تحلیل نسبت نقد با جامعه
سیّدحسین حسینی ( استاد دانشگاه)1ـ چنانچه بپذيريم حيات «انسان»، وابسته به حيات «جامعه» است، در آن صورت از آنجا که جامعه نیز برآمده از «وحدت ترکیبی روابط انسانی» است، میتوان نتیجه گرفت که؛ حيات جامعه نيز به «روابط انساني» گره ميخورد.
2ـ «شدت تعلّق» (همبستگي)، «پيچيدگي» (حجم روز افزون عوامل موثر اجتماعي)، و «نظاممندي (قانونمندي) روابط انسانی»، مشخص كنندة ميزان «قدرت اجتماعي» آن جامعه است.
3ـ روابط انساني با همة رازهاي نهان اجتماعي خود اما، داراي لايهها و طبقات متكّثر و تودرتويي هستند و از اين رو هر «جامعة انساني» متشكل از «جوامع انساني» بسياري است چرا كه برآمدة از روابط انساني بسیار است؛ و تا آنجا كه حوزة ايجاد، ابداع و آفرينندگي نوع انسان (در محدودة خلقت بشري) بيانتهاست، روابط انساني نيز، بيهرگونه حدّ و حصري (چون انسان)، هر آن، در حال زايش و توليد مدام خواهد بود.
4ـ «جامعة علمي» اما در دل جامعة انساني، از سويي يكي از اين طبقات و لايهها محسوب ميشود و البته كه از مهمترين و تاثيرگذارترين آنهاست؛ و از سوي ديگر، خود، در افزايش عوامل سهگانة (پیش-یاد) قدرت اجتماعي يك جامعه، كارآمد خواهد بود.
5ـ بدون ترديد جامعه علمی هم مانند هر جامعة انساني، داراي «حيات و ممات»، «رشد و ركود»، و «كيفيت و كميت» است.
6ـ حيات، رشد و كيفيت ساختار يك جامعۀ علمي، نسبت مستقيم و غيرقابل انكاري با حيات، رشد و كيفيت بسط «نقد علمي» در آن جامعه دارد و از اين رواست که «مسئلۀ نقد» را بايستي محور و شاكلة اصلي هويّت جامعة علمي قلمداد كرد.
7ـ «حيات» يك جامعۀ علمي نقطة مقابل ممات، سكون و مردگي آن جامعه است و نشانة آن، رونق طرح مسايل علمي و توجه به دغدغهها و مسايل و چالشهای آن جامعه و بيتفاوت نبودن در برابر آنهاست و ترديدي نيست كه «نقد علمي»، همة اين نشانهها را به ارمغان خواهد آورد.
8ـ «رشد» يك جامعۀ علمي در برابر ركود و سير نزولي آن جامعه است و هر آينه نشانة رشد جامعه علمي در تغيير، تحول و توليد روز افزون دستاوردهاي علمي و دانشي آن جامعه است و همچنین ترديدي نيست كه «نقد علمي» تمامي اين نشانهها را موجب ميشود.
9ـ «كيفيت» و بسط يك جامعه علمي به معناي رشد كيفي و متوازن دستاوردها و محصولات آن در برابر خمودگي علمي، قبض حوزة دانش يا صرفاً رشد كمي آن است. نگاه جامعنگر و كلان علمي به همراه برخورداري از يك نظام علمي، داراي الگو و مدلمند در طرح مسايل جامعه را، بايستی به عنوان نشانههاي اين شاخصه به حساب آورد و باز تردیدی نيست كه اين نشانهها نیز با رونق «نقد علمي» بدست خواهد آمد.
بنابراین از هر سو که بنگریم، «مسئلۀ نقد» در محور و مرکز حیات جامعه علمی؛ و به بیانی، جامعۀ انسانی قرار دارد.
این داستان ادامه دارد؛ اگر خدا بخواهد...