک کارشناسی ارشد هنرهای تجسمی از دانشگاه استانی یوتا در سال 2006 مشغول به ساخت حرفهای سفال و سرامیک است. او مبدع روشی جدید در انتقال طرح روی سفال به حساب میآید که به نام Volumetric Image Transfer خوانده میشود. او جوایز فراوانی ازجمله سفالگر برتر سال آمریکا (2014) توسط مجله ماهانه سفال آمریکا و فلوشیپ مک نایت در حوزه سفالگری از مرکز سفالگری شمال آمریکا (2017) را از آن خود کرده است. میدلتون استادی سرامیک دانشگاه سونوما و کالج سانفرانسیسکو، عضویت هیاتمدیره انجمن سفالگران و شیشه گران کالیفرنیا و ریاست هیاتمدیره انجمن سفالگران و شیشه گران مینیاپولیس را در کارنامه خود دارد.
آرش شیرین باب هنرمند کرمانی مقیم کالیفرنیا، طی همکاری تنگاتنگ پنجساله با این سفالگر نامدار آمریکایی مجموعه گرانسنگی از آثار سرامیک و سفال را خلق کرده و بهتازگی این مجموعه را پیش روی مخاطبان ایرانی قرار داده است. بسیاری از آثار آنها در نمایشگاههای متعددی در سراسر آمریکا ازجمله نمایشگاه کنفرانس سالانه سرامیک آمریکا (NCECA) در مینیاپولیس و گالری اسکایلایت کتابخانه مرکزی سانفرانسیسکو به نمایش گذاشته شدهاند. این دو هنرمند، با پیشینههای هنری و فرهنگی متفاوت، آثار مشترکشان را با الهام از هنر سفالگری نیشابور شکل بخشیدهاند. آرش شیرین باب بر پیکر سفالها و سرامیکها شعرهایی از شاعران کهن ایرانی از خیام نیشابوری گرفته تا حافظ و مولانا و... را به خط کوفی و با طراحی خاص خودش خوشنویسی کرده است. او بر پارهای دیگر از این آثار کلماتی به زبان انگلیسی را، برگرفته از شبکههای اجتماعی همچون توییتر که حاوی درد دلهای انسانهای گوشه و کنار دنیا است، نقش زده است. گویی آن شعرهای اصیل و این درد نوشتههای دنیای پسامدرن، صداهایی از زمانها و مکانهای مختلف را از درون سفالها به نجوا درآوردهاند. از دیگر خلاقیتهای آرش و فارست، شکستن آثار قبل یا پس از پخته شدن و سپس ترکیب آنها در چیدمانی متفاوت است. باری «این کوزهگر دهر چنین جام لطیف/ میسازد و باز بر زمین میزندش». نمایشگاه «کوزهگر دهر»، با به نمایش گذاشتن آثاری از این دو هنرمند شامل تعدادی از ظروف سفالی، کارهای سرامیک و تابلوهای سرامیکی آرش شیرین باب و فارست میدلتون از 29آذرماه امسال در موزه آبگینه و سفالینههای ایران برپا شده است. با این هنرمند کرمانی به همین بهانه به گفتوگو نشستهایم. شرح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
آقای شیرین باب، چه شد که به فکر برگزاری این نمایشگاه افتادید؟
ایده کار روی سفالینههای بینظیر نیشابور سالهاست که در ذهن من بوده است. در سالهایی که در دانشگاه تهران دانشجوی طراحی صنعتی بودم، با کنجکاوی موزههای تهران و ایران جستجو میکردم و اشیا و دستساختههای زیبای تاریخیمان را به لحاظ طراحی فرم و نقش و نگار و نوشتههای روی آنها تحلیل میکردم تا بهنوعی بتوانم المانهای هویتساز هنر ایرانی-اسلامی را کشف و در طرحهای نوین احیاء کنم. یادم هست که یکی از آثاری که خیلی تحت تأثیرم قرار داد، یک بشقاب نیشابور در موزه رضا عباسی بود که بر روی آن نوشتهای با رنگ آبی از وسط نوشتهشده بود و به سمت چپ آنقدر ادامه پیدا میکرد که از ظرف خارج میشد. اثری بود بسیار مدرن و بدون تقارن سنتی با وجود دارا بودن المانهای سنتی. سالها بعد، زمانی که در موزه تازه افتتاح شده هنرهای اسلامی «آقاخان» در تورنتوی کانادا، در کنفرانس تاریخ شناسان هنر اسلامی شرکت میکردم، بحث در مورد اینکه آیا سفالینههای زیبای نیشابور باآنهمه نوشته روی آنها، استفاده میشدند یا برای تزئین بودند، توجهم را مجدداً به این سفالینهها جذب کرد و به دنبال این بودم که بتوانم آثاری کاربردی ملهم از نیشابور ایجاد کنم.
