مروری بر زندگی خالق نغمه مرغ سحر به بهانه سالگرد درگذشتش
مدفون در غربت؛ محبوب در وطن
همدلی| رضا نامجو| مرتضی نیداوود از نوازندگان شهیر تاریخ موسیقی ایران بود. در کودکی استعداد موسیقی او آشکار شد و پدرش «بالاخان» که خود اهل موسیقی بوده و با تار و تنبک آشنایی داشت، بنابراین مرتضی، در خانوادهای موسیقیدوست، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش «بالاخان» نوازنده تنبک بود. مرتضی در پنجسالگی، با تار آشنا شد و با زحمت، نواهایی از آن استخراج میکرد. پدرش به استعداد او پی برد و فرزند را نزد اساتید زمان به آموزش گذاشت. نخست نزد دو تن از تارنوازان گمنام به مدت کوتاه و نیز نزد میرزا حسینقلی، بزرگترین استاد زمانه به شاگردی رفت.
محیط خانواده نیداوود محیط آرامی آکنده از ساز و موسیقی بود، بهخصوص جوّ آن زمانه که خالی از هرگونه موسیقی وارداتی بود، در پرورش ذوق مرتضی سهم بسیاری داشت. نیداوود پس از گذران دوره ردیفهای میرزا، نزد شاگرد او، درویشخان رفت و کار خود را ادامه داد. نیداوود جوان بهترین و محبوبترین شاگرد درویش شد و ضمن اتمام دوره ردههای او، سرپرستی قسمتی از اداره امور کلاس را بر عهده گرفت و حتی به دریافت تبرزین طلایی از دست درویشخان نایل آمد. در اوایل بیستسالگی به تأسیس کلاسی برای تدریس تار و ردیف موسیقی ایرانی اقدام کرد که بعدها پس از مرگ نابهنگام استاد درویشخان ادامه آموزش شاگردان استادش را نیز بر عهده گرفت. آشنایی او با قمرالملوک وزیری در یک محفل خصوصی منجر به کشف یکی از بزرگترین استعدادهای آواز ایرانی میشود که در ادامه به همکاری آن دو انجامیده و قمر با آموختن از او بسیاری از ترانههای مشهور خود را اجرا کرد. بیشتر تصنیفها و آوازهای قمر از سال ۱۳۰۳ به بعد با تار مرتضیخان نیداوود همراه بوده است.
نیداوود جوان در حدی از رشد و تعالی بود که اساتید کهنسال و زبده موسیقی با رغبت همراه او مینواختند و کنسرت میدادند؛ ازجمله طاهرزاده، حاج خان، نایبالسلطنه و درویشخان. در تهران همراه با پیانوی مرتضی محجوبی و آواز تاج اصفهانی کنسرتی از طرف روزنامه ناهید داد و تاج در حضور فرخی یزدی مدیر روزنامه طوفان این شعر فرخی را خواند و آواز این طلبه جوان بسیار موردتوجه قرار گرفت:
فرخی از زندگی خوش است به نانی
گر نرسد آنهم اضطراب ندارد
از ميان آفریدههای او علاوه بر مرغ سحر، میتوان از تصنیفهایی چون شاه من، ماه من، مرغ حق و آتشدل، و پیشدرآمد اصفهان ياد كرد كه هنوز جاذبه خود را حفظ كرده است.
از یکسو رغبت به آهنگسازی در او همپای شوق نواختن در غلیان بوده و از سوی دیگر در میان پیشدرآمدها، چهارمضرابها، رنگها و تصنیفهای او که به گفته خودش به دویست فقره بالغ میشود، یکی از فراگیرترین و پرآوازهترین تصنیفهای قرن، میدرخشد، تصنیف برانگیزاننده «مرغ سحر» که نام او را برای همیشه در تاریخ موسیقی ایران نگاه خواهد داشت.
اگرچه میتوان شعر پرخون، مرغ سحر، سروده محمدتقی بهار (ملکالشعرا) و سازگاری آن را با آرمان ملی و آزادیجویی مردم، پشتوانه شهرت و ماندگاری آن به شمار آورد، ولی از کارکرد زیبایی آهنگ نیداوود نیز نمیتوان و نباید غافل ماند. کما اینکه بهار متنهای زیبای دیگری نیز برای پیوند با موسیقی سروده ولی هیچکدام شهرت و تأثیر مرغ سحر را پیدا نکرده است.
شعر و آهنگ، در مرغ سحر توانایی بیانی همانندی دارند و با دقتی هنرمندانه به هم پیوند خوردهاند. موسیقی روان نیداوود، زبان کمابیش استوار بهار را حتی برای مردم عادی دلپذیر و دریافتنی ساخته است.
او هنگام وفات درویشخان نیز به همراه پیانوی مرتضی محجوبی و آواز دوامی و طاهرزاده کنسرتی به یاد درویش داد. از سال 1307 که دوباره ضبط صفحه در ایران رواج گرفت، نیداوود صفحاتی از خود به یادگار گذاشت که بسیاری از آنان ماندگارترین آثار در موسیقی ایرانی هستند. غیر از تکنولوژیهایش، مهمترین صفحات او همراه قمرالملوک وزیری است، غیر از اینها نیداوود چندین تصنیف عارف را به همراه قمرالملوک وزیری در این صفحات خوانده است و نظر به اینکه این تصانیف در زمان عارف پر شده است، ازلحاظ درستی اجرا اصیلتر و معتبرتر از اجراهایی است که در سالهای بعدازاین آثار شد ازجمله «گریه کن...» در مایه دشتی و «چه شورها» در شور که به یاد کلنل محمدتقی خان پسیان سروده شده است. در این صفحات که بسیاری از آنها دوباره با آواز ملوک ضرابی کاشانی ضبط و منتشر شد، ویولن موسیخان نیداوود ، ضرب رضا روانبخش و پیانوی مرتضی محجوبی، ساز نیداوود و آواز قمر را همراهی کرده است. از زیباترین تصانیفی که در آن دوره حاصل این همکاری بود، تصنیف دشتی «آتشی در سینه دارم جاودانی» با شعر پژمان بختیاری است.
