تاريخ فرهنگي (Cultural history):
تاريخ فرهنگی به طور سنتي به معناي مطالعه درباره مباحث عاليه فرهنگی همچون هنر و ادبيات بوده است. در سالهاي اخير تلاش قابل توجهي براي تعميم تاريخ فرهنگي، آن چنان كه فرهنگ عامه و بازآفريني منش و خودآگاهی جوامع گذشته (منتاليته) را در بر بگيرد، صورت گرفته است. صرف دارا بودن عناصر فرهنگي چون اخلاق، آداب، زبان، شيوه زندگي... را نميتوان تاريخ فرهنگي دانست. مثلاً ممكن است بسياری از آنچه را كه فولكلور (فرهنگ عامه) دانسته ميشود تحت عنوان تاريخ فرهنگي مطرح كرد، زيرا شرط اصلي تاريخ فرهنگی آگاهي به فرهنگ و مضامين و مقولات آن است و بايد بتواند در شكلگيري خاطره تاريخی (فرهنگی) يك ملت ايفاي نقش کند. چنين صورتي از فرهنگ را معمولاً تحت عنوان «معارف» در ادبيات فارسي معاصر بيان ميكنند. در درجات بالاتر شناخت و آگاهي جامعه نسبت به معارف خويش كه متضمن نوعي نقادي نيز باشد در تاريخ فرهنگي مورد توجه قرار ميگيرد. لذا درتاريخ فرهنگي گرايش به نخبگان فرهنگي همواره وجود دارد و آن را از سطوح فرهنگ عامه دور میسازد.