غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


راهی برای رهایی از پندارها

محمدعلی نویدی (مدرس دانشگاه)

پندار حالت و کیفیت ذهنی و روحی است که در مقابل عقل و علم و واقعیت و یقین، دارای «اثر پوچ» باشد، پس پندار با اثر و آثارش شناخته می‌شود. پندار اساساً تصور و فرض ذهنی است و از عینیت و حقیقت بهره‌ای نبرده است، بدین‌سان، پندار حجاب و پرده واقعیت و حقیقت است و صاحب و اکتفا کننده به پندار، گویی، پرده بر روی حق و حقیقت کشیده است و از روی تکبر و خودبینی، واقع‌بین و حقیقت‌طلب نیست؛ بنابراین، پندار همان پنداشت و گمان است در مقابل عقل و علم و یقین. چگونه پندار سبب گرفتاری و اسارت اذهان و افکار می‌شود؟ به نظر بنده پندار تکیه‌بر فرد و فردیت و افکار خصوصی یک شخص دارد؛ یعنی، در پندار اظهار گفتار و نقد و نظر نیست، پندار در حصار گمان و ذهن یک یا چند فرد محصور و محبوس است و مجال گفت‌وگو را از شخص می‌گیرد و در ترازوی نقد و عیار منطق گفتگو قرار نمی‌گیرد. مثل کسانی که می‌پندارند حقیقت فقط نزد آنان است و لا غیر. پندار ماندن در حصار خودخواهی و خودبینی و ظن و گمان است بدین دلیل، پندار موجب اسارت اذهان و افکار می‌گردد. در مقابل پندار عقل و خردورزی است که از راه گفتگو و مباحثه و پرسش و پاسخ خود را نشان می‌دهد و اثر اصیل دارد. حقیقت این است که با پندار و تکبر و خودخواهی و تگ گویی و تک‌روی و فرد محوری، زندگی، فرهنگ، تمدن، علم و فناوری و پیشرفت حاصل نمی‌آید و جامعه روی خوش آبادی و آزادی را نمی‌بیند و با پندار زندگانی بشر ساخته نمی‌شود. علم و رفاه و آسایش و توسعه حاصل تلاش و زحمات فراوان فکری و عملی عمومی و خرد جمعی بشر در درازنای تاریخ است و در انحصار هیچ ملت و کشوری نیست. گمانه‌زنی و حبس در پندارها و دوری از واقعیات و پنهان کردن حقایق، چشم واقع‌بین آدمی را کور می‌کند و او را در توهم و تخیل نگه می‌دارد؛ بنابراین، ذهنیت گفت‌وگو گر با ذهنیت تک گوی تفاوت ماهوی و اثری دارد. ذهنیت تحلیل‌گر با ذهنیت قضاوت گر فرق بنیادی دارد. غالباً، ذهنیت گفت‌وگو گر واقعیات محیط پیرامونی و تحولات اجتماعی و جهانی را ملحوظ می‌دارد و ذهنیت بسته و پندار گر، به باور و گمان خود اکتفا می‌کند و تغییرات و تحولات زندگی برای چنین ذهنی چندان و یا اصلاً مهم نیست. اکثر جنگ‌ها و خون‌ریزی‌ها و ویرانی‌ها در تاریخ بشر از همین خیالات و پندارها و خود پنداشت ها ناشی شده است، ریشه بسیاری از کینه‌ورزی‌ها از همین محصوریت پندارهاست. فلذا، پندار ریشه در ذهنیت توخالی و تهی و اوهام دارد اما گفتگوی عقلانی و اثربخش ریشه در واقعیت و عینیت ملموس و اثرمند دارد.