پسازاینکه افتخار شاگردی استاد سید محمد وحید موسوی جزایری را در خواندن خط کوفی و خوشنویسی این خط اسرارآمیز پیدا کردم، احیای سفالینههای سبک نیشابور نزدیکتر نمود و آرامآرام راهی شد برای تعریف پروژه «دربرداشتن و سرو کردن.»
درباره محتوای آثار این نمایشگاه توضیح دهید؟ اصلاً چرا این نوشتهها برای ثبت روی اجسام انتخاب شده است؟
نمایشگاه «کوزهگر دهر»، شامل آثار بنده با همکاری فارست ال میدلتون، هنرمند و سفالگر بنام آمریکایی است. در طول هفت سال گذشته، همکاری و همفکری با این هنرمند، منجر به خلق آثار سفال و سرامیکی شده است که از یکسو دربرگیرنده خوشنویسی کوفی ملهم از سفالینههای نیشابور هستند و از سوی دیگر به دغدغههای اجتماعی و فرهنگی دورانی که در آن زندگی میکنیم، در سطح فردی و جهانی میپردازند. این آثار، در سه شکل 1- کارکردی، 2- هنری و 3- چیدمان مفهومی ارائه شدهاند. مفاهیم و نوشتههای روی آثار، گاهی از اشعار عرفانی ایران، چون «این تن اگر کم تندی» مولوی و «این کوزهگر دهر چنین جام لطیف میسازد و باز بر زمین میزندش» خیام، مایه میگیرند. گاه، به اشعار اجتماعی-سیاسی شاعران معاصر افغان ازجمله میرشاهی مسعود، زهرا زاهدی و محمد واعظی با شعر «امسال باز بیوطنیم، ای پرندهها/ یک روح در دو تا بدنیم، ای پرندهها» پر میکشد. گاهی نیز سری به اشعار جنگ سوریه و عراق میزند. همزمان، بازتابی میشود از گفتوگوهای جهانیان در رسانههای اجتماعی چون توییتر و فیسبوک، در مورد آنچه در خاورمیانه بر مردم عادی میگذرد، از فجایع جنگ و جدال جهانی و مهاجرت عظیم انسانها و بیخانمان شدن میلیونها نفر و امید برای صلح.
این اشعار و نوشتهها، مفاهیمی هستند که سالهاست بنده را تحت تأثیر قرار دادهاند. کسی که جنگ و شرایط سخت آن را در کودکی تجربه کرده و فداکاریهای پدر و مادر را چشیده و پس از سالها، اکنون بهعنوان مهاجر، دور از وطن است، بحران و جنگ در تقریباً تمامی کشورهای همسایه و فجایع انسانی آن، شاید آگاهانه یا ناخودآگاه در کار وی بازتاب پیدا میکنند.
این بازتاب، بهنوعی هم شخصی است و آینه تجربههای فردی و تاریخی و هم جهانی است و نمایانگر آنچه اکنون اتفاق میافتد. همکار بنده، آقای فارست، بهعنوان آمریکایی که از طرف مادر، سرخپوست است و در کمپهای سرخپوستی بزرگ شده است، دارای حساسیت ظریفی نسبت به جنگهای اخیر آمریکا و اشغال افغانستان و عراق و خاورمیانه بوده و حتی قبل از شروع این پروژه، به دنبال بازتاب توئیت هایی در مورد جنگ افغانستان و بهار عربی در کار خود بوده است؛ بنابراین، ترکیب ایدههای فکری ما باهم، ترکیبی جالب از نگرانیهای مشترک دو هنرمند ایرانی و آمریکایی از اتفاقاتی است که در خاورمیانه رخ داده و در حال رخ دادن است و زندگی میلیونها انسان عادی را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است.
