گزارش تحلیلی «همدلی» درباره مخارج سفرهای استانی دولت سیزدهم
هزینههای 100 روز اول
همدلی| فاطمه آقاییفرد: ماجرای سفرهای استانی دولت سیزدهم اینروزها حسابی بر سر زبانها افتاده است. گفته میشود ابراهیم رئیسی در 100 روز گذشته بهطور متوسط در هر 10 روز به یک استان سفرکرده تا با همراهی وزرایش این سفرها را دستمایه از بین بردن فاصله میان مردم و دولت قرار دهد. ماجرای این سفرها اگرچه با اظهارنظرهای مختلفی مواجه شده و اینروزها از سوی رسانههای اصولگرا و اصلاحطلب موافقان و مخالفان خود را پیداکرده، اما به نظر میرسد از ابعاد اقتصادی کمتر موردتوجه هر دو گروه قرارگرفته است. اینکه دولتی که شفافیت را محور اصلی برنامههای خود قرار داده، بهطور دقیق با هر سفر استانی چه میزان هزینه به کشور تحمیل میکند، سؤال مهمی است که اذهان عمومی را درگیر کرده. بیشک ابراهیم رئیسی این سفرها را بهتنهایی انجام نمیدهد و هیات همراه خود را دارد، درصورتیکه بار مالی این سفرها از حملونقل این گروه گرفته تا خوردن و آشامیدن بیشتر از ارزشافزوده آن باشد، میتوان گفت که این سفرها نهتنها نتیجهای برای حل گرفتاریهای معیشتی و اقتصادی ندارد که بار مالی اضافهای را هم بر مجموع هزینههای کشور تحمیل میکند. البته برخی از بهارستانیها طی هفتههای اخیر در پاسخ به منتقدانی که از هزینه بالای سفرهای استانی دولت گله کردهاند، میگویند این سفرها کمهزینه است و به دلیل حذف تشریفات زائد، در مقایسه با سفر داخلی دولتهای گذشته، هزینه کمتری روی دست دولت میگذارد؛ اما باید قبول کرد که این سیاست یکبار در دوران دولتهای نهم و دهم موردتوجه قرار گرفت و با وجود هزینههای بالا نتیجهای دربر نداشته است. یک حساب سرانگشتی نشان میدهد که در مدت چهار سال، هر رئیسجمهور، حدود 192 هفته فرصت دارد، درصورتیکه رئیسی بخواهد با همین فرمان پیش برود و سیاست هفتهای یک سفر استانی را همچنان ادامه دهد، در این صورت در هر سال 48 سفر و در مدت چهار سال باید 192 سفر را تجربه کند.
گزارش دقیقی از هزینه سفرهای استانی تیم رئیسی در دسترس نیست، اما هزینه هر سفر هرچقدر که باشد با ضرب در مجموع کل سفرها چیزی نزدیک به 200 برابر بار مالی اضافی به کشور تحمیل میکند. ایران دارای 31 استان است که اگر از روستاها و بخشهای این استانها چشمپوشی کنیم و با فرض اینکه فقط سفر هیات دولت به خود استانها انجام شود، در یک سال دولت میتواند از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور را بیش از یکبار سفر کند. این یعنی سهم هر استان در پایان دولت به بیش از شش بار خواهد رسید. واضح است این تعداد سفر به استانهای مختلف کشور نه لازم و نه ضروری است؛ آنهم در شرایطی که در همین 100 روزی که از آغاز دولت سیزدهم گذشته، دلار بهطور میانگین روزی 46 تومان گرانتر شده است. دلاری که روزگاری وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت سیزدهم در پاسخ به افزایش قیمتش گفته بود: «دولت با ارزپاشی به میزان 300 میلیون دلار میتواند قیمت دلار را به کمتر از 15 هزار تومان برساند و دو ماه در همان سطح نگه دارد. این مبلغ برای بانک مرکزی از آب خوردن آسانتر است»؛ اما حالا بیش از سه ماه از روی کار آمدن این دولت گذشته، انفجار تازهای از قیمتها در این بازار شکلگرفته و برخی به دلیل به نتیجه نرسیدن مذاکرات برجام، از احتمال دلار بالای 40 هزارتومانی خبر میدهند. هر چند حالا که موضع ایران و کشورهای طرفین برجام چندان مشخص نیست و به دلیل ابهامات در وضعیت تقاضای نفت در پی شیوع مجدد سویه جدید کرونا، امید چندانی به افزایش درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت نیست.
هر چه هست به نظر میرسد در روزهایی که بیش از 90 درصد از مشکلات مردم، معیشتی و اقتصادی است، انجام سفرهای استانی که فعلاً نتیجهای دربر نداشته، ضرورتی ندارد. رفتن به سفرهای استانی با هزینه میلیاردی در دوران محمود احمدینژاد بهاندازه کافی تکرار شد. بسیاری از ما شاهد بودیم که در روزهای آخر فعالیت دولت دهم، تعداد افرادی که برای دیدار رئیسجمهور وقت حاضر میشدند در مقایسه با روزهای اول کاهش محسوسی داشت، چراکه در عمل وضع معیشتی بسیاری بدتر هم شده بود.
هزینه سفرهای استانی رئیسجمهور در دسترس عموم قرار نگرفته، اما با نگاهی به تصاویر و حتی گزارشهای رسیده، میتوان اینطور برداشت کرد که این سفرها جز هزینههای میلیاردی برای کشور سودی ندارد، اما واقعیت این است که انجام چنین سفرهایی حتی با حداقل هزینه، گاهی گرانتر میتواند تمام شود. چراکه اقتصاد علم است، ایدئولوژی نیست؛ اقتصاد هیچ کشوری هم بدون تعامل با دنیا رشد نمیکند. از این نکته هم نباید غافل شد که رشد اقتصادی بدون جذب سرمایهگذار بهخصوص از نوع خارجی آن میسر نیست.
با چنین نگاهی به نظر میرسد درصورتیکه دولت بیشترین تمرکز را روی تعاملات بینالمللی داشته باشد، بهتر میتواند قیمت دلار و کسبوکار را مدیریت کند. به نظر میرسد تغییر رویکرد دولت در حل گرفتاریهای معیشتی در شرایطی که به گفته کارشناسان یکی از مهمترین دلایل ریزش بازار سهام در ماههای اخیر مشخص نبودن برنامههای دولت در سیاستگذاریهای اقتصادی است، حتی بیش از سفرهای استانی بتواند بحران اینروزهای اقتصاد را حل کند.