عادیسازی امر غیرعادی
صمد دانشمند (فعال رسانهای)در ابتدا همهچیزی عادی مینماید. ویدیویی کوتاه از مصاحبه یکی از مسئولان وقت نظام در بخش خبری صداوسیما پخش میشود؛ اما آنچه نقطه تمایز ماجراست تصویر شخصی است که بیش از یک دهه مغضوب تمام خبرگزاریهای رسمی و خود سازمان صداوسیماست. همین صداوسیمایی که بارها در بولتنهای پر از خشم به زبانی طعن آلود و با نفرت تمام نام او را به بدترین شکل ممکن آوردهاند بیآنکه هیچوقت زمانی برای پاسخگویی در اختیارش قرار دهند. میرحسین موسوی بعد از تمام این سالها چهره جذابی است که میشود حتی در جاهایی او را به خاطر شرایط مصادره کرد و موافقان و مخالفان را به جان هم انداخت ، غیر از اینکه دیگرانی خارج از آن چارچوب همیشه سعی داشتهاند او را در گوشه رینگ بوکس نگه دارند که هنگامی هیچچیزی ندارند بر سر او آوار شوند. بااینهمه آنچه اهمیت پیدا میکند تشابه وضعیت اقتصادی کنونی است با دوره نخستوزیری میرحسین موسوی در دوران جنگ. پخش این مصاحبه نشان میدهد که او با بودجه حداقلی توانسته از عهده اداره کشور در آن شرایط سخت با همراهی مردم برآید؛ اما حالا که کشور مورد تخاصم کشورهای دیگر قرار نگرفته یا اینکه آنطور میخوانیم و میشنویم همهچیزی در انبارها بهوفور یافت میشود و غیر از این قحطی هم نیست، پس چگونه میشود برای دعوت به ریاضت کشیدن نقلقولی از شخص مورد غضب این سالها از مرجعی پخش میشود که تا به یاد داریم هر صحبتی علیه او رفته بیآنکه هیچوقت تریبونی در اختیار او قرار گرفته باشد؟