از سال 1319 که رادیو افتتاح شد، مرتضی خان به همراه بزرگانی چون صبا، قمر، محجوبی، شهنازی، درگاهی، روانبخش، سماعی و دیگران به نوازندگی پرداخت. اما هیچگاه از رادیو و طرز اداره آن تشکیلات راضی نبود و عاقبت ازآنجا بیرون آمد و دیگر به رادیو بازنگشت و تا سالها برخلاف عدم رضایت باطنی او از نوارهای سابقش استفاده میشد.
در این سالها از آنجا که دیگر در رادیو کاری نداشت و مدرسه به خاطر غیرانتفاعی بودنش کفاف تأمین معاش او را نمیکرد، به موسیقی پرداخت و فعالیت موسیقی خود را به همان مدرسه منحصر کرد. روش تعلیم او در مدرسه همان روش میرزا حسینقلی و درویش بود و مبانی آموزش و اجرای موسیقی سنتی، دقیقاً همان بود که نیداوود در کودکی و جوانی از این اساتید آموخته بود. در این سالها او و چند تن دیگر مانند سعید هرمزی، نورعلی برومند، سلیمان امیر قاسمی، عبدالله دوامی و ارسلان درگاهی کسانی بودند که آرام و بیصدا شیوهی او را حفظ کردند و تعلیم دادند.
مرتضی خان نیداوود، در سالهای بین 1355- 1325 عملاً دیگر در رادیو و سازمانهای دولتی مربوط به موسیقی ظاهر نشد و فقط دوباره به دادن کنسرت پرداخت که آخرین آنها در مرداد سال 1338 به یاد قمرالملوک وزیری بود.
مهمترین خدمات نیداوود، ضبط ردیفهای موسیقی ایران در نوار است که از مهمترین مراجع برای پژوهش موسیقی سنتی به شمار میآید. در دهه 1350 رادیو از او دعوت به این کار کرد. نیداوود باوجود کهولت سن، پذیرفت و طی ماهها کار، تعداد 297 نوار آماده شد که شامل تمام محفوظات این پیر استاد بود از آموختههایش. و نیز شامل گوشههایی مهجور که اکثر موسیقیدانان میانسال و جوان ایرانی را با آنها آشنایی نبود. جالبتوجه اینکه، نیداوود بااینکه از طرف مسئولین رادیو اصرار فراوانی شده، در قبال این زحمت طاقتفرسا هیچگونه هدیه و مبلغی را نپذیرفت و گفت: «من برای وطنم این کار را کردهام ... دلم به همین خوش است. دیگر موسیقی ما نمیتواند پایمال بدخواهان شود...» .
او درجایی هم میگوید:«اگر روزی دستهایم از کار بیفتد، خواهم مرد». مرتضی نیداوود ازلحاظ ارزشیابی موسیقیایی، یک نوازنده کاملالعیار موسیقی سنتی ایران است و در ادامه منطقی راه افرادی چون آقاغلامحسین، میرزا حسینقلی و درویشخان. هرگاه صفحات نیداوود شنیده شود این پیوستگی عمیق و ریشهدار بیشتر مشخص میشود. از امتیازات خاص نیداوود در نوازندگی پنجه و مضراب بسیار پرقدرت اوست که در بین نوازندگان همعصرش بهندرت نظیر او یافت میشود. بهخصوص در نواختن ضربیها که نیداوود در آن مهارت کاملی را داراست (به خاطر فراگیری تنبک در حین آموزش که از ارکان آموزش موسیقی سنتی ایران در قدیم بوده است). صدادهی درخشان تار از ویژگیهای نوازندگی اوست. مهمترین خصیصه نیداوود، ایمان او به مبانی موسیقی سنتی و اجرای اصیل و درست آنهاست و پرهیز از اختلاط کورکورانه موسیقی غربی با ایرانی و پرهیز شدیدتر از بدعتگذاریهای نابخردانه در نوازندگی. در تصنیفسازی و ساختن پیشدرآمد، چهارمضراب و رنگ نیز نیداوود تابع قدما است و ساختههایش در سبک درویشخان و رکنالدین مختاری است، ولی از لحاظ ارزش و زیبایی همطراز بهترین آنها نیست. و سخن آخر، آنچه نیداوود را جانشین خلف برای درویش میسازد، اخلاق انسانی و نجابت عظیم اوست که همواره مورد نقل و تائید اساتید موسیقی بوده است. خوشرویی، حوصله زیاد، عزتنفس و مناعت طبع او بهخصوص هنگام کنسرتهایش (که همه آنها به نفع امور خیریه و ایتام بود) و عدم استفاده مادی از مدرسهاش، آنهم درزمانی که موسیقی را وسیلهای برای تجارت قرار میدادند، نیداوود را در این جایگاه رفیع مستحکمتر ساخته است..
موسیقی اصیل ایرانی همواره وامدار خدمات ارزشمند مرتضیخان نیداوود است؛ مردی که در بقا و غنای این هنر قدم برداشت و به آن جان تازهای بخشید. نیداوود پس از سالها خدمت به فرهنگ ایران در دوم مرداد سال 1369 در غربت (سانفرانسیسکو)، دار فانی را وداع گفت، اما نام و یاد او جاودانه ماند.