برگزاری نمایشگاه هنرهای سنتی در آمریکا باید چه ویژگیهایی داشته باشد که بتواند مخاطب آمریکایی را جذب کند؟
بنده چند سالی است که درزمینه معرفی هنرهای ایرانی و اسلامی در آمریکا در حال تلاش هستم. هم بهصورت نمایشگاههای فردی و گروهی و هم در قالب برنامههای فرهنگی شامل ورکشاپ، کلاس، گردهمایی و نمایش فیلم که توسط موسسه هنری ضیا آرت سنتر برگزار میکنم.
برخی از این فعالیتها روی هنرهای سنتی متمرکز است مانند خوشنویسی سنتی، تذهیب، طراحی هندسه اسلامی و برخی بر هنرهای مدرن و امروزی تمرکز دارند.
در هر دو زمینه سنتی و مدرن، مخاطبان آمریکایی بین 60 تا 70درصد مخاطبان را تشکیل میدهند.
سایر مخاطبان، شامل مهاجران ایرانی و خاورمیانهای و سایر ملیتهای ساکن آمریکا هستند.
آثار سنتی و اصیل، مخاطبانی را بیشتر جذب میکند که با عمق فرهنگ ایرانی آشنا هستند، مانند دانشگاهیان، هنرمندان و مجموعهداران آثار سنتی و آنتیک. درحالیکه آثار مدرن، مخاطبان عامتری را جذب میکنند.
آثاری که بتوانند مایههای اصیل سنتی را با تکنیکها و سبکهای مدرن ارائه دهند و به لحاظ مفهومی حرفی برای گفتن داشته باشند نیز بستر مناسبی برای ارائه فراهم میکنند.
به عقیده بنده، هر دو نوع و سبک هنری باید با کیفیت بالا ارائه شود تا بتواند هم گستره هنر ایرانیان را بشناساند و هم بازار مناسبی را تعریف نماید. یکی از مهمترین مؤلفهها در این زمینه، ارائه حرفهای آثار، ارائه توضیحات مناسب و کافی به انگلیسی برای مخاطبان و وجود تاریخچه و ارزش فرهنگی و هنری قابلعرضه برای آثار است.
به نظر میرسد که شما علاوه بر بعد هنری ماجرا بهنوعی دنبال بازار تقاضایی هم برای عرضه هستید و اینکه در پی کاربردی کردن آن بودید؛ درباره این وجه توضیح دهید و اینکه اصولاً کاربردی کردن هنرهای سنتی در ایران برای دیگر ملل چه بسترهایی دارد و افق آن را چگونه میبینید؟
یکی از بخشهایی که نمایشگاه دارد و بنده با آقای فارست روی آن کار کردهایم، ظروف کاربردی سفالی و همچنین کاشیهایی هستند که میتوانند برای بناهای معماری بکار بروند.
ظروف سفالی که دربردارنده مفاهیم شعری و ادبی و عرفانی و اجتماعی به زبان فارسی و به خط کوفی ملهم از نیشابور هستند، شامل بشقاب، کاسه، لیوان، جای نمک و فلفل، قوری چای و همچنین گلدان و چراغ رومیزی در اینجا ارائه شدهاند و با استقبال شایانی روبرو شدند.
یکی از نکات قابلتوجه این بود که در حالی که یک تابلو با مفاهیم ایرانی ممکن است مخاطبان خاصتری را بطلبد، همان مفاهیم، بر روی ظروف کاربردی، هر مخاطبی را جذب میکنند؛ بنابراین علاوه بر اینکه بازار خوبی میتوانند داشته باشند، میتوانند حامل فرهنگ ایرانی در هر خانهای باشند. این نکته، در مورد سایر هنرهای سنتی ما به نسبت صادق است زیرا غالباً این هنرها و آثار، ترکیبی از ذوق و سلیقه هنری با کارکرد عملی هستند.