جای خیلیها خالی !
صمد دانشمند (فعال رسانه ای)در تمام این سالها که صحبت از مهاجرت نخبگان میشود از پزشک و مهندس و وکیل و استاد دانشگاه و دانشجوی نخبه نامبرده میشود اما هیچ کجا و یا شاید کم شنیدهایم به روزنامهنگاران اشارهای شود. لابد به این دلیل که اگر از خود آنها بپرسید بیشتر خودشان را تبعیدی از وطن میدانند. برخی که دوست داشتهاند باشند اما با برخی محدودیتها مواجه بودهاند. مثل بسیاری دیگر که نهایت یا سر از بنگاههای معاملات املاک و ماشین درمیآوردند یا راننده اسنپ و آژانس میشدند. هنرمندان هم همینطور. آنها هم اغلب به دلیل دلایل گفته شده یا منزوی میشوند یا رفتن را بر ماندن ترجیح میدهند. روزنامهنگار و هنرمند حکم عوامل پویایی جامعه را دارند. وقتی پویایی از جامعهای ستانده شوند، چه خواهد ماند؟ و بسیاری نویسنده و پژوهشگر که با ماندن آنها کارهای تحقیقاتی و میدانی_پژوهشی گستردهای میتوانست شکل بگیرد. با اینهمه آنچه الان وجود ندارد آن چشمان بیناست. وقتی نه نویسنده و نه روزنامهنگار و نه هنرمند بهمانند دیگران آن احساس خاطر امنیت را نداشته باشند اندیشهای هم شکل نخواهد گرفت؛ چراکه در مواجهه نزدیک با مسائل پیرامونی هست که فکر تولید میشود، آنهم با این نوع از تنوع از جغرافیا و فرهنگی که مملکت ما دارد. غیر از اینها آن تجربه گرانبهایی که اینجا میتوانستند بهقاعده خود منتقل شوند و نسلهای دیگر از آن بهرهمند شوند، انجام نمیپذیرد. دیدن و شنیدن و دقت کردن به مسائل نزدیک و قابللمس هست که میتواند در ذهن امکان پرداختن را فراهم کند. وقتی آن حضور فیزیکی وجود نداشته باشد جلوی این تولید و خلاقیت که برشمردم گرفته میشود و بهجز این آموزش هم کارایی خود را از دست میدهد. آن جدیت و تلاش جای خود را به رفع تکلیف میدهد و تنها یک عنوان باقی خواهد ماند.و در نهایت اینکه مقصود من این است که جای همه آن دسته از روزنامهنگاران، هنرمندان و نویسندههایی که میتوانستند به ایجاد و تولید علم و فکر و نقد وضعیت کمک کنند خالی است.